printlogo


کد خبر: 272046تاریخ: 1402/8/25 00:00
نگاه روز
ابطال گزاره‌های انتزاعی درباره فلسطین

حنیف غفاری: برگزاری نشست اخیر سران کشورهای اسلامی در پایتخت عربستان، مورد توجه بسیاری از تحلیلگران حوزه روابط بین‌الملل قرار گرفت و برخی استراتژیست‌ها نیز در صدد آینده‌پژوهی تحولات منطقه با استناد به رویکرد کلان کشورهای اسلامی در قبال مساله فلسطین برآمده‌اند. فارغ از ارائه پیشنهادات دهگانه و عملیاتی جمهوری اسلامی ایران برای حل و فصل معادله جاری در فلسطین (بر اساس شکل‌گیری حکومت واحد فلسطینی و نفی مطلق اشغالگری صهیونیست‌ها)، که نقطه روشن و امیدبخش این نشست محسوب می‌شود، رویکرد منفعلانه و سازشکارانه برخی بازیگران منطقه‌ای در قبال مناقشه جاری کاملا ملموس است. در این باره ۳ نکته اساسی وجود دارد که باید آنها را در همپوشانی با یکدیگر مورد توجه قرار داد.
۱- از مهم‌ترین ثمرات عملیات توفان الاقصی در سطح گفتمانی، ابطال گزاره‌های انتزاعی در قبال حل مناقشه 75 ساله فلسطین و رژیم اشغالگر قدس است. یکی از این گزاره‌های انتزاعی که معلول عدم درک مناسبات زیربنایی و گفتمانی جاری در منطقه و جهان اسلام است، طرح ۲ دولتی و متعلقات و بسترهای آن از جمله پیمان به اصطلاح صلح آبراهام است. واقعیت امر این است که طرح ۲ دولتی صرفا در بستری معنا پیدا می‌کند که شاهد یک منازعه مجهول تاریخی و سرزمینی در فلسطین باشیم اما ماهیت منازعه جاری در فلسطین بر اساس ابهام و دوگانگی شکل نگرفته است! صورت مساله در فلسطین هم به لحاظ تاریخی و هم سرزمینی کاملا مشخص است و تردیدی در تعلق مطلق این سرزمین به فلسطینیان وجود ندارد. در چنین شرایطی برخی سران کشورهای اسلامی تصور می‌کنند می‌توان بر اساس یک فرمول ریاضی که نشأت گرفته از ضرب و تقسیم اراضی و اختصاص بخش محدودی از آنها به عنوان حق‌السکوت فلسطینیان در قبال پذیرش سلطه‌گری صهیونیست‌هاست، مناقشه جاری در منطقه را حل و فصل کرد. پیمان صلح اسلو در سال 1991 میلادی با همین استدلال و فرامتن منعقد شد و پیمان صلح آبراهام نیز تابعی از همین توهم ذهنی - محاسباتی برخی سران کشورهای اسلامی است. 
۲- ماهیت، فرامتن و متن بیانیه منتشرشده پایانی در نشست سران کشورهای اسلامی، تناسبی با یکی از مهم‌ترین کارویژه‌های آن یعنی صیانت از قلمرو جهان اسلام و حمایت از آزادی قدس شریف ندارد. به نظر می‌رسد برخی اعضای ارشد سازمان همکاری اسلامی به جای توجه به فلسفه وجودی این مجموعه، درصدد تطبیق خود با القائات کاخ سفید و اتحادیه اروپایی برآمده‌اند. در نقد این رویکرد، همین بس که اگر چنین چارچوب و فرامتنی قابل انطباق با واقعیات و مطالبات جاری در فلسطین و منطقه بود، باید پس از انعقاد پیمان‌های کمپ‌ دیوید، اسلو، مادرید و لااقل انعقاد پیمان آبراهام، قابلیت خود را عیان می‌ساخت. فلسطینیان راهکارهای انتزاعی طیف سازشکار در تشکیلات خودگردان و اتحادیه عرب را در طول دهه‌های اخیر پس زده‌اند و این روند اکنون شدت بیشتری هم گرفته است. 
۳- حل مساله  فلسطین نه در گرو واسطه‌گری اعراب میان تل‌آویو و غزه و نه منبعث از تصویب قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد است. این مهم، تنها در گرو زدودن انتزاعیات و روی آوردن به واقعیات تاریخی و مردمی در فلسطین امکان‌پذیر خواهد بود. نشست سازمان همکاری اسلامی جای ابتکار عمل برای عبور از نقطه اولیه بحران، یعنی اشغال فلسطین توسط صهیونیست‌هاست، نه رایزنی درباره چگونگی پذیرش کلیت اشغالگری یا حتی بخشی از آن! 
راهکارهای مدون و عملیاتی ارائه‌شده از سوی حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور کشورمان در نشست ریاض، به وضوح نشان می‌دهد جمهوری اسلامی ایران قویا در صدد بازگرداندن اذهان بازیگران منطقه به سوی همین نقطه کانونی و اساسی است: فلسطین قبل از 1948.
مقاومت ترکیبی و همه‌جانبه‌ای که امروز در غزه انجام می‌شود، قطعا معطوف به بازگشت به همین نقطه مقدس است. بهتر است سران کشورهای اسلامی به جای پس زدن واقعیات جاری در منطقه و از آن مهم‌تر، امتناع خواسته یا ناخواسته از پذیرش خواسته عمومی جهانیان - که امروز از شرق تا غرب کره خاکی عیان شده است - به فکر تغییر فرامتن‌ها و تصورات کلان خود از صورت مساله جاری در فلسطین و تغییر استراتژی‌های خود در این باره باشند.

Page Generated in 0/0077 sec