printlogo


کد خبر: 273305تاریخ: 1402/10/2 00:00
وضعیت نگران‌کننده پرسپولیس که در طول 2 ماه هیچ‌کس آن را جدی نگرفت
دفن احتمالی در بهمن

مهدی طاهرخانی: بزرگ‌ترین حالت فریبنده‌ای که در فوتبال وجود دارد و مربیان باید از آن دوری کنند، ضمانت صندلی به واسطه نتایج گذشته است؛ این خاصیت فوتبال است و بی‌رحمی از مهم‌ترین ویژگی‌های آن. هیچ جامی، هیچ بردی و هیچ رکوردشکنی‌ای ولو تاریخی،  ضامن بقای شما حتی در پایان فصل نیست. اصولا خماری شکست‌ها بسیار بزرگ‌تر و تصمیم‌سازتر از قول و قرارهای هنگام نشئگی فتح جام است.  
با این وجود یحیی گل‌محمدی با آن همه تجربه در تابستان گذشته، فریب آن 2 جامی را خورد که در بهار صید کرده بود. او از تغییرات اساسی برای میل به بهتر شدن ترسید، تصور کرد اگر بازیکنان کلیدی فصل قبل را حفظ کند قادر به تکرار همان عناوین است. افت‌های احتمالی و مصدومیت‌های قابل پیش‌بینی را در معادلاتش جای نداد. بی‌توجه به اتفاقات بدی که ممکن است برای هر فوتبالیستی رخ دهد، به بازیکنانی که در گذشته به‌شدت سینوسی عمل کرده بودند، دل بست؛ از اسماعیلی‌فر تا سعید صادقی و علی نعمتی. مشکلات از همان تابستان شروع شد. بزرگ‌ترین ضعف تیم فصل قبل مربوط به خط حمله‌اش می‌شد اما آنها خرید یک مهاجم خوب خارجی را محول کردند به آخرین اقدام و نتیجه آن شد که نه مهاجم خوب خارجی آمد و نه عیسی و عبدی حفظ شدند. خودشان عذر شیخ و پریرای برزیلی را خواستند تا شوخی شوخی خط حمله این تیم بماند و یک شهاب زاهدی تازه‌وارد که مسلما قادر به تحمل همه این بارها نبود و نیست.
* چرا نمی‌شود دل بست؟ 
فاصله پرسپولیس و صدرجدول هنوز آنقدر زیاد نشده که بشود قید قهرمانی را زد اما برخورد یحیی با مشکلات و بعضا لجبازی‌های رخ داده، حکم می‌کند کمتر هواداری دل به قهرمانی سرخ‌ها ببندد، مخصوصا حالا که یک رقیب با یک خط حمله آتشین به نام سپاهان برای قهرمانی لیگ جاری اسبش را زین کرده است. در ابتدا به این موضوع بپردازیم که چرا برخلاف سپاهان که دوم آذر موفق به شکست 3 بر یک استقلال خوزستان در اهواز شد، پرسپولیس تن به تساوی با این تیم داد؟ آیا آنها حریف را دست‌کم گرفتند؟ می‌شود عنوان کرد یحیی از کیفیت زمین غدیر اهواز بی‌اطلاع بود؟ یا باور داشت آنها از جادوی پخش مستقیم سراسری بی‌خبر بودند؟ همین استقلال خوزستان چند ماه قبل در صورتی مقابل استقلال در تهران شکست خورد که در طول 90 دقیقه، نمایش تحسین‌برانگیزی ارائه داد. پس نمی‌شود باور کرد گل‌محمدی بی‌اطلاع از این شرایط، آن تغییرات عجیب و دور از ذهن را در تیمش به وجود آورد. پرسپولیس از زمان برانکو تا به حال همیشه با 4 دفاع بازی می‌کند اما خدا می‌داند چرا گل‌محمدی بعد از داربی تصور کرد با نیمکت‌نشین کردن گولسیانی می‌تواند با اعتماد به فرشاد فرجی و دفاع 3 نفره، تیم هجومی‌تری را روانه میدان کند. سیستم اشتباه بود؛ نه به واسطه اینکه قرمزها 2 گل خوردند؛ نه اینکه موفق به کسب 3 امتیاز نشدند، بلکه آنها بالای 100 دقیقه، در آن زمین ناهموار به دنبال چیزی بودند که اصولا شدنی نبود. کدام مربی عاقل در چنین زمینی پاسکاری و بازی‌سازی از عقب را روش مناسبی می‌داند؟ پرسپولیس هر دو گلش را روی 2 کرنر به دست آورد؛ کرنر اول منجر به پنالتی روی سرلک شد و کرنر دوم هم با سرزنی باهویی همراه بود. با این وجود اما باز هم یحیی اصرار به بازی‌سازی از عقب داشت و حتی در 15 دقیقه پایانی تلاش نکرد سراغ پلن دیگری در آن زمین برود. شاید اگر سیستم دفاعی این تیم 4 نفره بود و با همان ترکیب سابق روانه میدان می‌شد، دست‌کم آن 2 گل را نمی‌خورد.
* نقش مدیریت چه بود؟
سوای مشکلات تاکتیکی باید به نقش مدیریت این تیم هم اشاره کرد. آنها با عدم جذب مهاجم تراز اول، مسیر این روزهای سیاه را برای هواداران این تیم سنگفرش کردند. پاییز به پایان رسید و هواداران این تیم می‌دانند در 2 ماه این فصل یعنی آبان و آذر، آنها جز شکست و تساوی نتیجه دیگری را شاهد نبودند. اگر همان پیروزی مقابل هوادار نبود، الان یحیی صاحب یک رکورد منفی تاریخی می‌شد. مدیریت این تیم خیلی دیر به فکر مراسم آشتی‌کنان با کادر فنی افتاد. البته موضوع قهرهای پرتعداد یحیی هم در جای خود محتاج یک آسیب‌شناسی کلان است. مدیریت در زمان خودش نتوانست مشکلات مالی را حل کند. فاصله درویش و این تیم مرتب بیشتر و بیشتر شد و حالا کار به مرحله‌ای رسیده  که هیچ‌کس نمی‌تواند فردا را پیش‌بینی  کند. مسلما اگر برابر این قهرهای پرتعداد گل‌محمدی، درویش روش دیگری را پیش می‌گرفت، این تیم به همین راحتی وارد بحران خودساخته نمی‌شد. 
* جام ملت‌ها فرصت طلایی برای بهبود
3 بازی برای قرمزها مانده تا پایان نیم‌فصل. شاید بزرگ‌ترین شانس آنها در این مقطع بازی‌های جام ملت‌های آسیا باشد؛ وقفه‌ای یک‌ماهه که هم قادر است وضعیت روحی و جسمی بازیکنان این تیم را تغییر دهد و هم اینکه فرصت نهایی برای مدیریت و کادر فنی به وجود می‌آید برای تقویت تیم. بدون شک بزرگ‌ترین آسیبی که قرمزها با آن روبه‌رو شدند از دست دادن مرتضی پورعلی‌گنجی در خط دفاعی این تیم بود. به نتایج پرسپولیس بعد از دست دادن مرتضی توجه کنید. او و یاسین سلمانی لیگ بیست‌وسوم را از دست دادند و شاید در نیم‌فصل پرسپولیس برای خرید بازیکن جدید، مجبور شود نام آنها را از لیست موقتا خارج کند. البته مصدومیت وحید امیری که آن هم بیش از 3 ماه به درازا کشید دیگر بدشانسی بزرگ گل‌محمدی بود. با این وجود پرسپولیس باید در خط میانی و حمله حتما چند خرید انجام دهد. این شاید آخرین فرصت برای کادر فنی و مدیریت تیمی باشد که همه تابستان را در باد 2 قهرمانی بهار خوابید. با این پتانسیل مسلما این ترکیب و این تیم نه‌تنها قادر به حضور در صدر جدول نیست که حتی خانه دوم را هم بعید است به دست بیاورد. آنها برای بازگشت به کورس قهرمانی در ابتدا باید فاتح هر 3 بازی تا پایان نیم‌فصل شوند،  سپس برخلاف تابستان با همه توان به بازار نقل‌وانتقالات زمستانی بروند. 
* چه کسانی در دسترس هستند؟ 
بهانه‌هایی از قبیل بی‌پولی، پر شدن سقف و نبود بازیکن مورد نظر برای هیچ هواداری پذیرفته نیست. با شل کردن سرکیسه شاید بشود بعضی از بازیکنان لژیونر ایرانی را که وضعیت چندان خوبی در تیم‌های فعلی خود ندارند جذب کرد. بازیکنانی مثل علی علیپور و صادق محرمی و حتی علی قلی‌زاده، نام‌هایی هستند که پرسپولیس برای فرار از این بحران، چاره‌ای ندارد جز رفتن به سوی جذب آنها. شاید هواداران دهه هشتادی این تیم چندان با مولفه بحران و تغییر سرمربی در میانه فصل آشنا نباشند اما هواداران قدیمی‌تر می‌دانند بحران چگونه از یک روزنه کوچک و دم‌دستی شروع و سپس به یک مشکل لاینحل تبدیل می‌شود. درست شبیه همان توپ برفی کوچکی که از قله شروع به حرکت می‌کند؛ در ابتدا کسی ابعاد و وزنش را جدی نمی‌پندارد اما آن توپ برفی هرچه به سمت کوهپایه نزدیک‌تر می‌شود، هم حجم بزرگ‌تری می‌گیرد و هم پتانسیل بسیار بالایی برای خلق یک بهمن عظیم ایجاد می‌کند. آن توپ برفی شروعش را آغاز کرده و اگر در فرصت تعطیلات نیم‌فصل، مدیران و کادر فنی پرسپولیس فکری به حالش نکنند شاید در آغاز بهمن، بهمن بزرگ شروع شود.

Page Generated in 0/0043 sec