محمدحسین غریبی: هیچ چیز جز سخنرانی مقام معظم رهبری مدظلهالعالی در مراسم دانشآموختگی نیروهای مسلح و سخنرانی اخیر سیدحسن نصرالله درباره منشأ فلسطینی عملیات توفان الاقصی و عدم هماهنگی این عملیات با اتاق عملیات مشترک مقاومت، نمیتوانست شعار «لا اله الا الله» را به صورت عملی تلألؤ بخشد.
یکی از موضوعات رایج در میان تحلیلگران سیاسی داخلی و خارجی، بررسی خط محتوایی است که بیان میکند چون ایران از هستهها و نهضتهای آزادیبخش در سرزمینهای اسلامی (حماس و جهاد اسلامی در فلسطین اشغالی، انصارالله در یمن، حزبالله در لبنان، نجباء و حشدالشعبی در عراق و دفاعالوطنی در سوریه) حمایت میکند، پس کنش این گروهها همراستا با منافع ایران است و ایران نیز به ارائه کمکهای حیاتی به آنان ادامه میدهد که این تحلیل با انجام عملیات توفان الاقصی به صورت نسبی باطل شد و سخنرانیهای مقام معظم رهبری مدظلهالعالی درباره منشأ کاملا فلسطینی عملیات و در امتداد آن بیانات واضح سیدحسن نصرالله درباره رویکرد حمایتی ایران از جبهه مقاومت، به صورت کامل بر تحلیل حمایت به شرط همراهی و همگامی با ایران در کنش و واکنشهای بینالمللی، خط بطلان کشید. حال نقطه ابهام اصلی اینجاست که فلسفه و مبنای نظری چنین رویکردی در حمایتها چیست؟ و از اساس بنا بر کدام قاعده، جمهوری اسلامی خود را ملزم به چنین حمایتی کرده است؟ مقام معظم رهبری در مقاله «روح توحید؛ نفی عبودیت غیرخدا» با اشاره به آیات قرآن (سباء/28، نساء/79 و نساء/174 و 175)، یکی از الزامات عبودیت خدا را آزادگی همه انسانها از قید اسارت و عبودیت غیرخدا عنوان میکنند و در ادامه میفرمایند: «انسانهایی که به گونهای مقهور سرپنجه تسلیم و اسارت غیرخدایند (اسارت فکری و فرهنگی، اسارت اقتصادی و اسارت سیاسی) با توجه به مفهوم گسترده عبادت، در چنبر بردگی و عبودیت بندگانی همانند خود گرفتار آمدهاند و برای خدا کفو و رقیب گرفتهاند. توحید این شیوه زندگی را نفی میکند. انسان را فقط بنده خدا میداند و او را از بندگی و اسارت هر کس یا هر نظامی و به طور کلی، هر عامل مسلط دیگری که در برابر خدا و رقیب و «ند» او باشد، آزاد میکند. پس توحید در معنا، پذیرش سلطه خدا و قهرا رد و نفی هر سلطه غیرخدایی است، از هر رنگ و هر نوع و در هر لباس». سیدحسن نصرالله نیز در سخنرانی بزرگداشت شهدای الی طریقالقدس در موضعی هماهنگ با این نکته بیان میکند: «عملیات توفان الاقصی یک تصمیم 100 درصد فلسطینی بود و 100 درصد توسط فلسطینیان اجرا شد.
نبرد توفان الاقصی از نظر تصمیمگیری، اجرای آن توسط فلسطینیان و بیاطلاعی دیگران از آن ثابت کرد کاملا فلسطینی بوده است و تصمیمگیرندگان واقعی آن، رهبران و رزمندگان مقاومت بودند. جمهوری اسلامی ایران از زمان امام خمینی(ره) تا زمان امام خامنهای دام ظله از گروههای مقاومت حمایت میکند اما بر گروههای مقاومت اعمال قیمومت نمیکند و نبرد توفان الاقصی این حقیقت را تایید کرد». این بخش از سخنان سید مقاومت نشان میدهد مدیریت مقام معظم رهبری کاملا منطبق بر چارچوب فکری اعلامی ایشان است و توفان الاقصی نشان داد حماس هیچ تابعیتی از کسی نداشته و ایران هم نشان داد حمایت از هیچ گروهی منجر به گره خوردن سرنوشت آن به منافع مادی ایران نمیشود. منطق حمایت ایران از گروههای مقاومت، با هیچکدام از مناسبات عقلی و مادی رایج هماهنگ نبوده و نیست. نگاه رایج در میان کشورهای مستکبر، ایجاد وابستگی (اقتصادی، سیاسی و...) در ازای حمایت است. برای مثال دسترسی به منابع ارزی در عراق با اجازه آمریکا امکانپذیر است و این موضوع باعث شده عراق بتواند فروش نفت زیادی داشته و به مبالغ آن نیز دسترسی داشته باشد و درباره سایر کشورهای اسلامی حمایتهای اقتصادی توأم با وابستگی در ابعاد مختلف، مصادیق بسیاری دارد.
در ادامه باید اشاره کرد به آیه 29 سوره فتح که بخش دیگری از رمز رویکرد حمایتی اینچنینی را آشکار میکند: «محمد صلیالله علیه و آله فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار قویدل و سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربانند، آنان را در حال رکوع و سجود نماز بسیار بنگری که فضل و رحمت خدا و خشنودی او را میطلبند، بر رخسارشان از اثر سجده نشانههای نورانیت پدیدار است. این وصف حال آنها در کتاب تورات و انجیل مکتوب است که (مثل حال آن رسول) به دانهای ماند که چون نخست سر از خاک برآورد، جوانه و شاخهای نازک و ضعیف باشد، بعد از آن قوت یابد تا آنکه ستبر و قوی شود و بر ساق خود راست و محکم بایستد که دهقانان را (در تماشای خود) حیران کند (همچنین محمد صلیالله علیه و آله و اصحابش از ضعف به قوت رسند) تا کافران عالم را (از قدرت و قوت خود) به خشم آرند. خدا وعده فرموده که هر کس از آنها ثابت ایمان و نیکوکار شود، گناهانش را ببخشد و اجر عظیم عطا کند».
خداوند یاران و همراهان حضرت رسول(ص) را به درختان و گیاهانی تشبیه میکند که سر از خاک برمیآورند و در ابتدا شاخهای نازک و ضعیفند و پس از آن ستبر و قوی میشوند و بر ساقهای خود استوارند و پرورشدهندگانشان از رشد آنان حیرت میکنند و کافران از قدرت و قوت آنان خشمگین میشوند.
یکی از مهمترین نکات آیه اشاره به عدم وابستگی یاران حضرت رسول(ص) است. آیه بیان میکند یاران محمد(ص) روی ساقهای خود استوارند و نه هیچ چیز دیگر، پس مهمترین مولفه در حمایت از گروههای مقاومت باید عدم وابستگی آنان باشد تا بتوانند خود تصمیم بگیرند و خود در راهی که برگزیدهاند عمل کنند اما جهت تمام حرکات آنان باید تابع دستورالعمل الهی و سنت نبوی باشد.
این عدم وابستگی از آن جهت حائز اهمیت است که:
یک- موحد بودن این جوامع اجازه نمیدهد حاکمیت شخص یا چیز دیگری را بر خود بپذیرند که اگر قرار بر پذیرفتن حاکمیت و عامل سلطه قدرت دیگری بود، چرا ما از نهضتهای آزادیبخش حمایت میکنیم؟! از سوی دیگر، اندیشه دینی اجازه نمیدهد چنین سلطهای را اعمال کنیم و اگر چنین میکردیم، چرا مردم کشورهایی همچون عراق و لبنان و یمن باید بین حمایت ایران و حمایت آمریکا، حمایت ایران را انتخاب کنند؟! ایران حتما به لحاظ تکنولوژیک، علمی، اقتصادی، سیاسی و... به آمریکا نرسیده و همچنان آمریکا برتری نسبت به ایران در این عرصهها دارد، پس حتما و باید انگیزه والاتری نسبت به این موضوعات آنها را تشویق به رویکرد حمایتی ایران کرده باشد.
این انگیزه، به رسمیت شناختن استقلال و حمایت بدون اعمال تسلط بر آن جوامع برای رشد و رهایی از وابستگی است. سیدحسن نصرالله در سخنرانی 28 مرداد 1400 خود به این مهم اشاره کرد و گفت ما نزد ولی فقیه، آقای خودمان هستیم. همچنین مقام معظم رهبری در دیدار شهید شیخ احمد یاسین، پدر معنوی و بنیانگذار حرکت مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) حمایت از همه مقاومت و رشد دادن آنها تا خودشان بتوانند مقدراتشان را رقم بزنند، نه یک لطف، بلکه یک وظیفه دانستند. شما در تاریخ نمیتوانید بیابید رهبر یک کشور یا جنبش آزادیبخش چنین رابطهای با رهبر یک کشور استعماری داشته باشد و این موضوع نشاندهنده رابطهای فراتر از رابطه یک کشور مسلط با یک کشور تحت سلطه است.
دو- جلوگیری از رخ دادن سنت استبدال، از موارد مهمی است که در پارادایمهای تحلیلی نوع کنش ایران در مواجهههای بینالمللی به آن پرداخته نمیشود. استبدال بیانگر این مساله است که خداوند میفرماید من یک اراده دارم و میخواهم آن را محقق کنم اما این اختیار را گذاشتم که ببینم انسانها کدام را انتخاب میکنند؟ اگر کسی یا جامعهای این را قبول نکرد، به خداوند ضرری نمیرساند. یک عده که انتخاب میکنند، از این امتحان موفق بیرون میآیند. امروز جمهوری اسلامی این اراده را قبول کرده و به دنبال گسترش آن است و نمیخواهد این موضوع بر زمین بماند یا از اختیارش خارج شود و همچنین اندیشه دینی آیتالله خامنهای مدظلهالعالی اجازه نمیدهد منافع مادی ایران را جایگزین اراده و سنتهای الهی کنند و با وابسته کردن نهضتها و عامل سلطه شدن اولا مانع رشد و تکثیر آنان با انتخاب سرپرستی غیرخدا شوند و ثانیا ایران با تبدیل شدن به قدرت استکباری و عدم عمل به سنن الهی زمینه استبدال و سرنگونی خودش را فراهم کند و عَلَم گسترش این اراده را از دست بدهد.
سه- حمایتهای ایران در کوتاهمدت به لحاظ مادی حتما موجب ضرر است، چون باید برای هستههای مقاومت تا زمانی که روی پای خود بایستند، هزینه کند اما زمانی که این هستهها تبدیل به کشورها یا جریانات مستقل بدون وابستگی شوند، حتما خود آنان یکی از دلایل عدم تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران و عدم خیانت ایران به آرمانهای خود خواهند بود. برای مثال اگر ایران به دنبال سلطهورزی باشد، این کشورهای مستقل در مقابل سلطه ایران مقاومت خواهند کرد و ایران برای منافع خودش هم که شده باید رفتار خود را اصلاح کند. پس این موضوع و پیگیری این رویکرد حمایتی که در کوتاهمدت موجب تقویت نهضتهای آزادیبخش و محور مقاومت میشود و هزینه اصلی آن نیز توسط ایران پرداخت میشود، در چشمانداز بلندمدت سبب پایداری و ثبات ایرانی خواهد شد که به دنبال گسترش اراده الهی است و همزمان با تغییر این اراده توسط سایر جریانات و کشورها به مسیر صحیح الهی بازخواهد گشت.
این اقدامات که همه در راستای عمل به سنن الهی است، نشان میدهد ایران حقا و انصافا در مسیری گام برداشته که به جهانیان بگوید همه باید زیر پرچم الله بوده و باشند و هیچ وابستگی غیرخدایی نداشته باشند و در این مسیر تمام جریانات و کشورها را حمایت میکند و این حمایت را نیز منوط به هیچ شرطی نمیکند و ابتکار عمل را به دست خود آنان میدهد و تمام این موضوعات را در چارچوب ایجاد یک تمدن الهی تعریف میکند؛ تمدنی که هیچ امت و ملتی به ابراز نظر و اجازه هیچ عنصر غیرخدایی وابستگی ندارد.
عملیات غیرهماهنگ حماس توانست برای نخستین بار از اول انقلاب تا امروز، جامعهپذیری این مفهوم را ایجاد کند و تحلیلها را به این سمت و سو گسیل کند.