printlogo


کد خبر: 271989تاریخ: 1402/8/24 00:00
نگاهی به روند ساخت انیمیشن‌های ایرانی
بچه زرنگ سینما

گروه فرهنگ و هنر: سال‌هاست جای خالی انیمیشن بومی باکیفیتی همپای انیمیشن‌های خارجی حس می‌شود. منظور از انیمیشن بومی، انیمیشنی است که صفر تا صد فرآیند تولید آن توسط هنرمندان داخلی انجام شود و بتوان در آن با زبان و پوشش و دغدغه ایرانی با مخاطب کودک و نوجوان هم‌صحبت شد. دهه‌های گذشته شاهد تلاش هنرمندان این صنعت در داخل کشور بوده‌ایم و شاید بتوان فعالیت سال‌های اخیر انیمیشن‌سازان را جوانه بذرهایی دانست که آرام آرام از زمین صنعت پویانمایی سر برمی‌آورد و قد علم می‌کند.
با نگاهی به فعالیت هنرمندان این عرصه در سال‌های گذشته نام چند انیمیشن مهر تاییدی بر تلاش بی‌وقفه آنها برای بومی‌سازی این صنعت در داخل کشور دارد. انیمیشن «تهران 1500» را شاید بتوان شروع فعالیت جدی در این حوزه دانست؛ قدمی که بهرام عظیمی سال 1392 برداشت و نشان داد ساخت انیمیشن با ساختار نوین قابل انجام است. از سال 1392 بود که ساخت انیمیشن به صورت جدی از لحاظ کیفیت بالا در سطح انیمیشن‌های خارجی کلید خورد. انیمیشن «رستم و سهراب» ساخته کیانوش دالوند 1392، «شاهزاده روم» ساخته هادی محمدیان 1393، «فهرست مقدس» ساخته محمدامین همدانی 1394، «آخرین داستان» ساخته اشکان رهگذر 1396، «فیلشاه» ساخته هادی محمدیان 1396،  «بنیامین» ساخته محسن عنایتی 1397، «پسر دلفینی» ساخته محمد خیراندیش 1399، انیمیشن «لوپتو» ساخته عباس عسگری 1401، «بچه زرنگ» ساخته نکویی، محمدیان و جنتی محصول سال 1402 انیمیشن برتر این دهه هستند که به نوعی سردمداران مسیر ساخت انیمیشن در سطح و کیفیت جهانی هستند.
در یک دهه گذشته هر سال حداقل یک انیمیشن باکیفیت از سوی هنرمندان این صنعت ساخته شده که نشان از اهتمام در این زمینه دارد. اگرچه در فرآیند ساخت برخی از این انیمیشن‌ها حضور عوامل خارجی را هم شاهد هستیم اما همین شروع و جسارت هنرمندان در به حرکت درآوردن چرخ‌های این صنعت در داخل کشور قابل توجه است.
انیمیشن «بچه زرنگ» جدیدترین ساخته انیمیشن‌سازان کشورمان است. گروه هنر پویا که پیش از این با 2 انیمیشن «فیلشاه» و «شاهزاده روم» در جشنواره فجر حضور پیدا کرده و با استقبال بالایی از سوی مخاطبان مواجه شده بود، این بار با «بچه زرنگ» آمده است. جایزه ویژه هیات داوران جشنواره فیلم فجر دوره چهل‌ویکم در بخش بهترین فیلم سال 1401 و فروش 29 میلیاردی و شکست آمار فروش و جا گرفتن در رده پرفروش‌ترین فیلم کودک تاریخ سینمای ایران از اخبار خوب مرتبط با این انیمیشن است. انیمیشن «بچه زرنگ» داستان پسری به نام محسن است که علاقه‌مند به ابرقهرمان‌های فیلم‌هاست و به همین خاطر دوست دارد با وسایل ابرقهرمانی‌اش به همه کمک کند. محسن در ادامه با حیوانی مواجه می‌شود که از گونه حیوانات منقرض شده ایران است؛ ببر ایرانی. او تصمیم می‌گیرد به ببر کمک کند تا به زادگاهش بازگردد و در این مسیر به دل جنگل می‌زند و داستان شروع می‌شود. کیفیت بالای این انیمیشن از نظر گرافیکی و جاذبه‌های بصری در سطح انیمیشن‌های خوب خارجی است. در اکثر موقعیت‌های هیجان‌انگیز این انیمیشن می‌توانیم ظرفیت‌های یک کار بومی و لذت بصری و وجد مخاطبان بویژه مخاطبان کودک را ببینیم. از دیگر نقاط مثبت این انیمیشن می‌توان به این موارد اشاره داشت؛ پرداخت به فضای ابرقهرمانی که اکثر کودکان امروز به آن علاقه‌مندند، بومی‌سازی کاراکترها و معرفی حیوانات و گونه‌های در حال انقراض ایران، انتخاب شکارچیان جنگل به عنوان ضد قهرمان و جنگل‌بانان به عنوان افراد مورد اعتماد، جذابیت گرافیکی بالا و کیفیت فوق‌العاده بصری و در نهایت تلاش سازندگان برای پرداختن به موضوع محیط زیست.
توجه به اینکه کودکان امروز علاقه‌مند به ابرقهرمانان هستند و خود را در قالب آنها می‌بینند و شکل‌گیری ایده اثر بر این اساس هوشمندانه بوده است. ارائه یک الگوی بومی از ابرقهرمان هم الزاماتی دارد که باید به آن پرداخت اما آنچه در «بچه زرنگ» شاهد آن هستیم، نوعی تقلید از رفتار ابرقهرمانان خارجی در قالب فعالیت کودک ایرانی است. محسن کودکی است که وسایلی همچون چاقو، کبریت و شوکر همراه دارد و چالاک است اما نکته اینجاست که «بچه زرنگ» با تمام تلاش‌هایش نتوانسته نمونه ابرقهرمان بومی را بسازد و در نقطه نمایش و تقلید باقی مانده است. از نام انیمیشن شروع می‌کنیم؛ «بچه زرنگ». محسن در شرایطی «بچه زرنگ» خطاب می‌شود که رفتارهای خطرآفرینی از خود نشان می‌دهد. استفاده از چاقو و شوکر و کبریت، نوعی خودسری و اجازه نگرفتن از والدین برای انجام کارها و نشان دادن توانایی خود به پدر و مادر با نگران کردن آنها از نکات قابل اشاره در این انیمیشن است. در پایان محسن، ابایی از نگران کردن والدین خود ندارد و پشیمانی در او نشان داده نمی‌شود. حتی پدر او با وجود پشت سر گذاشتن نگرانی بسیار از دوری محسن، پس از پیدا کردن او هیچ واکنشی در مواجهه با این حرکت خودسرانه محسن نشان نمی‌دهد. شاید ادعای سازندگان اثر این باشد که کار برای کودکان است و باید تا حد ممکن عاری از واکنش‌های هیجانی و خشن باشد اما سوال اینجاست: می‌توان به این بهانه که اثر مناسب مخاطب کودک است و نوعی نمایش فانتزی، واقعیت‌ها را کتمان کرد؟! ذهن کودکان بالای 9 سال توانایی تفکیک بعد فانتزی و واقعی انیمیشن را دارد. برای او حتما صحبت یک انسان با ببر غیرواقعی جلوه می‌کند و نوع برخورد والدین با فرزند یک روند واقعی. پس این امکان وجود دارد که کودک پس از تماشای انیمیشن به این فکر کند که او هم می‌تواند مانند محسن باشد. پس نمایش این رفتارهای پرخطر در کنار نام این انیمیشن که محسن را بچه‌ای زرنگ معرفی می‌کند و عدم تناسب واکنش والدین در مقابل رفتارهای محسن می‌تواند تناقض‌های رفتاری را در کودکان به وجود آورد. از سویی شاید بتوان در کنار تمام وجوه مثبت این انیمیشن به ضعف دیالوگ‌های آن اشاره کرد. ببر زیبای مازندران که ادبیات و صداگذاری خاص خود را دارد، از جملاتی بزرگسالانه استفاده می‌کند و این جمله‌ها در خلال برخی دیالوگ‌ها مدام تکرار می‌شود. جمله‌هایی مثل: «شل‌کن سفت‌کن درآوردی»، «خراب شده» که پدر محسن ماشین خود را اینگونه خطاب می‌کند، «نارو»، «بمیری! یواش! حیوونن دیگه توقعی نیست!» و... نمونه‌ای از این کلمات و عبارات که در دیالوگ‌های این انیمیشن استفاده شده است. اگرچه امکان دارد که کودکان از بزرگ‌ترهای خود بارها این عبارات را شنیده باشند اما می‌شد جایگزینی برای این عبارات انتخاب کرد.
در ضمن استفاده از موسیقی در این انیمیشن لحظات شادی را برای مخاطبان ایجاد و آنها را با خود همراه می‌کند اما اشعاری که در برخی صحنه‌ها شنیده می‌شود جای تامل دارد. این بیت: «برنده بشی مهمه/ از چه روشی مهم نیست!» این تداعی را دارد که هدف، وسیله را توجیه می‌کند و از هر طریقی می‌توان به اهداف رسید بی‌آنکه به شیوه رسیدن به آن فکر کرد. در واقع آهنگ و وزن یک بیت نباید سبب استفاده و انتخاب آن شود، زیرا ذهن مقلد کودکان بیت را سریع حفظ کرده و با تکرار آن در خود نهادینه می‌کند. 
استفاده از لحظاتی خاص همچون معرفی شخصیت آهو به عنوان قلب جنگل نیز قابل اشاره است. این بخش از انیمیشن را می‌توان به صحنه‌هایی که اثر را بومی کرده اضافه کرد. گرافیک داستان ضامن آهو و ارتباط داستان به مساله‌ای مذهبی از نقاط قوت این انیمیشن است. این ایده که در کنار موضوع محیط‌ زیست و مساله انقراض ببر ایرانی، به داستان آهو و امام رضا اشاره شود، پیوند جالب توجهی را ایجاد کرده است.
در کنار تمام نکات مثبت و منفی این انیمیشن باید یادآور شد در دنیایی که مخاطبان کودک و نوجوان ایرانی با سیل عظیم آثار خارجی مواجه هستند، این دست از آثار می‌تواند شروع خوبی برای رسیدن به نقطه تولید بومی در صنعت انیمیشن باشد؛ صنعتی که با تولید انیمیشن‌های خارجی با رویکرد و ایدئولوژی غربی هر نوع محتوایی را رنگ‌آمیزی‌شده تقدیم فکر و نگاه کودکان می‌کند تا در آینده آنها را به شیوه‌ای که مدنظر دارد، تربیت و جهت‌دهی کند.

Page Generated in 0/0063 sec