گروه فرهنگ و هنر: «زیر گنبد کبود» یکی از قدیمیترین و شناختهشدهترین مجموعههای تلویزیونی ویژه کودکان و نوجوانان، از اواسط دهه ۶۰ تا میانه دهه 70 پخش میشد؛ برنامهای با عنوان قصهگوی آن یعنی «آقای حکایتی» برای نسل دهه شصتی شناخته و ماندگار شد. بیتردید آنچه باعث ماندگاری مضاعف این مجموعه تلویزیونی شد، فارغ از حضور برخی بازیگران جوان آن روزها، حضور بهرام شاهمحمدلو به عنوان قصهگو و کارگردان مجموعه بود که در هر قسمت برای بچهها قصههای جذاب و آموزندهای را روایت میکرد. این مجموعه در سری نخست آن توسط «ایرج طهماسب» و در سری دوم توسط «راضیه برومند» نگارش شد؛ ضمن اینکه کارگردانی مشترک این مجموعه را نیز «بهرام شاهمحمدلو» و «ایرج طهماسب» بر عهده داشتند.
در این برنامه «بهرام شاه محمدلو» در نقش آقای حکایتی به ایفای نقش میپرداخت و «سوسن مقصودلو»، «عباس ظفری»، «کریم رجبی»، «رحمان سیفیآزاد»، مرحوم «مهران ابروان» و «حسین کربلایی» نیز از دیگر بازیگران آن بودند. پخش سری اول مجموعه «زیر گنبد کبود» با نویسندگی «ایرج طهماسب» سال ۱۳۶۶ آغاز شد و در سالهای ۱۳۶۸ و ۱۳۷۴ نیز نویسندگی زیر گنبد کبود بر عهده «راضیه برومند» بود. موسیقی این مجموعه هم که همچنان به عنوان یکی از جذابترین موسیقیها در بین مردم زمزمه میشود، ساخته «بهرام دهقانیار» بود. نکته جالب اینکه تمام عوامل حاضر در سری نخست و دوم از بچههای فعال در حوزه تئاتر کودک و نوجوان کانون پرورش فکری و نوجوان آن سالها بودند.
«زیر گنبد کبود» حکایت مرد قصهگویی بود که با شالی بر گردن و کتاب قصهای بزرگ در دست در قاب تلویزیون ظاهر میشد و حکایتهای جدیدش را طوری برایمان نقل میکرد که جلوی تلویزیون میخکوب میشدیم؛ آن حکایتها آنچنان در پس ذهنمان مانده که با وجود گذشت این همه سال، هنوز هم ترانه زیرگنبد کبود را از یاد نبردهایم و هر تلنگری، پلی میشود برای بازگشت به آن سالها تا باز هم دهه شصتیها، این بار نه با همان رسایی صدای کودکیشان، بلکه با مرور خاطرات سالهای دور، با همان هیجان قبل از شروع برنامه و به یاد توشهای که آقای حکایتی ذخیره راه این روزهایشان کرد، بخوانند «قصهگو قصه میگفت/ از کتاب قصهها/ قصههای آشنا/ قصه باغ بزرگ/ قصه گل قشنگ/ قصه شیر و پلنگ/ قصه موش زرنگ».
اما با گذشت زمان، هر چه ماهها و سالها گذشت، متاسفانه نه تنها شاهد رشد و ارتقای اینگونه از برنامهسازی در تلویزیون نبودیم، بلکه امروز در جایگاه پسرفت پیرامون تولیدات گروه سنی کودک و نوجوان نیز هستیم تا جایی که حتی بهرغم تولید انبوهی از برنامههای کودک و حتی اختصاص یک شبکه با محوریت کودکان اما برنامههای تولیدی در همان روز پخش هم در اذهان کودکان ماندگاری ندارد، چه رسد به روزها و سالها. از قصههای تابه تا گرفته تا «سیب خنده» و «قصههای مجید» همگی برنامههای ویژهای بودند که بسیاری حتی روز و ساعت و موضوع قسمتهای آن را به یاد دارند؛ برنامههایی که با اتمامشان هیچ جایگزینی نداشتند و امروز دیگر نه خبری از آنهاست و نه برنامههای مشابه آنها. صد البته که پیشتر نیز خبرهایی مبنی بر تولید سری جدید برنامه زیر گنبد کبود به گوش رسید که بهرام شاه محمدلو با عدم فراهم شدن شرایط از تولید آن کنار کشید.
اما به راستی اشکال کار کجاست؟ آن هم در حالی که تولیدات حوزه کودک و نوجوان در مقایسه با دهههای 60 و 70 چندین برابر شده است! بیتردید یکی از پارامترهای ماندگاری برنامههای کودک و نوجوان دهه 60 دغدغهمندی بانیان و متولیان ساخت و تولید نسبت به این حوزه بود. بهرام شاهمحمدلو و ایرج طهماسب در حالی به عنوان هسته مرکزی تولید محتوای این برنامه نقش پررنگی در ماندگاری و مانایی آن داشتند که در کنار برنامهسازی، به عنوان نخستین گروه تشکیلدهندگان مرکز کودک و نوجوان کانون پرورش فکری و نوجوان نیز فعالیت میکردند؛ مرکزی که بعدها با اضافه شدن حمید جبلی و بسیاری دیگر به آن، دورهای طلایی را تجربه کرد. خروجی آن نسل را در تولیدات سینمای کودک و نوجوان دهه 60 و 70 نیز شاهد بودیم. حال پرسش این است: چه تعداد از تهیهکنندگان و تولیدکنندگان برنامههای کودک و نوجوان، دغدغه تولید آثاری همانند تولیدات دهههای ۶۰ و ۷۰ دارند؟ فارغ از هر نوع نگرش و نگاه باید به این نکته مهم توجه کرد که یکی از رازهای ماندگاری برنامههای حوزه کودک و نوجوان در دهههای 60 و 70 تمرکز ویژه تولیدکنندگان بر حوزه کودک بود. از آثار سینمایی ماندگاری چون «شهر موشها»، «گلنار و دزد عروسکها» در دهه 60 تا «سفر جادویی»، «گربه آوازخوان» و «مریم و میتیل» در دهه 70 همگی نه تنها جزو پرمخاطبها سینمای کودک بودند، بلکه همچنان نیز با پخش چندین باره علاقهمندان و مخاطبان بسیاری دارند. فاکتوری که سالهای سال است چندان محلی از اعتبار ندارد و بسیاری از تهیهکنندگان و تولیدکنندگان به برنامههای حوزه کودک صرفا به عنوان یک فرصت شغلی نگاه میکنند. در این میان بیتردید حلقه مفقوده جدا از نبود همکاری بدون واسطه بین دستگاهها و نهادها، عدم دغدغهمندی متولیان و متصدیان حوزه کودک و نوجوان است.