مسعود تهرانی: در میان کلمات امیر کلام در نهجالبلاغه شریف خطبهای وجود دارد که به راستی روضهای است سوزناک که قلب هر انسان باعاطفهای را به درد میآورد و ناخودآگاه اشک او را جاری میکند. خطبه 202 نهجالبلاغه که حکایت از کثرت مظلومیت اول مظلوم عالم دارد، جملات و درددلهای وصی بحق پیامبر درباره شهادت و فراق حضرت زهرا سلاماللهعلیها خطاب به خاتمالانبیاست؛ خطبهای که باید با سوز و آه خواند و برای غربت مولای متقیان سیر گریست.
امام علی علیهالسلام این سخنان پرسوز و گداز را هنگامى مىگوید که جسم پاک زهراى مرضیه علیهاالسلام را با دست خود در قبر مىگذارد؛ سخنانى که از یک سو دلیل بر عظمت بانوى اسلام فاطمه زهرا علیهاالسلام و از سوى دیگر نشانه شدت ناراحتى على علیهالسلام از فراق جانگداز او است.
امام علیهالسلام در بیان این عبارات، بهترین و مناسبترین مخاطب؛ یعنى رسول خدا صلىاللهعلیهوآله را انتخاب کرده و با او درد دل مىکند و سخن خود را از اینجا شروع مىکند: «سلام و درود بر تو اى رسول خدا؛ از سوى خودم و از سوى دخترت (زهرا) که هم اکنون در جوار تو فرود آمده و به سرعت به تو ملحق شده است؛ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَالله عَنِّی، وَ عَنِ ابْنَتِکَ النَّازِلَهِ فِی جِوَارِکَ، وَالسَّرِیعَهِ اللِّحَاقِ بِکَ».
با اینکه محتواى سخنان امام علیهالسلام، شکوائیه دردناکى است ولى ادب کلام ایجاب مىکند از سلام و درود بر پیامبرصلىاللهعلیهوآله شروع کند.
جمله «النَّازِلَهِ فِی جِوَارِکَ» نشان مىدهد قبر بانوى اسلام در کنار قبر پیامبر صلىاللهعلیهوآله بوده و نظریه کسانى که قبر مقدس آن حضرت را در خانهاش مىدانند، تقویت مىکند.
جمله «السَّرِیعَهِاللِّحَاقِ بِکَ» اشاره پرمعنایى به مصائب شدید حضرت فاطمه زهرا علیهالسلام دارد که او را در بهترین سالهاى جوانى به دیار باقى منتقل کرد و فاصله آن با رحلت پیامبر صلىاللهعلیهوآله طبق بعضى روایات 45 روز و مطابق برخى 75 روز و طبق روایات معتبرتر 95 روز بوده است و در روایات غیرمشهورى 4 ماه و 6 ماه نیز گفته شده است که در بحث نکات درباره آن و درباره محل دفن آن حضرت، سخن خواهیم گفت.
سپس امام علیهالسلام در ادامه، خطاب به پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله عرض مىکند: «اى رسول خدا! از فراق دختر برگزیده و پاکت، پیمانه صبرم لبریز شده و طاقتم از دست رفته است، هر چند پس از رو به رو شدن با غم بزرگ فراق و مصیبت دردناک تو، این مصیبت براى من قابل تحمل شده است؛ قَلَّ یَا رَسُولَ اللّهِ، عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی، وَرَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِی، إِلاَّ أَنَّ فِی التَّأَسِّی لِی بِعَظِیمِ فُرْقَتِکَ، وَ فَادِحِ مُصِیبَتِکَ، مَوْضِعَ تَعَزٍّ».
اشاره به اینکه اگرچه مصیبت زهرا علیهاالسلام فوقالعاده جانکاه است ولى درد مصیبت تو از آن، سنگینتر و جانکاهتر بود و تحمل آن، راه را براى تحمل این، هموار کرد. به یقین مصیبتى بزرگتر از مصیبت رحلت پیامبر براى على علیهالسلام نبود. هر چند فاطمه زهرا علیهاالسلام همسرى بسیار گرانقدر و بىمانند بود اما پیامبر به منزله پدر على علیهالسلام و افزون بر آن، رهبر، راهنما، معلم، استاد و خلاصه! همه چیز آن حضرت بود، لذا در حدیثى آمده است پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله خطاب به على علیهالسلام فرمود: «یا أَبَا الرَّیْحانَتَیْنِ... عَنْ قَلیلِ یَنْهَدُّ رُکْناکَ؛ اى پدر ۲ گل خوشبو... بزودى ۲ ستون حیاتت درهم مىشکند» و هنگامى پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله رحلت فرمود، على علیهالسلام فرمود: «هذا أَحَدُ رُکْنَی الَّذی قالَ لی رَسُولُ اللهِ؛ این یکى از آن ۲ ستونى است که پیامبر فرمود» و چون فاطمه زهرا علیهاالسلام شربت شهادت نوشید، فرمود: «هذَا الرُّکْنُ الثّانی الَّذی قالَ رَسُولُ اللهِ؛ این ستون دیگرى است که رسولالله فرمود».
آنگاه امام علیهالسلام در شرح این سخن مىافزاید: «[فراموش نمىکنم] من تو را با دست خود در میان قبر نهادم و هنگام رحلتت روح تو در میان گلو و سینه من روان شد، ما از خداییم و به سوى او باز مىگردیم؛ فَلَقَدْ وَسَّدْتُکَ فِی مَلْحُودَهِ قَبْرِکَ، وَ فَاضَتْ بَیْنَ نَحْرِی وَ صَدْرِی نَفْسُکَ، إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ».
آنگاه امام بار دیگر به شرح مصیبت حضرت زهرا علیهاالسلام بازمىگردد و خطاب به پیامبر عرضه مىدارد: «[اى رسول خدا] امانتى را که به من سپرده بودى هم اکنون باز پس داده شد و گروگانى که نزد من بود گرفته شد ولى اندوهم جاودان است و شبهایم همراه بیدارى و بىقرارى، تا آن زمان که خداوند منزلگاهى را که تو در آن اقامت گزیدهاى برایم برگزیند [و به تو ملحق شوم]؛ فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَهُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهیِنَهُ! أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ، وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ، إلَى أَنْ یَخْتَارَالله لِی دَارَکَ الَّتی أَنْتَ بِهَا مُقِیمٌ».
این عبارت که از شدت اندوه على علیهالسلام در برابر حادثه غمانگیز شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام حکایت مىکند، بخوبى نشان مىدهد تا چه حد این بانوى عزیز در نظر على علیهالسلام گرامى بود و پیوند عاطفى و روحانى و معنوى آن دو به یکدیگر عمیق و ریشهدار.
تعبیر به «ودیعه» اشاره به همان چیزى است که پیامبر صلىاللهعلیهوآله در آستانه رحلتش دست فاطمه را گرفت و در دست على علیهالسلام گذارد و فرمود: «یا اَبَاالْحَسَنِ هذِهِ وَدیعَهُالله وَ وَدیعَهُ رَسُولِهِ عِنْدَکَ فَاحْفَظْالله وَاحْفَظْنی فیها وَ إِنَّکَ لَفاعِلُهُ؛ اى ابوالحسن! این ودیعه خدا و ودیعه رسولش [محمد] نزد تو است؛ حق خداوند و حق مرا درباره آن رعایت کن و مىدانم رعایت خواهى کرد».
تعبیر «رهینه» (گروگان) ممکن است اشاره به این باشد که پیامبر اکرم صلىاللهعلیهاوآله از على علیهالسلام پیمان خلافت و وصایت و وفادارى گرفته بود و دخترش زهرا علیهاالسلام گویى در برابر آن گروگان بود. با توجه به اینکه یکى از معانى «رهینه» نعمت بزرگ است و حضرت زهرا بزرگترین نعمتى بود که خدا به على علیهالسلام داده بود، تعبیر بالا دراین باره به کار رفته است.
آنگاه امام علیهالسلام به گوشهاى از مصائب دردناک حضرت زهرا علیهاالسلام اشاره کرده، عرضه مىدارد: «[اى رسول خدا] بزودى دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امت تو در ستم کردن به وى دست به دست هم داده بودند، سرگذشت دردناک او را بىپرده از او بپرس و خبر این حوادث را از وى بگیر. این حوادث دردناک زمانى رخ داد که هنوز مدت زیادى از رحلت تو نگذشته و یادت فراموش نگشته بود؛ وَ سَتُنَبِّئُکَ ابْنَتُکَ بتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَى هَضْمِهَا، فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ، وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ؛ هذَا وَ لَمْ یَطُلِ الْعَهْدُ، وَ لَمْ یَخْلُ مِنْکَ الذِّکْرُ».
ظاهر این است که این عبارات سربسته که امیرمومنان على علیهالسلام براى رعایت ادب در پیشگاه پیامبر آن را زیاد نمىشکافد و شرح نمىدهد، اشاره به حوادث بسیار اسفانگیزى است که پس از مدت کوتاهى از رحلت پیامبر رخ داد؛ هجوم به خانه زهرا علیهاالسلام، آتش زدن در خانه، سقط جنین آن حضرت و بردن امام به زور به سوى مسجد براى بیعت، حوادثى است که نه تنها به صورت پررنگ در تاریخ شیعه آمده، بلکه - همانگونه که در پایان این بحث خواهیم گفت - در منابع اهل سنت هم، با کمال تعجب صریحا ذکر شده است.
واژه «تضافر» که از ریشه «ضفر» (بر وزن ضعف) گرفته شده و به معناى تعاون و همکارى بر انجام چیزى است، اشاره به این است که گروهى از امت در انجام این جرائم شرکت داشتند و از آنجا که بسیارى با سکوتشان، این کار را تأیید کردند، نسبت به همه امت داده شد و «هضم» در اصل به معناى ظلم کردن و شکستن است و واژه «عهد» در اینجا به معناى زمان است و معانى دیگرى نیز دارد.
این احتمال نیز داده شده است که عهد، اشاره به پیمانهایى باشد که پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله درباره خلافت على علیهالسلام و حفظ احترام اهلبیت علیهمالسلام بویژه دخترش زهرا و قرار دادن آنها در کنار قرآن به مقتضاى حدیث ثقلین و امثال آن گرفته بود؛ یعنى مدت طولانى از این پیمانها نگذشته بود که گروهى از امت همه را به فراموشى سپردند و دست به جنایاتى زدند که عقل را حیران مىکند.
سرانجام امام در آخرین سخن خود خطاب به پیامبر و بانوى اسلام، زهراى مرضیه چنین مىگوید: «درود خدا بر شما هر دو باد، درود و سلام وداعکننده؛ نه وداع ناخشنود خسته دل. اگر از کنار قبرت بازگردم، به خاطر ملال نیست و اگر اقامت گزینم [و گریه و زارى] سر دهم هرگز به جهت سوءظن به وعده نیک خداوند درباره صابران و شکیبایان نیست؛ وَالسَّلاَمُ عَلَیْکُمَا سَلاَمَ مُوَدِّع، لاَ قَال وَ لاَ سَئِم، فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَة، وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَالله الصَّابِرِینَ».
از این تعبیرات به خوبى روشن مىشود حقنشناسان در زمان کوتاهى بعد از رحلت پیامبر چه مصائبى بر اهلبیت او و عزیزترین عزیزانش وارد کردند؛ مصائبى که على علیهالسلام را که کوه شکیبایى و استقامت بود، به لرزه درآورد و همچون مادر جوانمرده به گریه و ناله واداشت و عجب اینکه مدارک این تهاجم بىرحمانه بر بیت وحى، در کتب اهل سنت نیز به صورت گسترده آمده است.
با اقتباس از کتاب پیام امام امیرالمومنین(ع)