تنها یک روز پس از اعتراف ولودیمیر زلنسکی، دلقک کاخ مارینسکی در کییف به شکست ضدحمله پرطمطراق تابستانی ارتش اوکراین به مواضع روسیه، اعترافات تکمیلی هم از سوی اربابانش در واشنگتن و بروکسل از راه رسید که نشان از آن دارد غرب، اوکراین را فدای اسرائیل خواهد کرد.
دبیرکل ناتو اعتراف کرد خبرهای بدی از اوکراین دارد و رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا بعد از دمیدن 8 ساله واشنگتن در آتش جنگ در جبهههای غربی روسیه و تکرار 21 ماهه این ترجیعبند توسط اشتراوسیهای کاخ سفید که «خرس فقط زبان زور میفهمد»، ناگهان مدعی شد جنگ روسیه و اوکراین با هیچ راهکار تماما نظامی حلوفصل نخواهد شد!
۳ «غلط کردم» از نوع آمریکاییاش به ۳ زبان اسلاوی، وایکینگی و آنگلوساکسونی، در کمتر از 24 ساعت در یک قاب!
اینگونه پاییز پدرسالار جنگ در شرق اروپا فرا میرسد. جنگی که قرار بود مبنای توسعه بال شرقی ناتو و منزوی کردن روسیه باشد، حالا کارکردی معکوس یافته است. در حالی که اساتید واقعگرایی چون جان مرشایمر، در مصاحبههای جدیدشان پیشبینیهای خود از شکست اوکراین در این جنگ را با نیشخندی به رخ همتایان یانکی خود میکشند، جو بایدن و تیم بازهای شکاری دموکرات، به سرعت در فرهنگ لغات سیاسی به دنبال یافتن بهترین واژههای دیپلماتیک برای تسلیم کردن یکپنجم خاک اوکراین به دشمن شرقیشان با لحنی صلحآمیز هستند به طوری که به کارزار انتخاباتی 2024 حزب دموکرات ضربهای وارد نشود.
جان مرشایمر، پروفسور علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو که به عنوان بنیانگذار نظریه رئالیسم تهاجمی شناخته میشود، اخیرا در گفتوگو با برنامه اینترنتی «جاجینگ فریدام» در پاسخ به این سوال که آیا کار اوکراین تمام شده، گفته است: «بله! فکر میکنم نظر آدمیرال کربی درباره اینکه ما (آمریکا) در بلندمدت اوکراین را تامین مالی نخواهیم کرد، درست بود. همه درک میکنند اگر از اوکراینیها حمایت نکنیم، سرنوشتشان محتوم است. اوکراینیها برای ادامه جنگ، سلاح و منابع مالی ندارند و روسها بر آن پیروز میشوند. برخلاف قول بایدن ما در حال ترک اوکراینیها هستیم، بویژه هنگامی که ضدحملهشان هم شکست خورده و آنها در حال سقوط هستند».
در کییف، زلسنکی بعد از ۲ هفته آزگار عجز و لابه بدون نتیجه از آمریکاییها با این درخواست کلیدی که «اگر پول جنگ را نمیدهید لااقل به ما وام بدهید» سرانجام روز شنبه گذشته مجبور شد در مصاحبه با خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس، علیه اربابانش فاشگویی کند.
دلقک کییف در آستانه فرا رسیدن فصل سرد و سخت آن سامان، چنان به استیصال رسیده که با همه لودگیها و دروغبافیهایش مجبور شد به این واقعیت تاریخی اعتراف کند: روسها هیچ جنگ زمستانی را نباخته و نمیبازند؛ از حمله سوئدیها در قرن شانزدهم تا لشکرکشیهای بزرگ قرن نوزدهمی و قرن بیستمی ناپلئون و هیتلر. حال در حالی که یک سال و 9 ماه پس از آغاز جنگ، بار دیگر استپهای پونتیک در حال یخ بستن است، زلنسکی میگوید: «حقیقت این است که ما با مرحله جدیدی از جنگ روبهرو هستیم؛ کل فصل زمستان مساوی است با مرحله جدیدی از جنگ». سپس در پاسخ به اینکه آیا از نتایج ضدحمله تابستانی علیه روسیه خرسند است، جوابی مایوسکننده داد: «از تلفاتی که در میان سربازانمان میدهیم، راضی نیستم. همچنین نمیتوانم از دریافت نکردن سلاحهای درخواستی خود راضی باشم اما همچنین نمیتوانم بیش از حد شکایت کنم. ما خواستار نتایجی سریعتر بودیم. متاسفانه از این لحاظ ما نتایج مطلوبی کسب نکردیم و این یک حقیقت است».
در نهایت زلنسکی برخلاف ادعای اولیه در این مصاحبه، شکایتهایش از غرب را از این حد هم فراتر برد و صریحا توپ شکست اوکراین را به زمین آنها انداخت.
او مدعی شد شکست این ضدحمله به ۲ دلیل عدم دریافت همه تسلیحات لازم از سمت متحدان غربی و دیگری محدود بودن اندازه ارتش اوکراین رخ داده است.
سپس گفت نگران است جنگ حماس و اسرائیل، جنگ در اوکراین را تحتالشعاع قرار دهد، چون کمک نظامی غرب به کییف تحت تاثیر چند دستور کار سیاسی رقیب و محدودیت منابع غربیها به خطر میافتد. در نهایت او از بابت تبعات رخدادهای سال انتخاباتی پیش رو در آمریکا برای اوکراین بیش از پیش اظهار نگرانی کرد. به عبارت دیگر او هم ادعاهای دولت بایدن مبنی بر اینکه آمریکا میتواند همزمان ۲ یا چند جنگ را در جهان اداره کند، زیر سوال برد و هم پیشاپیش سرنوشت بدی را برای دموکراتها در انتخابات ریاستجمهوری و میاندورهای سنا و مجلس نمایندگان پیشبینی کرد.
اظهارات زلنسکی در عین حال تاییدی است بر اخبار به بیرون درز کرده از اتاقهای فرماندهی لشکر شکستخورده اوکراین که از ایجاد شکافی خطرناک میان ستاد فرماندهی ارتش و ریاستجمهوری خبر میدهد؛ شکافی که میتواند منجر به یک کودتا شود. در واقع فاشگویی زلنسکی نشان میدهد او ترجیح میدهد همچنان رهبر یک رژیم شکستخورده باقی بماند تا تبدیل به یک زندانی سیاسی با سرنوشتی نامعلوم شود.
فردای اعلام شکست رئیسجمهور اوکراین اما ینس استولتنبرگ، دبیرکل دانمارکی ناتو که بخوبی پیام کییف را دریافته بود، در پاسخ به سوال مجری شبکه تلویزیونی آلمانی «ایآردی» درباره اینکه آیا نگران است وضعیت اوکراین در آینده بدتر شود، گفت: «ما باید برای اخبار بد آماده باشیم».
دبیر کل ناتو در این مصاحبه دقیقا نشان داد غرب با نوچههایش چه معاملهای میکند. او پس از اینکه وضعیت اوکراین را حساس خواند اما نگفت اوکراینیها برای نجات از این وضع باید چه کنند و دست آخر با این جمله آنها را به امان خدا رها کرد: «من این تصمیمات عملیاتی دشوار را [که آنها باید بدون ارتش کافی و سلاح چه کنند] به خود اوکراینیها و فرماندهان نظامی آنها واگذار میکنم!»
همزمان در کالیفرنیا نیز یک ارشدترین فرمانده نظامی آمریکا - کسی که حتی برای مقر ناتو در بروکسل هم تعیین تکلیف میکند- به منظور خلاص شدن دموکراتها از شر شکست در اوکراین زمینهچینی میکرد. او کسی نبود جز ژنرال چارلز براون، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح ایالات متحده که تازه یک ماه است به جای سلف سفیدپوست خود ژنرال مارک میلی بدین سمت منصوب شده است.
براون در کنفرانسی در انجمن ملی دفاعی ریگان در کالیفرنیا با این پرسش مواجه شد که آیا اوکراین در جنگ با روسیه در نهایت به خواست خود برای پس گرفتن تمام مناطق تحت کنترل روسیه دست مییابد یا باید از طریق مذاکره با کرملین به متارکه جنگ دست یابد؟
براون که کشورش با پمپاژ سلاح به اوکراین، نقش اصلی را در ادامه جنگ داشته، بدون اشاره به پیامهای مکرر کرملین برای مذاکره به منظور پایان دادن به جنگ اوکراین، پاسخ داد: «نمیشود مناقشات نظامی را تماما با استفاده از ابزارهای نظامی حلوفصل کرد... در نهایت به یک راهکار دیپلماتیک نیاز داریم».
براون که منطقا نمیتواند سلاطین صنایع نظامی آمریکا و غرب را که از ادامه جنگ منفعت میبرند به سرعت از خود ناامید کند، سعی کرد پایان سخنانش باز باشد. او گفت: «من نمیتوانم نحوه پایان این مناقشه را در آینده پیشبینی کنم اما فکر میکنم ما میتوانیم با تداوم حمایت از اوکراین و تقویت تواناییهایش، به این پایان شکل دهیم».
باید توجه کرد فرق این ژنرال ۴ ستاره با همتای رنگینپوستش، لوید آستین در راس پنتاگون این است که نه تنها براون همچنان رده نظامی داشته و در راس ستاد مشترک نیروهای مسلح تصیمات نظامی نهایی را میگیرد، بلکه برخلاف وزیر دفاع دولت بایدن جایگاهی حاکمیتی دارد نه حزبی.
ژنرال براون در اصل سال 2020 توسط دونالد ترامپ به مقام رئیس ستاد مشترک نیروی هوایی ایالات متحده رسیده بود. جایگاهی که او را وارد ستاد مشترک کرد و سکوی پرتابش به عالیترین کرسی نظامی آمریکا شد. حال اینکه او در اواخر دوره ریاستجمهوری بایدن، موضعی شبیه ترامپ درباره جنگ در اروپا اتخاذ میکند، چندان هم عجیب نیست. به عبارت دیگر، حتی قبل از اینکه او با مطرح کردن راهکار غیرنظامی در مواجهه با روسیه، تیر خلاص را به کارزار نظامی غرب در اوکراین شلیک کرده باشد، منصوب شدنش به این عنوان، خود در بر دارنده پیامی روشن از سوی حکومت سایه آمریکا مبنی بر وقوع تغییرات آتی در ویترین قدرت واشنگتن است.