مهدی بختیاری: تعداد شهدای خبرنگار حاضر در غزه لبنان به ۶3 نفر رسید. این عدد اگر چه در میان ۱۳هزار انسان بیدفاع غزه (که بیش از 70 درصد آنها زنان و کودکان فلسطینی هستند) رقم زیادی محسوب نمیشود ولی در میان تعداد معدود رسانههای حاضر در این جنگ که تحت یکی از سختترین شرایط جنگی سالهای گذشته وظیفه اطلاعرسانی از وضعیت غزه را برعهده دارند، عدد بسیار بالایی محسوب میشود.
رژیم صهیونیستی در نبرد توفان الاقصی افکارعمومی را باخته است (همانطور که در روز اول جنگ هم شکست سنگینی خورد و تا امروز هم بعد از ۴۷ روز دستاوردی نداشته است) و طبیعی است به صورت هدفمند اقدام به ترور خبرنگاران موثر در غزه و از کار انداختن رسانههایشان کند.
این رسانهها در سختترین شرایط امنیتی و امکاناتی در حال انتشار اتفاقاتی هستند که در غزه میافتد، در حالی که رژیم صهیونیستی اجازه ورود رسانهها و خبرنگاران دیگر به غزه را نمیدهد و در دیگر مناطق نظیر کرانه باختری نیز با بیشترین تلاش برای سانسور و جلوگیری از فعالیت خبرنگاران برخورد میکند.
به همین دلیل است که با گذشت ۴۷ روز از آغاز این نبرد که کرانه باختری روز به روز شعلهورتر میشود، چندان اخبار دقیقی از این منطقه منتشر نشده و این سوال را برای بسیاری بهوجود آورده است: در میانه نبرد خونین غزه، چرا از کرانه باختری خبری نیست؟
روزی که تک تیرانداز ارتش اسرائیل سر «شیرین ابوعاقله» را در ورودی اردوگاه جنین هدف قرار داد، مشخص بود عملکرد رسانههای جهان در مجموع به ضرر این رژیم است و باید جلوی فعالیت آنها گرفته شود.
خبرنگاران بسیاری تا امروز در غزه به شهادت رسیدهاند یا اعضای زیادی از خانواده خود را از دست دادهاند. نمونه دیگر آن «وائل دحدوح» خبرنگار الجزیره بود که در میانه گزارش زنده خود از بمباران غزه توسط جنگندههای ارتش اسرائیل، خبردار شد در حمله دقایقی قبل از آن، همسر، دختر و پسرش را از دست داده است.
این شکل اتفاقات در هیچ جای جهان جز غزه رخ نمیدهد. همانطور که در هیچ جای جهان 2 میلیون و 300 هزار زندانی در تنها 360 کیلومتر مربع زندگی نمیکنند. همانطور که در هیچ جای جهان ۴۷ روز مداوم هزاران تُن بمب بر سر چنین منطقه کوچکی نمیریزند و همانطور که در هیچ جای جهان، زنان و کودکان اینقدر در معرض ناامنی قرار ندارند.
خبرنگاران با تولیداتشان حتی فراتر از رسانههای رسمیای که در آنها کار میکنند، افکار عمومی را با گوشههایی از آنچه در غزه میگذرد آشنا کردهاند؛ هر چند بزرگترین پیامرسان این معرکه خود رژیم صهیونیستی است؛ با جنایتهای بیسابقهای که حتی از خودشان هم پیش از این به این شکل سر نزده بود.
راهپیماییهای صدها هزار نفری مردم کشورهای اسلامی و غیر اسلامی ـ حتی در اروپا و آمریکا ـ نتیجه همین واقعیتهایی است که خبرنگاران ـ عمدتاً فلسطینی در نوار غزه- جلوی چشمان ما قرار دادند؛ هر چند انسان بسیاری از این صحنهها را اصلاً نمیتواند بهراحتی ببیند. با این حال طی روزهای گذشته خبر جالبی در رسانهها منتشر شد: «خبرنگاران شبکه تلویزیونی تروریست اینترنشنال نخستین خبرنگاران فارسیزبانی هستند که وارد نوار غزه شدهاند». آنها تاکید کردند این ورود با حمایت ارتش اسرائیل انجام شده است. این شبکه تلویزیونی که تا چند ماه قبل با پول دربار سعودی تغذیه میشد، با تغییر اسپانسر، امروز زیر چتر رژیم صهیونیستی قرار دارد و تبدیل به مهمترین بلندگوی فارسیزبان این رژیم برای اثرگذاری بر افکار عمومی داخل ایران شده است.
صحبت درباره مساله رسانه و جنگ غزه بسیار است که در مجالی دیگر باید به صورت مفصل به آن پرداخت؛ اینکه چرا اسرائیل تا این حد بر اثرگذاری روی اذهان مردم ایران تلاش میکند (با راهاندازی دهها اکانت فارسیزبان در دولت، وزارت خارجه و حتی ارتش این رژیم)، با به کارگیری فارسی زبانان اسرائیلی (یا آنها که فارسی یاد گرفتهاند) و حالا با اجیر کردن خبرنگاران به اصطلاح ایرانی یک شبکه تلویزیونی. اینکه چرا جای خالی ما در میانه چنین معرکه مهمی (و متاسفانه بسیاری از نمونههای مشابه) اینقدر خالی است و اینکه چرا مردم دنیا دیگر هر آنچه رسانههای وابسته به نظام استکباری به آنها میگفتند را قبول نمیکنند و... اما آنچه در این مقال مد نظر قرار داشت، عرض ارادتی به خبرنگاران حاضر در نوار غزه – چه آنها که به شهادت رسیدند، چه آنها که هنوز با قدرت به وظیفه انسانی و حرفهای خود ادامه میدهند- بود؛ خبرنگارانی که نماینده همه ما در غمانگیزترین زمان و در سختترین مکان دنیا هستند.