شهاب خادمی: ارتش آمریکا طی هفتههای اخیر رزمایشها و تمرینات نظامی گستردهای را در هاوایی در دستور کار قرار داده و این جزیره را به میدان نیابتی برای رزم در شرایط جنگی ویژه تبدیل کرده است. هدف آمریکا از برگزاری آموزشهای رزمی و نظامی در این منطقه مشخص است؛ جنگ در شرق آسیا برای تقابل با چین یا کره شمالی. اما آیا ارتش آمریکا توانایی جنگیدن با ارتشهای آمادهای مثل ارتش چین و کرهشمالی را دارد؟
1- آخرین جنگ آمریکا در جغرافیایی مشابه، به جنگ این کشور در ویتنام برمیگردد که به یک شکست تمام عیار برای ارتش ایالات متحده تبدیل شد. در جنگ ویتنام ارتش مجهز آمریکا با وجود استفاده از نیروی هوایی پیشرفته و بمبهای ممنوعه در مقابل چریکهای «ویتکنگ» کاری از پیش نبرد و نیروهای ویتنامی با استفاده از شرایط آب و هوایی و جغرافیایی این کشور نظامیان آمریکایی را در جنگلهای انبوه زمینگیر کردند و در نهایت با سقوط سایگون، پایتخت ویتنام جنوبی، جنگ ویتنام به بزرگترین شکست نظامی این کشور در قرن بیستم تبدیل شد.
2- قرن ۲۱ نیز به لحاظ نظامی برای ایالات متحده چندان خوب پیش نرفته است. به دنبال حملات 11 سپتامبر، جورج دبلیو بوش به بهانه مقابله با القاعده وارد افغانستان شد و جنگ طولانی مدتی را در این کشور آغاز کرد. این جنگ که چند تریلیون دلار هزینه روی دست مالیاتدهندگان آمریکایی گذاشت در نهایت با بازگشت طالبان به قدرت در اوت 2021 به پایان رسید و ارتش آمریکا دست از پا درازتر مجبور به پایان اشغالگری در افغانستان شد. در آمریکا این دیگر تبدیل به ضربالمثل شده است که «آمریکا 20 سال در افغانستان جنگید تا طالبان را با طالبان عوض کند!» در عراق نیز ارتش آمریکا بهرغم تلفات بالا و هزینههای هنگفت نظامی کاری از پیش نبرد و تحولات سالهای اخیر عراق نشان میدهد نظامیان اشغالگر آمریکایی باید بهزودی بساط خود را از این کشور نیز جمع کنند.
3- افتضاح نظامی در عراق و افغانستان باعث تغییر تاکتیکهای جنگی واشنگتن طی سالهای اخیر شده است بدین گونه که واشنگتن تصمیم گرفته است به جای مداخله نظامی مستقیم از نیروهای نیابتی و مستشاران نظامی برای جنگ با دشمنان خود استفاده کند. مثال آن طی ۲ سال اخیر جنگ اوکراین و نبرد غزه است. ایالات متحده برای مقابله با قدرت روزافزون روسیه در شرق اروپا اوکراین را وارد درگیری نظامی با روسیه کرد و ضمن پمپاژ تسلیحات نظامی پیشرفته به اوکراین، مستشاران نظامی و برخی نظامیان خود را به طور غیررسمی عازم کییف کرد.
در جنگ غزه نیز که آمریکا مستقیما مدیریت جنگ را برعهده دارد، مستشاران نظامی خود را به اراضی اشغالی فرستاد. چند روز بعد از آغاز جنگ در غزه رسانههای آمریکایی گزارش دادند جو بایدن، رئیسجمهور این کشور «جیمز گلن» فرمانده ارتش آمریکا در جنگ فلوجه را که به «قصاب فلوجه» معروف است برای مدیریت جنگ شهری به تلآویو اعزام کرد.
اما ۸۰ روز جنگ علیه یک باریکه ۳۶۰ کیلومتری حتی با کاربرد بمبهای مخرب سنگرشکن هم آوردهای برای آمریکا و اسرائیل نداشته و هر ۲ رژیم متحمل تلفات مهلکی از ۲ گروه جهادی کوچک (حماس و جهاد اسلامی) شدهاند.
تاکتیکهای نظامی جدید آمریکا نیز کاملا شکستخورده به نظر میرسد. در اوکراین ارتش روسیه به پیشرفتهای مورد نظر دست یافته و موفق شده منطقه دونباس در شرق اوکراین را به خاک خود ضمیمه کند و ارتش اوکراین با وجود کمکهای همهجانبه آمریکا و اروپا در ضدحملات خود به بنبست رسیده است. در غزه نیز ارتش رژیم صهیونیستی بعد از ۶۰ روز جنگ زمینی هیچ کاری از پیش نبرده و حتی رسانهها و کارشناسان غربی معتقدند اسرائیل در غزه قافیه را باخته است.
4- با وجود ضعفهای نظامی آشکار، آیا ارتش آمریکا میتواند با یک ابرقدرت نظامی مانند چین گلاویز شود؟! کارشناسان معتقدند تا سال 1990 برتری ارتش آمریکا در حوزههای اطلاعات، مدیریت، هدفگیری و توانایی اجرای عملیات در شرایط مختلف محسوس بود اما با آغاز قرن بیستم این تواناییها به چالش کشیده شده است. ارتش چین در ابعاد مختلف توان خود را بهشدت افزایش داده است و با طرح جدید «شی جین پینگ» رئیسجمهور این کشور برای نوسازی ارتش خلق چین تا 2035 توان نظامی و رزمی این کشور بهزودی از ایالات متحده پیشی خواهد گرفت.
در نهایت باید تاکید کرد ارتشی که از پس چند هزار نیروی شبهنظامی در غزه برنیامده است، در هر گونه جنگی در برابر چین یا حتی کرهشمالی از پیش بازنده است.