printlogo


کد خبر: 272608تاریخ: 1402/9/12 00:00
روایتی از نمایشی که این روزها در تالار وحدت روی صحنه است
قابی باشکوه از ایران‌زمین در نمایش «کلنل»

سجاد رضایی‌مقدم: مرا اگر بکشند قطرات خونم کلمه «ایران» را ترسیم خواهد کرد و اگر بسوزانند خاکسترم نام وطن را تشکیل خواهد داد. محمدتقی پسیان یکی از این شخصیت‌های مهم تاریخ معاصر ایران است؛ وطن‌دوست و مردم‌دار. پسیان را نخستین خلبان ایران می‌شناسند که برای جلوگیری از هرج و مرج و عدالت‌خواهی جان خود را نثار کرد. این روزها نمایش «کلنل» که در تالار وحدت اجرا می‌شود، مروری دارد به زندگی و زمانه این جوان آزادی‌خواه که در یکی از حساس‌ترین برهه‌های تاریخی برای اعتلای کشورش مرارت‌های زیادی را تحمل می‌کند.
* از خون جوانان وطن لاله دمیده
نمایش با تک‌گویی کلنل شروع می‌شود. ماجرای معروف جنگ همدان میان ژاندارمری و قوای قزاق است. یکی از قسمت‌های تاریخ معاصر که در این سال‌ها خیلی کم به آن پرداخته شده است. بعد از آن سیدمحمد معتمدی وارد صحنه شده و در جایگاه کلنل قرار می‌گیرد. «از خون جوانان وطن» خوانده می‌شود و معتمدی چقدر دلنشین آن را می‌خواند.
«کلنل» در گردشی جغرافیایی است؛ از نبرد همدان شروع می‌شود و ما را همراه با خود به برلین، تهران و مشهد می‌برد و آشنا می‌شویم با سرگذشت جوانی که در هر لحظه از زندگی‌اش، دغدغه میهن دارد تا جایی که از عشق خود نیز می‌گذرد: «کلنل: تو روزگار ناخوشی کشورم، دلخوشی دروغیه که باورش نمی‌کنم!» و در جایی دیگر در مشهد به آموزگار می‌گوید: «من دلبستگی بزرگ‌تری دارم که اسمش وطنه...!»
نویسنده درامی را شکل می‌دهد که ما علاوه بر زمانه‌ محمدتقی بتوانیم با احوالات درونی کلنل نیز آشنا شویم. مانند جایی که مادرش «عزت خانم» را در خواب می‌بیند و صادقانه از احوالاتش حرف می‌زند که یکی از قاب‌های جذاب نمایش کلنل است و بازی کاظم سیاحی در آن دیدنی است. حتی شاید در نظر من بازی کاظم سیاحی با پیش‌زمینه‌هایی که از او داشتم کمی از انتظار بالاتر و بهتر است.
یکی از گریزهای مهم و اساسی نمایشنامه «کلنل»، زمانی است که «معتصم‌السطنه» با بازی علی عطایی، پیشنهاد استقلال خراسان را به پسیان می‌دهد. نقایی (نویسنده) بسیار هوشمندانه قهرمان قصه را از این انگ تاریخی مبرا می‌کند. مطالعه دقیق منابع تاریخی نشان می‌دهد پسیان هیچ‌گاه در مسیر استقلال خراسان بزرگ قرار نگرفته و این مهم در اکتی کوتاه در این نمایش خود را نشان می‌دهد.
درهم آمیخته شدن قصه‌ای عاشقانه در روایت اصلی این نمایش آن را برای مخاطب دلنشین‌تر کرده است؛ ماجرای عاشقانه‌ای که نقطه ضعفش قابل پیش‌بینی بودن آن است. شاید صحنه‌های عاشقانه ایجاد شده تا محمد معتمدی بهانه بیشتری برای روی صحنه آمدن داشته باشد.
آخرین نمایشی که از امیر بشیری (کارگردان) دیده بودم، سال 97 در تئاتر شهر بود؛ نمایش «باغ خونی»؛ اثری با موضوع تاریخی که آن هم به یکی از وقایع تاریخ معاصر کشور اشاره داشت و این می‌تواند نشان از علاقه این کارگردان به موضوعات تاریخی باشد. در روزگاری که اکثر کارگردانان به دلایل مختلف سراغ آثار آپارتمانی می‌روند، انتخاب چنین متنی جسارت می‌خواهد!
با توجه به شروع نمایش، تکلیف مخاطب با قسمت موسیقی که در تبلیغات اثر از آن خیلی استفاده شده است، مشخص می‌شود. قرار است سید محمد معتمدی، خواننده نام‌آشنای کشورمان در نمایش تصنیف‌هایی را بخواند.
به ‌نظرم «کلنل» حتی بدون اجرای موسیقی هم نمایش کاملی است اما حضور خواننده‌ای چون معتمدی آن را پرطرفدارتر کرده است.
تیم تولید سعی و اصرار زیادی دارد به خلاصه‌ترین و ساده‌ترین شکل ممکن قصه نمایش را که درهم تنیده با اکت‌های زیادی است، به ما نشان دهد. شما را ارجاع می‌دهم به خداحافظی با «ایرنه» در برلین و خداحافظی با «آموزگار» در مشهد؛ ۲ شخصیتی که رابطه‌ای عاشقانه میان آنها و کلنل شکل گرفته و لحظات درخشانی از بازی نازنین بیاتی و کاظم سیاحی را نشان می‌دهد.
به نظر این یک شیوه و طراحی مناسب برای این مدیوم و بازنمایی یک اثر تاریخی است که مخاطب براحتی بتواند در مسیر قصه قرار بگیرد. در همین رابطه شما را به صحنه محبس قوام‌السلطنه ارجاع می‌دهم؛ یکی از قسمت‌های جذاب نمایش «کلنل» با بازی سیامک صفری و کاظم سیاحی. کارگردان با تیزهوشی این اکت بسیار مهم را تنها با یک صندلی و نوری بر دیوار انتهایی صحنه که پره‌های یک هواکش است، نشان می‌دهد... و همه اینها شده است یکی از قسمت‌های مهم و پیش‌برنده داستان «کلنل»!
این سادگی باعث نشده از برخی قاب‌هایش براحتی بگذرد. حضور اسب‌هایی با شکل‌های عجیب، دیدن خواب عزت خانم، حضور پریداکس در ژاندارمری، پایان‌بندی و... از جمله قسمت‌هایی است که هیجان درونی برای مخاطب به وجود می‌آورد. کارگردان برای دیگر اکت‌هایش از ویدئو‌های که در انتهای صحنه بر دکور نقش بسته، موسیقی زنده و... نیز استفاده‌ کرده است. زمان‌بندی اجرای تصنیف‌ها نیز با توجه به زمان نمایش در جای درستی از اثر قرار گرفته است.
* پایان‌بندی،‌ لحظاتی کوتاه و باشکوه!
پسیان نخستین خلبان ایرانی است که بسیار وطن‌دوست و مردم‌دار است، موسیقی می‌داند، ترجمه، ریاضی و... و در راه آرمانش که وطنی آباد و آرامش مردم است، به شهادت می‌رسد. در مسیر کارگردانی «کلنل» طراحی صحنه بخوبی نمود می‌یابد؛ زمان‌بندی استفاده از درهای دکور در اکت حضور ملاک‌ها، مرد آشفته‌حالی که با فرشی کوچک روی صحنه می‌آید و ورود عارف قزوینی از در دیگری از صحنه. اینها نشان از این دارد بشیری و رضا مهدی‌زاده (طراح صحنه) هماهنگی زیادی با یکدیگر داشته‌اند.
«کلنل» 12 بازیگر دارد که ایفا‌کننده نقش‌های متعدد هستند. قبل از دیدن نمایش، تصور کاظم سیاحی در قامت کلنل محمدتقی‌خان پسیان برایم بسیار دشوار بود اما سیاحی بخوبی از پس این نقش برآمده، نه دچار کلیشه‌های مرسوم در ایفای چنین نقش‌هایی می‌شود و نه ساده‌انگارانه از آن عبور می‌کند. مخاطب در لحظات مختلف خیلی خوب کلنل را درک می‌کند و این گویای اشراف کاظم سیاحی بر نقش است. او یکی از نقش‌های به یادماندنی خود را این شب‌ها در تالار وحدت اجرا می‌کند. لحظات بازیگری سیاحی در مقابل نازنین بیاتی جزو قسمت‌های جذاب این نمایش است و بار عاطفی اجرا را به دوش می‌کشد و از طرفی نقش تهیه‌کننده در جمع‌آوری تیم تولید حرفه‌ای آن هم در شرایط فعلی که بسیاری از بازیگران سرشناس و مطرح تئاتر و سینما قراردادهای طولانی‌مدت می‌بندند، قطعا انکار‌ناپذیر است.

Page Generated in 0/0111 sec