بیش از 2 ماه از آغاز حملات گسترده ارتش رژیم اشغالگر قدس از زمین، هوا و دریا به نوار غزه میگذرد؛ حملاتی که به زعم بسیاری از گروههای حقوق بشری و تحلیلگران، جلوهای عینی از نسلکشی و پاکسازی قومیتی را پیش چشم جهانیان قرار داده و بر اساس آمارهای رسمی، نرخ و نسبت تلفات غیرنظامیان در جنگ غزه، بیشترین میزان را در قیاس با تمام جنگهای قرن بیستم به ثبت رسانده است.
جنگ غزه واکنشهای منفی گستردهای را در اقصی نقاط جهان علیه رژیم اشغالگر قدس برانگیخته است، بویژه در کشورهای غربی که مردم از سیاست رسمی دولتهای خود که حمایت گسترده از رژیم صهیونیستی است اعلام برائت کرده و با حمایت از مردم فلسطین، موجب خشم دولتهای غربی و لابیهای صهیونیستی شدهاند. به همین خاطر دولت «ریشی سوناک» و نهادهای امنیتی انگلستان سعی در مهار همهجانبه برگزاری راهپیماییهای حمایت از مردم فلسطین در این کشور را داشته و در قالب ادعاهای واهی، ایران یا افراد و گروههای خارجی ساکن در انگلیس را در پس اعتراضات گسترده در این کشور معرفی کردهاند.
با این همه، نکته مهم این است که جنگ غزه توانسته از واقعیتی دردناک برای دولتهای غربی رونمایی کند. در این چارچوب، شمار قابل توجهی از چهرههای دانشگاهی، سیاسی و حتی هنرمندان غربی، به واسطه حمایت از ملت فلسطین در کشورهای خود، با واکنشهای منفی و برخوردهای نامناسبی روبهرو شدهاند. به عنوان مثال، بتازگی «الیزابت مکگیل»، رئیس دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا به دلیل آنچه خودداری کردن وی از محکوم کردن شعارهای دانشجویان این دانشگاه علیه جنایات رژیم اشغالگر قدس عنوان شده، مجبور به استعفا شده است. جالب اینکه روسای دانشگاههای هاروارد و ماساچوست نیز در اقدامی مشابه، از درخواستهای کنگره آمریکا مبنی بر اینکه شعارهای دانشجویان دانشگاههای مذکور را بهمثابه اقدامی یهودیستیزانه قلداد کنند خودداری کردهاند و از کنگره فشارهای زیادی به آنها وارد میشود تا آنها نیز از سمت خود استعفا کنند. در رویدادی دیگر، حزب کارگر انگلستان، «اندی مک دونالد» یک قانونگذار انگلیسی عضو این حزب را به دلیل شرکت در تظاهرات همبستگی با مردم فلسطین و انجام سخنرانی در جریان آن، از فعالیت تعلیق کرده است. جالب اینکه اقدامات تقابلی علیه حامیان مردم فلسطین در دنیای هنر در غرب نیز جلوههای عینی و برجستهای را به خود گرفته است. به عنوان مثال، «سوزان ساراندون» بازیگر آمریکایی برنده جایزه اسکار یا «ملیسا باررا»، بازیگر شناختهشده مجموعه فیلمهای «جیغ»، به دلیل حمایتهای صریح خود از مردم غزه، با قطع همکاری از سوی شرکتهای هالیوودی روبهرو شدهاند. در این راستا، ملیسا باررا از پروژه فیلم جیغ کنار گذاشته شده و شرکتی که مدیریت برنامههای سوزان ساراندون را برعهده دارد نیز به دلیل آنچه حضور وی در یک تجمع حمایت از مردم فلسطین در آمریکا و سخنرانی در آن عنوان شده، از قطع همکاری خود با او خبر داده است. جالب اینکه «مها دخیل» از مدیران یکی از شرکتهای فعال در سینمای هالیوود نیز که در شبکههای اجتماعی به حمایت از مردم فلسطین و انتقاد از رژیم اشغالگر قدس پرداخته بود از سمت خود اخراج شده است؛ موضوعی که سبب شد «تام کروز» بازیگر شناختهشده هالیوود با حضور در دفتر وی، به او دلگرمی دهد و از وی تقدیر و حمایت کند. در این راستا، هنرمندان سرشناس دیگری نظیر کیت بلانشت، واکین فینیکس، کریستین استوارت، ماهرشا علی، اسکار ایزاک، مارک روفالو، جنینگ تاتوم، اندرو گارفیلد و جیسکا چستین هم از جمله افرادی بودهاند که نامه انتقادی را خطاب به جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا با محوریت حمایت خود از مردم فلسطین امضا کردهاند. در بریتانیا هم هنرمندان سینما و تلویزیون این کشور در نامهای مشابه که به امضای بیش از 2000 چهره مطرح این کشور هم رسیده، خواستار توقف جنایات صهیونیستها در نوار غزه شدهاند. فیلمسازان شناختهشدهای نظیر مایک لی و مایکل وینترباتم، از جمله امضاکنندگان نامه مذکور بودهاند. افرادی نظیر پیتر مولتان و استیو کوگان نیز این نامه انتقادی را امضا کردهاند. نکته قابل توجه اینکه «جیسون استاتهام» هنرپیشه شناخته شده بریتانیایی نیز در مدت اخیر در اقدامی جالب، پرچم فلسطین را روی ماشین خود نصب و اقدام به تردد میکند.
آنچه از کلیت معادله برخوردها با چهرههای سرشناس در جهان غرب به واسطه حمایت آنها از مردم فلسطین استنباط میشود، به 3 نکته محوری اشاره دارد:
اولا، مثالهایی نظیر آنچه در این گزارش به آنها اشاره شد، به وضوح نشان میدهند ادعاهای دور و دراز غرب در زمینه حمایت از حقوق بشر و دموکراسی و آزادی بیان، صرفا هیاهوهای متوهمانهای هستند که دولتهای غربی از آنها در زمینه لاپوشانی جنایات و پیشبرد منافع خود علیه دیگر کشورها و ملتها استفاده میکنند و هر زمان که لازم ببینند، با تمسک به استانداردهای دوگانه، آن اصولی که خودشان را به مثابه منادی آنها میدانند، به واضحترین شکل ممکن زیر پا میگذارند.
دوم اینکه برخوردهای تقابلی با طیف گستردهای از چهرههای شناخته شده در غرب که صرفا به حمایت از ملت فلسطین پرداختهاند، این نکته را نیز آشکار میکند که تا چه اندازه لابیهای صهیونیستی در این قبیل کشورها ریشه دواندهاند و هر اقدامی را در راستای منافع خود انجام میدهند. در این رابطه، زمانی آریل شارون، نخستوزیر سابق رژیم اشغالگر قدس در موضعگیریای گفته بود: «اگر مردم آمریکا بدانند تا چه اندازه کشورشان تحت سلطه لابیهای اسرائیلی است، مطمئنا علیه دولت خود قیام خواهند کرد». البته مشابه این روند را در کشورهای اروپایی نیز مشاهده میکنیم. کما اینکه قبل از جنگ غزه، برخی گروههای مدنی در انگلیس نسبت به نفوذ عجیب و غریب لابیهای صهیونیستی در نظام آموزشی این کشور و به طور خاص مغزشویی کودکان و نوجوانان انگلیسی هشدار میدادند.
در نهایت، نمایش جلوههای عینی زیرپا گذاشتن اصول ابتدایی حقوق بشر و دموکراسی از سوی دولتهای مدعی غربی در بحبوحه جنگ غزه، حامل درسهای معناداری برای دیگر ملتهای جهان نیز است. به بیان سادهتر، جهان اکنون بیش از پیش با ماهیت منافق قدرتهای غربی آشنا شده و البته که افکار عمومی جهان متوجه شدهاند تکیه بر شعارهای غربیها در این حوزهها، چیزی جز تکیه بر باد نیست؛ موضوعی که به یک آبروریزی بزرگ برای صهیونیستها و حامیان غربی آنها تبدیل شده است.