مهدی حاجیمحمدی*: آنچه در سالهای اخیر شکل گرفته است، گسترش و افزایش سطح تعامل انسانها با رسانه است که به جهت عدم ارائه آموزشهای لازم برای ورود به این سبک زندگی، به هم ریختگی و بیانضباطی امروز را شاهد هستیم.
برای مثال میتوان بینظمی در خوابهای شبانه، تشویش ذهنی، افسردگی گسترده و روزافزون، فشارهای عصبی ناشی از شایعات و دروغپراکنیها و هزاران اختلال دیگر را به وضوح در جامعه یافت.
حجم بسیار بالای انتقال مطالب از طرق متعدد که رسانه محور اصلی این انتقالات است، باعث شده هر روز انسانها سطحینگرتر شده و از عمق فکری کمتری برخوردار شوند. توهم ایجادشده از حجم اطلاعات دریافتی در رسانهها چنین القا میکند که ظاهرا از هر چیزی باخبریم! درحالی که بخش عمدهای از اطلاعاتی که دریافت میکنیم غیرضرور و غیرمرتبط به زندگی ما است اما احساس میکنیم اطلاعات زیادی داریم. به عبارتی دریافتهای غیرمفید، انسانها را از مطالعات مفید بازمیدارد و همین عامل باعث کاهش عقلانیت اجتماعی شده است.
حقیقت این است که جامعه امروز بشری گمشده بزرگی دارد که در بلبشوی صداها و سیماهای امروز به فراموشی سپرده شده و عامل ایجاد این فراموشی را نیز میتوان عنصری به نام «رسانه» نام نهاد.
رسانهها امروز حرف جدی در حاکمیت اجتماعی دارند و نقش موثری را ایفا میکنند و این وضعیت کاملا قابل پیشبینی بود و باید در زمان مقتضی برنامهریزی لازم شکل میگرفت که اینجا مجالی برای پرداخت به آن ندارم.
گمشده بزرگ امروز در جامعه را فارغ از هر نوع گرایش و جناح و تفکر و زاویهای، میتوان عقلانیت اجتماعی نامگذاری کرد که بزرگترین برهم زننده این عقلانیت، رسانههاست.
ما تعریف عقبماندهای از رسانه داریم و بر اساس همین تعریف ناصحیح ساختارهای رسانهای کشور نیز طراحی شده و در حال ایفای نقش هستند!
اگر تعریف صحیحی از رسانه داشته باشیم و رسانه را قدرت حکمرانی تلقی کنیم نه ابزاری برای انتقال پیام، به وضوح میتوان دریافت عدم تربیت در مواجهه با رسانه، بزرگترین سهم را در به وجود آمدن این وضعیت دارد. امید که از این پس دستگاههای تربیتی- فرهنگی به این امر مهم توجه کنند تا بیش از این خسارت پرداخت نکنیم.
پژوهشگر رسانه *