printlogo


کد خبر: 272009تاریخ: 1402/8/25 00:00
نگاه
آیا حقوق بین‌الملل عملیات توفان الاقصی را مشروع می‌داند؟

محمدمهدی محمدی*: فلسطین از سال ۱۹۴۸ میلادی توسط رژیم اسرائیل تحت اشغال نظامی قرار گرفته است. این سرزمین بیش از ۷۰ سال محل درگیری‌ها، جنگ‌ها، انتفاضه‌ها و کشمکش‌هایی است که تعارض آنها با قواعد و اصول اساسی حقوق بین‌الملل، همواره مورد توجه جامعه بین‌الملل قرار دارد.
1- یکی از مهم‌ترین مسائل مطرح در چارچوب اشغال سرزمین فلسطین، اصل اساسی حق تعیین سرنوشت توسط ملت یا مردمان منطبق بر اعلامیه «اصول حقوق بین‌الملل» 1970 است. این اصل بیانگر آن است که ضمن احترام به اصلِ برابری حاکمیت‌ها، ملت‌ها حق دارند حاکمیت و وضعیت سیاسی بین‌المللی خود را بدون هرگونه اجبار یا مداخله خارجی انتخاب کنند. از سوابق و مستندات این اصل می‌توان به منشور آتلانتیک که فرانکلین روزولت، رئیس‌جمهور آمریکا و وینستون چرچیل، نخست‌وزیر بریتانیا ۱۴ آگوست ۱۹۴۱ امضا کردند و به 8 نکته اصلی منشور متعهد شدند، اشاره کرد. حق‌ تعیین‌ سرنوشت‌ ملت‌ فلسطین‌ نه‌ تنها به‌ موجب‌ حکم‌ سرپرسـتی‌ بریتانیا در نظام قیمومت - به ‌واسطه ‌تعهد این‌ دولت‌ بر ایجاد «وطن‌ ملی‌ یهود» - در فلسطین‌ بلکه‌ در اجرای‌ قطعنامه‌ ١٨١ مجمـع‌ عمـومی‌ ملـل‌ متحـد در ٢٩ نوامبر ١٩٤٧، مبنی‌ بر تقسیم‌ این‌ سرزمین‌ و اختصاص ٥٦ درصد آن به‌ یهودیان اکثراً مهاجر، نقض‌ شد و این نقض‌شدگی در طول سال‌های اشغال همچنان ادامه دارد.
2- مردم و سکنه تحت اشغال یک رژیم خارجی، هیچ تعهدی به وفاداری به دولت اشغالگر ندارند و طبق کنوانسیون‌های چهارگانه ژنو و اعلامیه «اعطای استقلال» مجمع عمومی در سال 1960 مقاومت و مشروعیت مبارزات جنبش‌های آزادی‌بخش در اعمال حق تعیین سرنوشت به رسمیت شناخته شده است. ملت فلسطین برای کسب شناسایی، خودمختاری و اعمال حق تعیین سرنوشت خود، از حق مبارزه با همه ابزارها و شیوه‌های ضروری و متناسب از جمله مبارزه مسلحانه، برخوردار هستند. همچنین بر اساس گزارش مخبر ویژه کمیسیون جلوگیری از تبعیض و حمایت از اقلیت‌ها، مردم تحت سلطه و جنبش‌های آزادی‌بخش ملی از حقوق و تعهدات مقرر در حقوق بین‌الملل عرفی و نیز از شخصیت بین‌المللی برخوردارند و در اعمال حقوق و تکالیف خود، تابعان حقوق بین‌الملل محسوب می‌شوند. مجمع‌ عمومی‌ ملل‌ متحد نیز در مقدمه‌ قطعنامه‌ ٤٣/٧٣ خود، انکار حق‌ مسلم‌ و سلب ‌نشدنی‌ تعیین‌ سرنوشـت‌، حاکمیت‌، استقلال مردم فلسطین‌ و حق‌ بازگشت‌ آوارگان فلسطینی‌ و نیز اقدامات مکرر و تجاوزکارانه‌ اسرائیل‌ علیه‌ مردم منطقه‌ را تهدیدی‌ علیه‌ صلح‌ و امنیت‌ بین‌المللی‌ اعلام می‌کند. این مجمـع‌ در ادامـه‌ در بنـد ١٨ قطعنامه‌، دولت‌هایی‌ را که‌ حق‌ تعیین‌ سرنوشت‌ و استقلال مردمان تحت ‌سلطه‌ بیگانـه‌، بویژه مردم فلسطین‌ را به‌ رسمیت‌ نمی‌شناسند محکوم می‌کند و در بنـدهای‌ ٢٣ و ٢٨ قطعنامه‌ مزبور از همه‌ دولت‌ها و نهادهای‌ ذی‌ربط‌ ملل‌ متحد می‌خواهد مردم فلسطین‌ را در مبارزات مشروع آنها کمک‌ کنند.
3- واکنش نظامی رژیم اسرائیل به حماس در نوار غزه فاقد مشروعیت حقوقی است، چرا که براساس اصل دفاع مشروع، دولت‌ها صرفا زمانی در مقابل حمله مسلحانه به خود، می‌توانند متوسل به دفاع مشروع شوند که مهاجم، موجودیت دولتی داشته باشد یا اینکه تهاجم به یک دولت منتسب شود. از آنجا که حماس به عنوان یک گروه شبه‌نظامی به اراضی تحت اشغال اسرائیل وارد شده است، امکان حمله نظامی به نوار غزه در قالب دفاع مشروع مجاز نیست و اسرائیل باید از ابزار‌های مشروع از جمله رجوع به مراجع و محاکم بین‌المللی استفاده می‌کرد. همچنین دیوان بین‌المللی دادگستری در بند 139 نظر مشورتی سال 2004  درباره ساخت دیوار حائل در سرزمین‌های اشغالی، به صراحت حق اسرائیل را برای دفاع مشروع از خودش در برابر تهدید‌های نواحی اشغالی تحت کنترلش رد می‌کند.
با ابتنای اقدامات فلسطین بر اصول و قواعد مبرهن بین‌المللی، دیگر جایی برای ابراز شبهه در مشروعیت آن وجود ندارد. فلسطین همچنین می‌تواند به موازات احقاق حقوق خود از طریق مبارزه و کنش‌های آزادی‌بخش، به دیوان بین‌المللی کیفری که اعلامیه پذیرش صلاحیت آن را به دیوان تقدیم کرده است، برای جلوگیری از تحقق جنایات جنگی علیه اتباع خود، رجوع کند.
در شرایطی‌ که‌ جامعه‌ بین‌الملل‌ توانایی‌ و اراده لازم را برای‌ واکنش‌ مؤثر در برابر اشغالگری‌ و جنایات اسرائیل‌، از جمله‌ چند مورد تهاجم‌ نظامی‌ گسترده به اماکن و افراد غیرنظامی در‌ نوار غـزه و محاصره کامل ‌این ‌منطقه برخلاف حقوق بشردوستانه نـدارد، ملت فلسطین هیچ‌ گزینه‌ای‌ جز مبارزه مسلحانه‌، حتی‌ با سلاح‌های‌ ابتدایی، ندارد.
دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق ‌بین‌الملل *
 

Page Generated in 0/0071 sec