های و هوی دالان طویل ترانزیتی میان هند و دریای مدیترانه، حتی یک ماه هم طول نکشید. عملیات توفان الاقصی 7 اکتبر (15 مهر) و دامنهدار شدن جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه نواز غزه باعث شد چشمانداز همکاری آمریکایی - اسرائیلی - هندی - سعودی - اماراتی برای قطع طریق جاده ابریشم دریایی، ظرف کمتر از یک ماه پس از امضای توافقنامه پر سر و صدای 10 سپتامبر (19 شهریور) در دهلینو، در ابهام فرو رود. آن روز در حاشیه اجلاس گروه 20 در دهلینو، رهبران هندوستان، ایالات متحده، عربستان سعودی، امارات عربی متحده، اردن، اتحادیه اروپایی، فرانسه، ایتالیا و آلمان - به شکل عجیبی در غیاب بریتانیا و رژیم صهیونیستی که گویی آمریکا و هند را نمایندههای خود در این توافق میبینند - توافقنامهای را برای توسعه یک کریدور اقتصادی میان شبهقاره هند و قاره اروپا از طریق خاورمیانه (IMEEC) شامل خطوط راهآهن و کشتیرانی انحصاری امضا کردند.
این دالان دریایی - ریلی قرار است از بندر مومبای(بمبئی) در ساحل غربی هندوستان آغاز شده و به بندر جبل علی امارات متصل شود. سپس از طریق راهآهنی سریعالسیر تا دوبی، ریاض و بندر حیفا (فلسطین اشغالی) برود؛ جایی که یک خط دریایی آن را به بندر پیرئوس یونان متصل میکند.
برای آنکه مشخص شود این کریدور فقط یک دالان اقتصادی نبوده و ابرپروژه امنیتی واشنگتن در اقیانوسهای هند و آرام - از جمله برنامه کواد - را برای محاصره چین شامل میشود، همان روز نارندرا مودی، نخستوزیر هند و جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا یک توافق مشترک بیندولتی را هم در این زمینه منعقد کردند.
این پروژه جاهطلبانه، ابتدا به مثابه یک زلزله در ساختار ترانزیتی و اقتصادی جهان معرفی شد که تکمیلکننده کمربندی است که آمریکا قصد دارد برای محاصره رقیب بزرگ شرقیاش و رقابت با «ابتکار کمربند و جاده» چین ایجاد کند تا جایی که حتی گفته میشد کریدور هند تا اروپا، در همکاریهای دهلینو و پکن در قالب اتحاد بریکس به منظور جایگزینی نظم بینالمللی غربمحور فعلی، اخلال ایجاد کرده است.
این دالان تبدیل به مهمترین پروژه ملی و بینالمللی هندوهای افراطی حاکم بر شبهقاره شده و همین میتواند انگیزهای برای سرمایهگذاری مستقیم نجومی هند روی این طرح باشد.
از طرف دیگر اتصال اقتصادهایی با سریعترین رشد جهانی از خلال مرزهای پرتنش خاورمیانه و پر کردن شکافهای تاریخی در روابط بین کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی، به عنوان چشماندازی مثبت برای این طرح برشمرده میشود. تا اینجای کار اما ظرف کمی بیش از ۲ ماه از اجرایی شدن پروژه «آیمیک» (IMEEC)، شکافهایی که ابتدا ناچیز به نظر میرسید، تبدیل به درهای فراخ به وسعت کره زمین شده است. زلزله جنگ غزه، به مراتب زلزلهای مهیبتر از اعلان آغاز طرح دالان هندی - غربی بوده است به طوری که به وضوح چشمانداز رشد اقتصادی ۲ سر شرقی دالان یعنی هند و فلسطین اشغالی را تحتالشعاع قرار داده است.
حزب حاکم بهاراتیا جاناتای هند را میتوان یکی از بزرگترین بازندگان خاموش تحولات خونین اخیر در فلسطین برشمرد.
نارندرا مودی علاوه بر اینکه سرنوشت اقتصاد شبهقاره را به کریدوری ساخته نشده با یک دهانه اسرائیلی گره زده، بلکه در سیاست خارجی و حتی داخلی هم - به عنوان رهبر کشوری که بزرگترین جامعه مسلمان دنیا را با بیش از 300 میلیون نفر در خود جای داده است - دست به قماری خطرناک زده و با حمایت بیچون و چرا از نسلکشی مردم غزه توسط دولت جنایتکار بنیامین نتانیاهو، خود را در دردسر بزرگی انداخته است. اگرچه در ۲ هفته اخیر، لحن دیپلماسی هندی در قبال این جنایت اسرائیلی تا حدی تعدیل شده اما به نظر نمیرسد در آینده نزدیک، تغییری در برگهای بازنده مودی ایجاد شود. با وجود سایهگستر شدن وضعیت جنگی بر خاورمیانه به طور عام و بر خط هندی- عربی - عبری- غربی به طور خاص اما دهلینو اعلام کرده توسعه سرمایهگذاریهای مربوط به دالان «آیمیک» را ادامه خواهد داد. «آشوینی وایشناو» وزیر راهآهن هند اخیرا گفته است: «ما سرمایهگذاری خود را برای بهبود اتصال به ۸ بندر طرح «آیمیک» افزایش خواهیم داد تا بتوانیم ظرف مدت 36 ساعت از هر نقطه کشور به این بنادر برسیم و کالاهای خود را به سرعت به غرب آسیا و اروپا ارسال کنیم». اینکه دهلینو با وخیم شدن مجدد رابطه اعراب و اسرائیل میخواهد بر عبور دالان ارتباطیاش با غرب از مسیر شبهجزیره عرب اصرار ورزد، میتواند از امید هندیها به تبدیل شدن به یک بازیگر اقتصادی عمده مثل چین سرچشمه بگیرد اما اینکه مودی همه تخممرغهای سیاست خارجیاش را در سبد بشدت در معرض تهدید اسرائیل گذاشته، آن هم در میان انزجار گسترده افکار عمومی در غرب نسبت به رژیم صهیونیستی، نشان میدهد سران حزب بهاراتیا جاناتا دچار یک خطای عمیق در جهانبینیشان شدهاند. به عبارت دیگر مستعمره سابق انگلیس، ۸ دهه بعد از استقلال، حتی در شرایطی که نظم غربی آشکارا رو به افول است، هنوز آینده خود را در آینه غرب میبیند. هند در طمع این است از نزاع بین چین به عنوان بزرگترین کارخانه جهان و آمریکا به عنوان مدیر اصلی زنجیره تامین و مصرف جهانی، سهمی کلان ببرد. در صورت تکمیل این دالان، هند این بخت را دارد که ابتکار عمل اصلی را در اداره شبکههای زنجیره تامین در بلوک آمریکا و متحدانش به دست گیرد و با پشتوانه اقتصاد و نیروی کار ارزان چندده میلیونی، حتی جغرافیای جمعیتی و سیاسی کشورهای مسیر را به نفع خود تغییر دهد. با این وجود نباید فراموش کرد اژدهای زرد، از قبل، حرکت مهرههای هند در این صفحه شطرنج را پیشبینی کرده و مسیر توسعه همکاریهای هند و غرب را بویژه در خاورمیانه مینگذاری کرده است. موضوع یک کریدور مشترک که از خاک ۳ کشور عربی امارات، عربستان و اردن بگذرد و به مهمترین بندر رژیم صهیونیستی برود، حتی پیش از برافروخته شدن شعلههای جنگ وحشیانه اسرائیل در غزه نیز به اندازه کافی مبهم بود. فراموش نکنیم عربستان پیشاپیش سایر کشورهای عربی پس از متوقف کردن روند توافق آبراهام برای عادیسازی روابط با تلآویو، در شرایط فعلی بیش از گذشته از معامله با اسرائیل بیمناک است. حتی جو بایدن، رئیسجمهور فرتوت آمریکا که آبروی خود و دولتش را در داخل و خارج با حمایت همهجانبه از رژیم کودککش اسرائیل برد، کمی بعد از اینکه در نخستین روزهای جنگ غزه، حماس را به خرابکاری در طرح «آیمیک» متهم کرد، با اشاره اتاق پشتی کاخ سفید دهانش را بست. یک روز بعد، جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید با ادعای اینکه رئیسجمهور دچار سوءتفاهم شده، تلاش کرد از اظهارات بایدن عقبنشینی کند. از طرف دیگر غرب علاوه بر کریدور «آیمیک»، پروژههای دیگری را در جنگ اقتصادی با چین مد نظر دارد؛ از جمله «کریدور فراآفریقایی» که اخیرا در جریان سفر اورزولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا به دهلینو در حاشیه اجلاس «جی 20» رسانهای شد. مجموع این واقعیات درکنار هم باعث میشود سرنوشت خط همکاریهای هندی – عربی - عبری - غربی نیز مانند آینده رژیم صهیونیستی به نبرد غزه گره بخورد. ادامه مقاومت قهرمانانه جبهه مقاومت در برابر صهیونیستها باعث میشود اسبی که هند روی آن قمار کرده، بشدت از نفس بیفتد و چه بسا از ادامه مسابقه باز بماند.