مهدی طاهرخانی: نمایش 100 دقیقهای سرخابیهای تهران بسیار کمخطرتر از آن چیزی از آب در آمد که بدبینترین بدبینها میتوانستند پیشبینی کنند. تساوی یک - یک در صورتی حاصل شد که 2 تیم رویهمرفته به تعداد انگشتان یک دست هم نتوانستند موقعیت جدی و مهم روی دروازههای هم خلق کنند. امید عالیشاه از اشتباه مدافعان و گلر استقلال نهایت استفاده را برد و گل اول بازی را روی یک ضربه از راه دور به اسم خودش ثبت کرد و در آن سو، کوین یامگا همانند ۲ فصل گذشته، هنرمندانه از روی نقطه پنالتی بر خلاف حرکت علیرضا بیرانوند گل زد.
البته نکته مهم این پیکار به نقش تعیینکننده «کمکداور ویدئویی» مربوط میشد، جایی که در دقایق پایانی روی 2 خطای علی نعمتی، موعود بنیادیفر، قاضی بازی سراغ مانیتور وار رفت و سرانجام برخلاف ۲ بازبینی قبل که آن خطاها را مستحق اعلام ضربه پنالتی نمیدانست، دقیقه ۹۵ یک پنالتی برای آبیها گرفت تا آنها در آخرین دقایق داربی، کار را به تساوی بکشانند. پیشتر یک بار در نیمه نخست، داوران عراقی حاضر در اتاق ویدئوچک، اعتقاد به خطای آرمین سهرابیان روی شهاب زاهدی داشتند و در مرتبه دوم و در دقیقه ۸۳ باز هم بنیادیفر را فراخواندند تا درگیری بالاتنه علی نعمتی و پیمان بابایی در هجده قدم پرسپولیس را بازبینی کند. با این وجود داور داربی ۱۰۲، هیچیک از این ۲ درگیری را مستحق اعلام ضربه پنالتی ندانست و رای به ادامه بازی داد. البته ناگفته نماند یک صحنه مشکوک دیگر هم دقیقه ۶۰ در میانه میدان رخ داد. جایی که امید حامدیفر که یک کارت زرد داشت، ناخواسته روی ساق پای شهاب زاهدی با کف استوک فرود آمد اما داوران عراقی در اتاق وار، این صحنه را خطای مستحق دریافت کارت قرمز ندانستند و داور میدان را در جریان بازبینی مجدد صحنه قرار ندادند. با این وجود در انتهای دیدار، بعضی از کارشناسان داوری اعتقاد داشتند دستکم باید یک کارت زرد به هافبک آبیها داده میشد اما از آنجایی که موعود بنیادیفر شخصا صحنه را ندید و داوران ویدئوچک هم چیزی را به او اعلام نکردند، نمیشود موعود را مقصر دانست. البته از سوی دیگر بعضی از کارشناسان داوری اعتقاد داشتند استقلال باید در نخستین صحنه مشکوک که به بازبینی منجر شد، در دقیقه ۸۳، یک پنالتی به سودش گرفته میشد اما روی هم رفته نمایش 2 تیم به گونهای نبود که بشود برد را مستحق یکی دانست و حقیقتا وار به اجرای عدالت کمک کرد تا این بازی با نتیجه یک - یک به پایان برسد.
* نباختن هدف اصلی هر 2 سرمربی
قرار نیست لزوما به فوتبال زیباتر و جذاب ۳ امتیاز بدهند اما بیانصافی محض بود یکی از این 2 تیم، در انتهای این نبرد، مالک ۳ امتیاز بازی شود و بگوید؛ خوب بودیم و بردیم! پرسپولیس چه قبل و چه بعد از گلش موفق نشد حتی یک سوم آن چیزی را که در توان دارد و بارها به نمایش گذاشته، تکرار کند. به واسطه پرس شدید و دوندگی بالای آبیها در یکسوم تدافعی این تیم، شاگردان گلمحمدی هرگز موفق به آن چیزی که تبحرش را دارند، نشدند.
سروش رفیعی و میلاد سرلک شباهتی به بازیهای گذشته خود نداشتند و ریگی هم نه این بازی و نه در مصافهای پیشین، توانایی بازیسازی را نداشته و ندارد از این رو تاکتیک اصلی قرمزها در زمین قابلیت اجرا نداشت. بدون تردید غیبت وحید امیری نقش مهمی در افتادن قرمزها در این تله تاکتیکی داشت. او همان مهرهای است که در چنین دیدارهایی، نقش بیبدیلش را ایفا میکند؛ حفظ توپ، قابلیت حمل آن و مهمتر از همه، ایجاد موقعیت از کانالهای کناری.
* نکونام اینگونه نیمه دوم را در دست گرفت
جواد نکونام در نیمه دوم، درست وسط سیبل را نشانه رفته بود، عدم اجازه بازیسازی به پرسپولیس در زمین خودش.
زیر همان پرس و فشار سنگین حملهوران آبیپوش بود که بارها حسین کنعانیزادگان توپهای بلند و بیهدفی را ارسال میکرد و حتی یک نصف موقعیت هم با این تاکتیک (مثلا آنتی فشار) خلق نشد. آنها با این روش صرفا در انتظار اشتباه مدافعان استقلال بودند. سردرگمی سعید صادقی برای فرار و استفاده از حفرههای موجود و سرعت کم زاهدی هم مزید بر علت شده بود.
در این سو وضعیت آبیها هم مشخص بود؛ نفوذ از کنارهها و ارسال سانترهای کوتاه و بلند به مقصد بلانکو برای سرزنی و ساختن توپ سوم یا مهرداد محمدی برای نفوذ به قلب دفاع.
تا قبل از ورود امید عالیشاه و محمد عمری این سناریو مرتب تکرار میشد. نه پرسپولیس توانایی خلق موقعیت و ارائه بازی هجومی مختص خودش را داشت و نه استقلال با وجود مدافعان سرزنی مثل گولسیانی و کنعانیزادگان در خط تدافعی رقیب، شانس زیادی برای برتری هوایی.
* بیتوجه به برد سپاهان مقابل فولاد و اهمیت رقابت با
پر مهرهترین تیم لیگ برتر، هر 2 مربی برای صرفا «نباختن» به میدان آمده بودند.
هر 2 تیم بیش و پیش از آنکه فکر «بردن» باشند فضیلت را در «نباختن» و شکست نخوردن جستوجو میکردند. نه کاری به جدول داشتند و نه حتی برایشان ذرهای اهمیت داشت که یک ساعت قبلش سپاهان طی یک بازی هجومی و جذاب با ۳ گل از سد فولاد گذشته بود. اینها هیچکدام برای 2 کادرفنی، معنایی نداشت، شعارشان یک چیز بود: نمیخواهیم ببازیم.
* عالیشاه و آن اشتباهی که منتظرش بودند
در چنین فضایی بود که سرانجام یکی از آنتیپرسهای مدافعان پرسپولیس (اینبار وحدت هنانوف به جای کنعانیزادگان توپ را ارسال کرد) منجر به بروز همان اشتباهی از سوی مدافعان استقلال شد که منتظرش بودند.
آرمین سهرابیان پاس رو به عقب پرخطری را برای حسین حسینی درون دروازه فرستاد و طی همین فعل و انفعالات، امید عالیشاه از دورترین نقطه ممکن، توپ را در درون دروازه استقلال جا داد. این «گل» همان اتفاق مهمی بود که منجر به فروریختن افکار محتاطانه یکی از 2 سرمربی شد. از زمان حضور یحیی گلمحمدی در پرسپولیس، داربی لبریز است از گلهای دقایق پایانی.
هم پرسپولیس موفق به تبدیل شکست تلخ به مساوی شیرین شده و هم عینا استقلال.
از این رو پس از پیش افتادن، با علم به این واقعیت، قرمزها باید نوع دیگری از فوتبال را ارائه میدادند تا اتفاقات چند سال گذشته تکرار نشود.
حتی در آخرین داربی (فینال جام حذفی)، پرسپولیس دقیقه ۱۰۰ گل مساوی را روی یک ضربه ایستگاهی خورد.
اگرچه در وقتهای اضافه آنها کار را تمام کردند اما دل بستن به یک گل و پرداختن به دفاع بدون خلق ضدحمله کارساز، مشخصا تاکتیک پرخطری بود که آنها به آن تن دادند و مطابق انتظار مجازات هم شدند.
اگرچه دست کادر فنی قرمزها برای تعویضهای شجاعانهتر، چندان باز نبود اما مشخص بود دفاع چند لایه هم روش قابل اعتمادی برای حفظ نتیجه نیست. اگر از شوت غافلگیرکننده و ناگهانی امید عالیشاه پس از گل زیبایش صرف نظر کنیم، عملا پرسپولیس هیچ موقعیت خاصی روی دروازه حریف ایجاد نکرد. همان اشتباه بزرگی که گویا گلمحمدی هیچ راهکاری برای آن نیافته است.
* نعمتی بیتوجه به اصرارهای کادر فنی
علی نعمتی با وجود اصرار بسیار زیاد کادرفنی که در 2 تمرین نهایی، بارها به وی گوشزد شده بود همچنان پر خطر و بیمحابا بازی میکرد. بیتوجه به اینکه کمکداور ویدئویی وجود دارد و کوچکترین شیطنتی مورد بازبینی قرار میگیرد، او همانند مدافعان قبل از عصر وار، بازی کرد.
در مرتبه نخست خوششانس بود که موعود بنیادیفر گرفتن و ول کردن دست پیمان بابایی از سوی او را مستحق اعلام ضربه پنالتی ندانست اما در مرتبه دوم او بدترین انتخاب ممکن را انجام داد؛ تکل پرخطر 2 پا که در محاسباتش فرض را بر این گذاشته بود رضاوند قصد شوت زدن دارد و بس!
یکی از تاکتیکهای اصلی استقلال در این فصل گرفتن خطا در اطراف هجده قدم رقباست. با علم به این موضوع، به گفته یکی از افرادی که در تمرینات پرسپولیس حضور داشت، کادرفنی بیشترین تاکیدش روی خطا نکردن در این مناطق بود به طوری که طبق آمار بازی در طول ۱۰۰ دقیقه، پرسپولیس تنها ۶ مرتبه مرتکب خطا شد، دقیقا نصف آنچه آبیها انجام دادند. با این وجود با توجه به فشار مضاعف بازی در وقتهای اضافه و چندبرابر شدن آدرنالین در خون، علی نعمتی همه آن فرامین را فراموش کرد و آن کاری را کرد که نباید.
داور بازی اگرچه به صحنه برخورد بسیار نزدیک بود و حتی رای به ادامه نبرد داد اما تصاویر آهسته، آشکار ساخت که این تکل بیمحابا مجازاتی در بر دارد. خواسته یا ناخواسته دیگر اهمیتی ندارد پای نعمتی به آرش رضاوند برخورد کرد و او سرنگون شد. نعمتی از خطای چند دقیقه قبلش درس نگرفت و با وجود بازیکنان پر تعداد قرمزپوش در هجده قدم خودی به گونهای تکل رفت که گویی هیچ چارهای برایش باقی نمانده جز آن حرکت پر خطر. گویی اگر هافبک استقلال او را رد میکرد با بیرانوند تک به تک میشد!
نه اینکه داوران عراقی در اتاق بازبینی صحنههای مشکوک بازی، بیاشتباه و درست عمل کرده باشند اما حقیقتا عدالت را در این بازی پیاده کردند. پرسپولیس با آن سبک بازی به هیچ وجه مستحق برد نبود همانطور که اگر استقلال پیش میافتاد لایق ۳ امتیاز بازی لقب نمیگرفت.
سپاهان قبل از پایان نیمه نخست داربی و به صورت همزمان با ارائه یک بازی جذاب با نتیجه ۳ بر یک از سد فولاد گذشته بود اما در تهران هیچ یک از مربیان هیچ اعتنایی به آن نتیجه نکردند. اگر کمیته انضباطی ۴ امتیاز از زردها کم نمیکرد آنها هم اکنون با یک بازی کمتر و ۲۸ امتیاز در صدر جدول بودند.
اما بیتفاوت به این موضوع، آنچه برای هر 2 تیم تهرانی اهمیت داشت، نباختن بود و بس! اگر سهرابیان و نعمتی اشتباه نمیکردند شاید از دقیقه ۸۰ به بعد هر 2 به همان تساوی بیگل رضایت میدادند.
از این رو میشود مورایس و سپاهان را فاتحان اصلی داربی تهران دانست، ۱۰۰ دقیقه هر 2 تیم علیه فوتبال جذاب و زیبا جنگیدند و همه آرزویشان را در نباختن جستوجو کردند.