printlogo


کد خبر: 272966تاریخ: 1402/9/21 00:00
فرش قرمز نرگس محمدی پیش پای دولت‌های غربی برای حمله نظامی و نقض حاکمیت ملی ایران
نوبل صلح برای جنگ!
حضور عبدالله مهتدی، دبیرکل تشکیلات تروریستی کومله در جلسه اهدای جایزه صلح نوبل به محمدی و استقبال ضدانقلاب از وی بار دیگر همپیمانی براندازان با تجزیه‌طلبان را آشکار کرد

گروه سیاسی: در برنامه‌ای که یکشنبه شب در نروژ برگزار شد، نرگس محمدی با صراحت بیشتری به سوی طرح آرزوهایش رفت؛ به گونه‌ای که در متن پیام وی از تعابیری استفاده شد که نمی‌توانست معنایی جز درخواست عاجزانه از دولت‌های غربی برای حمله نظامی به ایران داشته باشد. به گزارش «وطن امروز»، مراسم اهدای جایزه صلح نوبل به یکی از فعالان جریان برانداز در نروژ به یک محفل دورهمی برای شکست‌خوردگان سیاسی سال گذشته تبدیل شد. با این در همین دورهمی نیز کلکسیونی از مواضع خائنانه و ضدملی از سوی چهره‌های اپوزیسیون طرح شد؛ مواضعی که بار دیگر و با صراحت بیشتری نشان‌دهنده عمق آرزوی براندازان ایرانی برای ویرانی کشورمان بود.
* التماس به غرب برای حمله نظامی به ایران
مهر ‌ماه سال جاری و یک روز قبل از عملیات توفان‌الاقصی و سپس نسل‌کشی رژیم اشغالگر قدس در غزه و به خاک و خون کشیده شدن هزاران کودک، خبر اعطای جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی منتشر شد. وی در نخستین اظهاراتش پس از اعلام خبر اعطای این جایزه به وی، طی نامه‌ای خطاب به اهدا‌کنندگان جایزه صلح نوبل، پس از تشکر بابت دریافت جایزه و فراخواندن آنها به ادامه حمایت از جریان آشوب‌طلب موسوم به «زن، زندگی، آزادی» خواستار لغو ریاست ایران بر مجمع اجتماعی حقوق بشر سازمان ملل شد. نرگس محمدی در آن نامه نوشت: «ریاست چنین رژیمی بر مجمع اجتماعی سازمان ملل متحد که نهاد پشتوانه حقوق‌بشر است، ابهام‌آفرین و ناامیدکننده است و انتظار می‌رود جمهوری‌اسلامی با قاطعیت و صراحت از این مسند کنار گذاشته شود». 
نامه نرگس محمدی واکنش‌های منفی گسترده‌ای را در پی داشت و او مجبور شد برای کم کردن فشارهای منفی ایجادشده، با انتشار بیانیه‌ای، نسبت به اتفاقاتی که در غزه در حال وقوع است، واکنش نشان دهد اما موضع او صرفا محدود به محکومیت اساس جنگ و پایان دادن به آن بود جالب اینکه او در این بیانیه از رژیم صهیونیست نام نبرد.
با این حال در برنامه‌ای که یکشنبه شب در نروژ برگزار شد، نرگس محمدی با صراحت بیشتری به سوی طرح آرزوهایش رفت؛ به گونه‌ای که در متن پیام وی از تعابیری استفاده شد که نمی‌توانست معنایی جز درخواست عاجزانه از دولت‌های غربی برای حمله نظامی به ایران داشته باشد.
در بخشی از پیام وی با اشاره اینکه «دولت‌ها و سازمان ملل آنچنان که ضروری و سزاوار می‌نمود اهتمام جدی، انسجام عملی و رویکرد پیش‌برنده برای حمایت معطوف به پیروزی مردم نداشته‌اند» آمده است: «سیاست‌ها و راهبردهای دولت‌های غربی» برای تحقق دموکراسی در ایران «سطحی» بوده است. طرح این موضع فراتر از آنکه تکرار موضع آشنای بازیگران مورد حمایت غرب در صنعت حقوق بشر برای فشار وارد کردن به ملت‌ها و مشروعیت بخشیدن به دخالت خارجی است این سوال را مطرح می‌کند؛ انتظار نرگس محمدی از دولت‌ها و نهادهای خارجی چه بوده است؟ در شرایطی که دولت‌ها و نهادهای مدنظر این فعال به اصطلاح حقوق بشر سنگین‌ترین رژیم تحریم‌ها را به مردم ایران تحمیل کرده‌اند و به دنبال شکنجه اقتصادی ایرانیان هستند، او چه سیاست و راهبردی را مدنظر دارد که شامل صفت «سطحی» نباشد؟ پاسخ بسیار روشن است، چرا که تنها گزینه‌ای که همواره در سطحی بالاتر از تحریم اقتصادی، در میان تهدیدهای آمریکا و دیگر دولت‌های غربی دیده می‌شود «جنگ» است. تجربه تاریخی چهره‌سازی از بسیاری افراد بومی کشورها به عنوان رهبر مبارزات، فعالان حقوق بشر و... نیز همواره گواهی بر این واقعیت است که غربی‌ها تلاش می‌کنند گزینه نامشروع تجاوز نظامی به دیگر ملت‌ها را با بهره‌گیری از بازیگران اینچنینی مشروع جلوه دهند.
برنده جایزه صلح نوبل در ادامه پیام خود برای نرمال‌سازی بیش از پیش تجاوز و مداخله خارجی در زندگی ایرانیان با طرح اینکه «حقوق بشر در خلأ اتفاق نمی‌افتد» دولت‌های غربی را به «اتخاذ راهبردهای سرگردان معطوف به استمرار حکومت جمهوری اسلامی» محکوم می‌کند که باعث به تاخیر افتادن دموکراسی و حقوق بشر می‌شود! موضعی که حداقل در برهه زمانی فعلی بیش از پیش نشان از رسوایی این سیرک داشت، چرا که این موضع نرگس محمدی در حالی طرح می‌شد که دولت‌های مدنظر وی این روزها نه تنها با تمام قدرت مانع پایان بزرگ‌ترین نسل‌کشی معاصر در غزه شده‌اند که حمایت حداکثری نیز از رژیم کودک‌کش صهیونیستی دارند. چنانکه ترس محمدی و دیگر بازیگران صنعت حقوق بشر حتی در نام بردن از رژیم صهیونیستی به عنوان یک دولت جنایت‌پیشه در تراژدی غزه گویای این واقعیت است که نگاه این بازیگران به حقوق بشر حتی در ظاهر امر هم نمی‌تواند از محدوده تعریف‌شده کارفرمایان‌شان فراتر رود.
نرگس محمدی در ادامه متنی که برای این جلسه آماده کرده برای توجیه دعوتش از دولت‌های بیگانه به مداخله بیشتر (جنگ) در ایران به مفهوم «حاکمیت ملی» و «حق تعیین سرنوشت» نیز متعرض می‌شود تا اشغال فرضی ایران را هم برای تحقق اهدافش مشروع جلوه دهد. او با مشروط کردن این 2 اصل به آنچه «صلح پایدار جهانی» خوانده است، ایران را از دارا بودن چنین حقی مستثنی می‌کند.
ادبیات آشنای محمدی در چند دهه گذشته بارها از سوی دیگر بازیگران صنعت حقوق بشر تکرار و در بعضی موارد همچون لیبی نیز به آزمون گذاشته شده است. تجربه امروز لیبی پس از حمله نظامی ناتو (در پوشش دفاع از حقوق بشر و آزادی مردم) این کشور را که روزگاری بالاترین شاخصه‌های رفاهی و اقتصادی آفریقا را داشت به نقطه‌ای رسانده که دیگر ملل آفریقایی از سرنوشتش الگو بگیرند. محمدی در ادامه این متن به درستی «شیرین عبادی» را «استاد» خود می‌خواند و در عمل نیز مانند عبادی که او هم روزگاری با دریافت این جایزه صلح توسط رسانه‌های غربی برجسته و تبلیغ شد کارویژه هموارسازی مسیر افزایش فشار اقتصادی و نظامی به ایران را پیگیری کرد. شیرین عبادی در سال‌های اخیر در شرایطی که بسیاری از مردم در فشار معیشتی هستند، در پارلمان اروپا درخواست افزایش تحریم‌ها علیه ایران را کرده بود.
* قاب فضاحت با حضور تجزیه‌طلبان
مراسم اهدای جایزه صلح نوبل به نرگس محمدی که با حضور همسر و فرزندان وی در نروژ برگزار ‌شد حضار دیگری نیز داشت که شناخته‌شده‌ترین آنها عبدالله مهتدی، رهبر گروهک تروریست و تجزیه‌طلب کومله بود. در آغوش کشیدن این تروریست بدنام توسط تقی رحمانی (همسر نرگس محمدی) رسوایی و بی‌وطنی براندازان ایرانی را بیش از پیش مشهود ساخت.
در حالی که محمدی در پیامش آمریکا و دولت‌های غربی را به حمله نظامی به ایران و از بین بردن «حاکمیت ملی» کشورمان تشویق کرده بود، همسر وی نیز با به آغوش کشیدن یک تجزیه‌طلب نام‌آشنا نشان داد حتی حفظ تمامیت ارضی ایران را هم به عنوان یک خط قرمز سیاسی قبول ندارد.
گلشیفته فراهانی از دیگر حضار این جلسه که سال گذشته در ائتلاف رهبری براندازان کنار فرزند شاه مخلوع و عبدالله مهتدی نشسته بود هم در حاشیه این جلسه در پاسخ به صحبت مهتدی که گفته بود: «ما با هم هم‌پیمان بودیم» جواب داد: «همیشه و تا ابد هم‌پیمان هستیم» تا جای تردیدی نسبت به همراهی براندازان با ایده تجزیه‌طلبی باقی نگذارد.
نهایتا و پس از بی‌اعتباری سکه براندازی که خود را در شکست فراخوان سالگرد اغتشاشات پارسال نشان داد، دورهمی اسلو را می‌توان تقلایی برای موضوعیت بخشیدن به چهره‌های شکست‌خورده دانست. آنها البته برای اینکه سکه خود را کمی معتبر کنند ضدایرانی‌ترین مواضع را در کنار تجزیه‌طلبان اتخاذ کردند.

Page Generated in 0/0050 sec