printlogo


کد خبر: 272167تاریخ: 1402/8/30 00:00
نگاهی گذرا به زندگی سرشناس‌ترین هنرمندان شهید فلسطینی
شهادت، هنر هنرمندان فلسطین

گروه فرهنگ و هنر: هنرمندان آیینه شفاف جامعه‌اند. این گروه از جامعه با زبان خاص هنری خود به بیان مسائل و رویدادها می‌پردازند و تلاش می‌کنند از نگاهی ویژه بلندگویی برای بیان حقیقت باشند. قدرت نفوذ هنر در افکار گاهی از بسیاری خطابه‌ها و سخنرانی‌ها بیشتر است. هنرمند با خلاقیت و قدرت تحلیل هنری خود دریچه‌ای دیگر را به روی مخاطب می‌گشاید تا او نه با نگاه صرف و مستقیم، بلکه از میان لایه‌های معنایی ظریف به عمق مسائل بیندیشد. هنر هنرمند به نوعی خود، خاص است؛ حالا اگر این هنرمند خود از دل سرزمینی خاص سر برآورد، ارزش هنر او دوچندان می‌شود و هنرمندان فلسطینی در این مرتبه جای دارند؛ قشری که با زبانی دیگر با مردم جهان لب به سخن می‌گشایند تا آیینه‌ای از رخداد‌های سرزمین مادری‌شان باشند. هنر هنرمندان فلسطینی از بسیاری جهات حائز اهمیت است؛ هنری که از طرفی فریادگر ظلم و بیداد است و از سوی دیگر توسط هنرمندان اصیل آن سرزمین خلق شده است. از همین رو رژیم صهیونیستی در اقدامات ظالمانه خود علیه مردم این کشور، نوک پیکان خود را بارها به سمت هنرمندان این سرزمین گرفته و با به شهادت رساندن آنان سعی در قطع جریان هنر در دل مقاومت فلسطینیان داشته است؛ غافل از آنکه خون هنرمند بذر تناور مقاومت را آبیاری می‌کند و در دل‌ها ریشه می‌دواند.
* غسان کنفانی
ادبیات مقاومت با این نام پیوند خورده است؛ ادبیاتی که نخستین‌بار غسان کنفانی آن را به شهرت رساند. کنفانی، نویسنده‌ و روزنامه‌نگار فلسطینی متولد 9 آوریل 1936 در «عکا» شهری در فلسطین اشغالی به دنیا آمد. نخستین مواجهه کنفانی با مهاجرت به سال 1948 بازمی‌گردد؛ زمانی که به دلیل اشغال شهر یافا توسط نیروهای اسرائیلی، به همراه خانواده به سوریه کوچ کردند و به عنوان پناهند فلسطینی به ادامه زندگی پرداختند. سال 1952 جرقه هنر در وجود کنفانی زده شد. او در این سال در رشته ادبیات عرب دانشگاه دمشق ثبت‌نام کرد. نماد و طرح ایده درباره چیستی و چرایی بحران‌های فلسطین در آثار او به وضوح دیده می‌شود؛ ایده‌هایی که سبب شد او ۸ ژوئیه ۱۹۷۲ در حادثه‌ تروریستی‌ای که موساد در بیروت انجام داد، به شهادت برسد. صهیونیست‌ها او را به وسیله بمبی که در ماشینش قرار داده بودند، به همراه خواهرزاده‌اش به شهادت رساندند. او در مصاحبه‌ای به صراحت از مقاومت فلسطینیان دفاع کرد و گفت: مردمان فلسطین ترجیح دادند ایستاده بمیرند تا اینکه ببازند. ما ثابت کردیم این ملت تا پیروزی خواهد جنگید. ما ثابت کردیم مردم ما هیچگاه شکست نمی‌خورند. ما به همه دنیا ثابت کردیم ما یک ملت شجاعیم که تا آخرین قطره خون خود می‌جنگیم تا عدالت را برای خودمان به ارمغان بیاوریم؛ بعد از اینکه دنیا در بخشیدن عدالت به ما شکست خورد!
* کمال ناصر
کمال ناصر، شاعر فلسطینی و مسیحی معاصر، کمتر از یک سال پس از شهادت غسان کنفانی، به همراه ۲ نفر از یارانش به نام‌های کمال عدوان و ابویوسف النجار در بیروت به دست نیروهای اطلاعاتی اسرائیل ترور شد. او غزل‌های بسیاری در موضوع مقاومت و پایداری سرود. هر آنچه در محتوای اشعار او قابل بررسی است، صحبت از وطن و پایداری است. 
* ناجی العلی
ناجی‌العلی از برجسته‌ترین کاریکاتوریست‌های جهان عرب بود که در یکى از خیابان‌های لندن ترور شد و به شهادت رسید. علی متولد ۱۹۳۷ در روستای «الشجره» نزدیک به شهر طبریا و ناصره در فلسطین بود. سال ۱۹۴۸ به همراه خانواده‌ به اردوگاه عین الحلوه در جنوب لبنان پناهنده شدند؛ در این شهر بود که او به اتهام فعالیت‌های ضد‌ صهیونیستی بازداشت و زندانی شد و در زندان، تمام‌‌وقت به نقاشی روی دیوارها می‌پرداخت. بیش از 40 هزار کاریکاتور از دل و روحیه مقاومت او خلق و ماندگار شد. کاراکتری به نام «حنظله» سبب معروف شدن او در سطح جهانی شد. حنظله به ‌معنای سیب تلخ است و به ‌صورت نمادین تصویر کودکی است با پاهای برهنه و لباس‌های وصله‌دار و ژولیده، گویی که نمادی از فقر و رنج ملت فلسطین است. حنظله در ‌حقیقت تصویری از سال‌های آغازین آوارگی خود ناجی است. او‌ چهارم جولای ۱۹۸۷ (۱۳ تیر ۱۳۶۶) کاریکاتوری با عنوان «مطلوب حیا أو میتاً» به معنای «زنده یا مرده‌اش را می‌خواهیم» منتشر کرد. 25 روز بعد از انتشار این کاریکاتور، ۲۹ آگوست ۱۹۷۸ (۷ شهریور ۱۳۶۶) در یکی از خیابان‌های لندن هدف گلوله قرار گرفت و در50 سالگی به شهادت رسید.
* عبدالرحیم محمود
شعرا نیز شهدای زیادی را تقدیم مقاومت کرده‌اند. عبدالرحیم محمود را با شعر شهید می‌شناسند؛ شعری که به عنوان مانیفست انقلابی برگزیده شد و بسیار مورد توجه قرار گرفت. او شاعری نظامی بود. در جبهه‌های گوناگون حضور پیدا کرد و در کنار جنگ فرهنگی به جنگ نظامی نیز پرداخت. او در یکی از عملیات‌های اطراف روستای الشجره با مستعمرات یهودی حضور یافت که شدت تلفات در آنجا بسیار زیاد بود. در این نبرد که 13 ژوئیه 1948 درگرفت، این شاعر فلسطینی به دلیل اصابت گلوله به شهادت رسید.
* علی فودا
علی فودا متولد 1946 در حیفا، در ۲ سالگی همراه خانواده به اردوگاه نور شمس استان طولکرم فلسطین آواره می‌شوند و پس از فوت مادرش در 7 سالگی به اردن مهاجرت می‌کنند. تعداد زیادی مجموعه شعر، ۲ رمان و مجله «الرصیف» از آثار ادبی او است. داستان شهادت او همچون غزلی می‌ماند؛ در حالی که او در  سال 1982میلادی، مجله‌ «الرصیف» را در سنگرها بین رزمندگان پخش می‌کرد، به شهادت رسید. ارتش رژیم‌صهیونیستی بیروت را بمباران می‌کرد و خمپاره‌ای نزدیک او منفجر شد و ترکشی از آن به گردنش اصابت کرد. در میان دوستانش شایع شد علی فودا شهید شده است و یاسر عرفات دستور داد خیمه‌ای برای عزاداری‌اش برپا کنند. آنگاه که به هوش آمد، برایش روشن شد چقدر دوستانش، حتی کسانی که در زندگی با او مخالفت می‌کردند، او را دوست دارند. شاعر پس از چند روز بر اثر همان جراحت‌ها در هفتم آگوست 1982 شهید شد.
* هبه زاغوت
هبه زاغوت متولد یک اردوگاه پناهندگی بود؛ سال 1984، پناهگاه البوریج غزه. به هنر علاقه بسیاری داشت. سال 2003 دیپلم طراحی گرافیک گرفت و در رشته هنرهای زیبا دانشگاه الاقصی به تحصیل پرداخت. او بعد‌ها در جایگاه یک معلم هنر در مدرسه ابتدایی به فعالیت خود ادامه داد. او در یک مصاحبه ویدئویی گفت: «من هنر را پیامی می‌دانم برای بیان احساسات، عواطف و تنش‌های منفی که در غزه رخ می‌دهد و به ‌وسیله‌ هنر آن را به دنیای بیرون می‌رسانم». 
او درباره‌ اجزای نقاشی‌هایش گفته بود: «نقاشی‌های من مملو از خانه‌ها، مناره‌ها، گنبدها و کلیساهای فلسطینی است تا بر هویت فلسطینی و موجودیت فلسطین تاکید کند». این هنرمند و ۲ پسر کوچکش در جریان حمله رژیم صهیونیستی مظلومانه به شهادت رسیدند. در آخرین پیامی که از هبه زاغوت منتشر شد، آمده است: «خدایا! دل‌هایی را که از جدایی شکسته است به تو می‌سپاریم. خدایا! دل‌های شکسته ما را اصلاح کن و در برابر قضا و قدرت به ما صبر عطا کن. قوت ما باش، در کنارمان باش، صبرمان را تقویت کن و به ما پاداش روحیه پایدارمان بده. خدایا دل‌های شکننده ما را محشور کن که تنها به تو متکی هستند».
* هبه ابو ندى
هبه ابوندی بتازگی در جریان بمباران‌های رژیم صهیونیستی به شهادت رسید؛ وی درباره‌ وطنش اینگونه گفت: «من نقشه فلسطین قبل از اشغال را خیلی دوست دارم و مرتب آن را تماشا می‌کنم. روستای بیت جرجه را که نزدیک شهر غزه است و از آنجا بیرون رانده شده‌ام نگاه می‌کنم و همیشه از رویای بازگشت و علاقه به سرزمینم می‌نویسم؛ از دشت‌ها و کوه‌هایی که ندیده‌ام؛ از روستای خودم جرجه و آرزو دارم به آنجا بازگردم». آخرین پست هبه در صفحه‌ شخصی‌اش در شبکه ایکس مربوط به روز دوم عملیات توفان الاقصی است: «شب شهر تاریک است؛ جز درخشش موشک، خاموش؛ جز صدای بمباران، ترسناک‌؛ جز اطمینان التماس، سیاه جز نور سیدالشهدا. شب بخیر غزه». او در یکی دیگر از پست‌هایش نوشته بود: «هرگاه راه دنیا کج شد، غزه آن را اصلاح می‌کند».

Page Generated in 0/0054 sec