printlogo


کد خبر: 272303تاریخ: 1402/9/4 00:00
پاره تن نبی، سپر بلای ولایت

دکتر محمدرضا جباری*: بارزترین ویژگی اخلاق اجتماعی فاطمه زهرا(س) حضور ایشان در عرصه‌های اجتماعی در راستای دفاع از حق بود. این نحوه رفتار فاطمی معیار و سرمشق خوبی برای یک زن مسلمان درباره حضور اجتماعی است و از آن حکایت دارد که اسلام نه با اصل حضور زنان در جامعه که با حضور آمیخته با خودنمایی و تبرج مخالف است.
از نمونه‌های شایان ذکر در این باره حضور ایشان در جریان مباهله است که آن حضرت به همراه پدر، همسر و دو فرزندش در صحنه مباهله حضور یافت تا سندی بر حقانیت اسلام باشد.
مباهله یعنی ‌طلب لعنت و عذاب الهی برای کسی که بر طریق باطل خود اصرار دارد. هنگامی که نصارای نجران به مدینه آمدند و احتجاجات رسول خدا در برابر تعصبات باطل آنان کارساز نیفتاد، حضرت آنها را به مباهله دعوت کردند تا عزیزترین کسان خود را در معرض لعنت و عذاب الهى قرار دهند. آن روز صحنه امتحان عجیبی برای فاطمه(س) بود، زیرا نه تنها خودش که عزیزترین نزدیکانش یعنی پدرش رسول خدا، همسرش على (ع) و دو فرزند دلبندش حسن و حسین در معرض این آزمایش الهی بودند. فاطمه(س) با ایمان راسخ به حقانیت مسیرش دعوت پدر را لبیک گفت و به دنبال رسول خدا از خانه بیرون آمد، در حالی که دو فرزند خردسالش را نیز به همراه داشت. نصارای نجران وقتی آن چهره‌های پاک و معصوم را دیدند، یقین کردند که در صورت انجام مباهله، عذاب الهی جز بر خودشان نازل نخواهد شد و از مباهله منصرف گشته به پرداخت جزیه راضی شدند. در این جریان حضور پاک و معصومانه فاطمه(س) نقشی اساسی در اثبات حقانیت دعوت رسول خدا داشت.
نمونه مهم دیگر حضور فعال فاطمه(س) در صحنه حوادث پس از رحلت رسول خدا است. پس از غصب خلافت و به دنبال آن غصب فدک، فاطمه(س) در اقدامی آمیخته با حکمت و شجاعت و با حفظ عفاف و حجاب، در حالی که پرده‌ای میان او و مردان حائل بود به ایراد خطابه تاریخی خود پرداخت.
طبعا یکی از آثار دوستی و دشمنی در راه خدا عدالت‌گرایی و ظلم‌ستیزی است، بر این اساس انسان عدالت‌گرا و ظلم‌ستیز همواره طرفدار فکر، مکتب، حزب و گروهی است که عدالت‌گر و ظلم‌ستیز باشد. در سخنان و سیره فاطمی، شواهد بسیاری بر وجود این خصلت در آن حضرت در کامل‌ترین شکل و مرتبه به چشم می‌خورد.
از جمله روایات آن حضرت درباره ظلم و ظالمان روایتی از رسول خدا(ص) است که فرمود:
«هیچگاه 2 گروه ظالم با یکدیگر به ستیز برنمی‌خیزند جز آنکه خداوند از آنان دوری می‌گزیند و برای خدا اهمیتی ندارد کدام پیروز شوند و هیچگاه 2 گروه ظالم به مقابل هم در نمی‌آیند جز آنکه بدبختی و بلا متوجه ظالم‌ترین‌شان می‌شود».
در سلوک اجتماعی حضرت فاطمه(س)، نمونه‌های بسیاری از ظلم‌ستیزی و عدالت‌گرایی به چشم می‌خورد. این رفتارها گاه در سطح محدود و جزئی و گاه در سطح کلان درگیری با حاکمیت سیاسی بروز کرده است.
در سطح جزئی می‌توان به این روایت منسوب به امام حسن عسکری (ع) استناد کرد.
روزی 2 زن نزد فاطمه آمدند و درباره موضوع مورد اختلاف‌شان او را به داوری برگزیدند. آن حضرت یکی از آن 2 را نسبت به دیگری ظالم دید و به یاری زن مظلوم شتافت و با یاری فاطمه، آن زن توانست بر دیگری غالب شود از این رو بسیار شاد شد. فاطمه(س) که شادی او را دید، اظهار داشت: شادی ملائکه به واسطه پیروزی و غلبه تو بر او بسیار بیشتر از شادی توست و حزن و اندوه شیطان و یارانش نیز از اندوه آن زن بیشتر است. پس از این جریان خداوند به ملائکه فرمود: «برای فاطمه به واسطه این کار هزاران برابر اجر قرار دهید و این را نسبت به هرکس که چنین کند، به صورت یک سنت مقرر کنید».
در عرصه سیاسی نیز مواضع آن حضرت همواره در راستای تقویت جبهه حق و تضعیف جبهه ظالم بود. چگونگی رفتار آن حضرت در دفاع از پدرش در مکه در برابر مشرکان و چگونگی رفتارش در برابر ‌ام هانی دختر ابیطالب (خواهر شوهرش) که در جریان فتح مکه، برخی مشرکان را پناه داده بود بسیار قابل توجه است اما مهم‌ترین نمود ظلم‌ستیزی آن حضرت پس از رحلت رسول خدا و در برابر بزرگ‌ترین ظلم تاریخ بروز یافت و وی با تمام وجود به عرصه دفاع از بزرگ‌ترین مظلوم تاریخ یعنی امیر مؤمنان علی(ع) برخاست و از تمام امکانات و مسیرهای ممکن بهره جست. در آغازین روزهای پس از فاجعه سقیفه تمام تلاش خویش را برای تبیین حق و بیان سفارش‌های نبوی درباره حقوق اهل بیت به کار بست؛ از این رو شب‌ها به همراه همسر و دو فرزندش به در خانه مهاجران و انصار می‌رفت تا حق غصب‌شده‌شان را به آنان یادآوری کند و در دیدارهای خصوصی با افراد نیز جریان غدیر و حق ولایت و امامت و وصایت علی را یادآور می‌شد. در یکی از روزهای بعد از رحلت رسول خدا و غصب خلافت هنگامی که فاطمه طبق روال آن روزها به زیارت قبر حمزه و دیگر شهدای احد رفته بود و برای از دست دادن پیامبر و مظلومیت اهل بیت می‌گریست، یکی از مسلمانان به نام محمود‌بن‌لبید از فاطمه درباره تصریح پیامبر قبل از وفاتش درباره وصایت امیرالمؤمنین پرسید و فاطمه‌(س) پاسخ داد: «شگفتا! آیا روز غدیرخم را فراموش کرده‌اید؟
محمود بن لبید گفت آن واقعه رخ داده است اما می‌خواهم آنچه را رسول خدا به شکل محرمانه به شما گفته است بدانم.
 فاطمه در پاسخ فرمود: «خدا را گواه بر راستی سخنم می‌گیرم. از پدرم شنیدم که فرمود علی بهترین کسی است که در میان شما به عنوان جانشین خود قرار می‌دهم و او امام و خلیفه پس از من است و بعد از او، 2 سبطم و 9 نفر از نسل حسین امامان نیکوسیرت هستند که اگر از ایشان پیروی کنید آنان را هدایتگر و هدایت‌شده می‌یابید و اگر با آنان مخالفت کنید تا روز قیامت در اختلاف خواهید بود».
هنگامی که‌ ام‌سلمه به عیادتش آمده بود و حال او را جویا شد، در پاسخ وی به غم و اندوه فراوانش به علت فقدان پیامبر و ظلم به وصی او و عهده‌داری خلافت به دست کسی که خلافتش به‌طور نامشروع فراهم شده و نیز کینه‌هایی که موجب چنین ظلمی شده بود اشاره کرد. آن حضرت در دیدار با عایشه (دختر طلحه) نیز شبیه این سخنان را مطرح کرد.
چند روز پس از رحلت پیامبر و جریان سقیفه، غاصبان خلافت دست به غصب فدک زدند. این، امر زمینه‌ای شد تا صدیقه کبری با حضور در مسجد و در جمع مهاجران و انصار و سردمداران خلافت خطبه معروف فدکیه را ایراد کند که جدا از زیبایی‌های ادبی، مشحون از معارف ناب برآمده از روحی متعالی و ظلم‌ستیز است و تاکنون شروح زیادی در تبیین فرازهای بلند این خطبه نگاشته شده است. پس از بیماری نیز هنگامی که گروهی از زنان مهاجر و انصار به عیادت او آمدند آن حضرت ضمن خطبه‌ای غرا به تبیین حقایق و مصادیق ظالم و مظلوم پرداخت.
پس از این روشنگری‌ها عده‌ای از مهاجران و انصار نزد وی آمدند و اظهار پشیمانی و عذرخواهی کردند که اگر پیش از بیعت با ابی‌بکر، امیرمؤمنان(ع) یادآور وصایتش شده بود، با کسی جز او بیعت نمی‌کردند اما فاطمه ایــن بهانه‌تراشی‌ها را نپذیرفت و آنان را مقصر دانست.
سرانجام دستگاه خلافت چاره‌ای جز حمله به بیت فاطمه(س) و گرفتن بیعت اجباری از امیرالمؤمنین ندید و با هجمه به خانه‌ای که محل نزول فرشته وحی بود، تلاش کردند علی(ع) را برای بیعت به مسجد ببرند.
در اینجا صدیقه کبری در راه دفاع از ولی خدا و وصی رسول خدا شجاعانه به مقابله برخاست و تلاش کرد مانع بردن علی‌(ع) به مسجد شود که با فرمان خلیفه دوم مورد ضرب و شتم قرار گرفت و فرزندش سقط و در اثر این لطمه‌ها و جراحت‌ها مدت کوتاهی پس از این حادثه شوم به شهادت رسید اما تا ابد ننگ ستم و ستم‌پیشگی را بر پیشانی غاصبان خلافت رسم کرد تا در پهنه تاریخ فاطمه و همسرش مصداق مظلومیت ظلم‌ستیز بمانند و دشمنان آنها - در هر زمان و مکانی - مصداق ظلم و ظالم باشند. ایشان در روزهای آخر عمر با رد عذرخواهی ظاهری خلیفه اول و دوم و سپس با وصیت سیاسی‌اش ضربه نهایی را بر پیکره خط نفاق و ظلم وارد ساخت تا در آینده تاریخ، راه روشنی فراروی حق‌جویان و حقیقت‌پویان فراهم آید. آن حضرت در این وصیت‌نامه، حضور دشمنان در تشییع جنازه‌اش را منع و به تجهیز و دفن شبانه پیکرش سفارش کرد.
پژوهشگر تاریخ اسلام *

Page Generated in 0/0059 sec