باربد بهراد: 8 بازی و تنها یک برد. این وضعیت نگرانکننده پرسپولیس در لیگ برتر بیستوسوم است؛ تیمی که از لیگ قهرمانان آسیا حذف شد و همه توان خود را روی بازگشت به لیگ برتر گذاشت اما اگر از برد 2 هفته قبل آنها مقابل هوادار فاکتور بگیریم، با تیمی مواجه هستیم که نهتنها راه برد را نمیشناسد بلکه تلاشش دستکم (آنچه تا امروز ارائه داده)، مسیر برونرفت از بحران را نشان نمیدهد.
شاید هم مزه کردن این روزها برای کادر فنی قرمزها لازم بود؛ آنها که به واسطه 3 قهرمانی در 4 فصل گذشته دچار نوعی تبختر و غرور شده بودند و نمیخواستند با واقعیات آن طور برخورد کنند که لازم است. خیالشان از وقوع هر اخراجی راحت بود، از این رو در مواجهه با کوچکترین مشکلی، راه قهر و طاقچهبالا گذاشتن را پیش میگرفتند. نه اینکه مدیریت پرسپولیس هیچ سهمی در بحران وسیع این روزهای پرسپولیس نداشته باشد اما همانطور که در روزهای پیروزی و برد، کادر فنی جلوتر از همه، سهمش از فتح را مطالبه میکرد، مسلما در چنین روزهایی هم باید در گام نخست، سراغ آنها را گرفت و پرسش اصلی را مطرح کرد: دلیل این سقوط چیست؟ قصد فنینویسی و ریز شدن در اتفاقات تاکتیکی پرسپولیس را نداریم اما آنچه از بعد داربی رخ داد، نشان میدهد یحیی گلمحمدی و دستیارانش به یک بنبست تاکتیکی رسیدهاند. تیمی که در طول همه این سالها با 4 مدافع بازی میکرد، ناگهان در اهواز تصمیم گرفت تنها با چند جلسه تمرین، به دفاع 3 نفره رجوع کند، نتیجه هم کاملا مشخص شد. استقلال خوزستان که در انتهای جدول حضور دارد و تا امروز نتوانسته هیچ تیمی را شکست دهد، با 2 حمله موفق شد 2 گل به پرسپولیس بزند. ایراد گرفتن از زمین، داوری و نوع بازی حریف، همه بهانه است چون چند هفته قبل سپاهان، به همین شهر آمد و از سد استقلال خوزستان گذشت اما این روزها پرسپولیسیها بیشتر سراغ بهانه میروند تا علت اصلی مشکل.
جامهای کسب شده در لیگهای قبل، نوعی ضمانت جعلی و خیالجمعی محض را به یحیی گلمحمدی داد و او که تصور نمیکرد قبل از نیمفصل، چنین بحرانی را ببیند، به راحتی برای مغلوب کردن مدیریت، سراغ همان کلیشه قهر رفت. آنقدر این روش نخنما را ادامه داد تا تیمش تنها طی 2 ماه به چنین وضعیت نگرانکنندهای برسد. پرسپولیس پیش از این اگر در گلزنی مشکل داشت حالا ضعف بزرگتری را از خود نشان میدهد.
چه کسی در این فوتبال اشتباهات متوالی علی بیرانوند را به یاد داشت؟ او در داربی چند اشتباه عجیب کرد و پیرو همان سلسله سوتیها، روز گذشته روی گل نخست دریافتی، عکسالعملی باور نکردنی از خود نشان داد.
باید از اشتباه بیرانوند به نتیجه بزرگتری رسید. این تیم آرامش روانی همیشگیاش را از دست داده است. کادر فنی جز بهانهگیری و پرداختن به داوری، گویا هیچ راهکار دیگری برای علاج این مشکل ندارد. بدون شک با ادامه این روند آنها با توجه به پیروزیهای پرگل دیروز سپاهان و استقلال با 5 و 4 گل برابر رقبا، نه تنها به صدر جدول نزدیک نمیشوند که حتی رنگ خانه دوم را هم نخواهند دید.
شاید این وضعیت برای هواداران دهه هشتادی این تیم کمی عجیب و تازه باشد اما آنهایی که دوره قبل از برانکو را به یاد دارند، میدانند همیشه راه سقوط قرمزها از یک روزنه کوچک شروع میشود؛ روزنهای که کادر فنی ابتدا آن را جدی نمیگیرد تا روزی که خبر اخراجشان تیتر یک همه رسانهها شود.
شاید قبل از پایان نیمفصل، پرداختن به چنین موضوعاتی کمی زود باشد اما تاریخ نشان داده یحیی و کادر فنیاش فرصت چندان زیادی ندارند. کاسه صبر آنهایی که باید پشت تیم باشند، لبریز شده و سخت است از هوادار بخواهید به تیمی اعتماد کند که سرمربیاش در روزهای سخت، قهر را به ماندن و جنگیدن ترجیح میدهد. هر دورهای یک روز به پایان میرسد و فارغ از اینکه در انتهای لیگ بیستوسوم چه خواهد شد، باید دوره این کادر فنی را در پرسپولیس تمامشده دانست. کادری که پاسکاری در زمین ناهموار غدیر اهواز را موجب فخر میداند، مسلما واقعیت را خودش بهتر از دیگران میداند اما میخواهد آدرس اشتباه به هواداران خود بدهد.