امیر محمدزاده: با پیروزی انقلاب اسلامی روابط ایران و رژیم صهیونیستی، از همکاری تاکتیکی و بعضا راهبردی با حکومت پهلوی، به تنش و درگیری تغییر جهت داد. طی ۴۵ سال اخیر بویژه از اواخر دهه 90 میلادی، این تنشها و درگیریها، به واسطه افزایش قدرت محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران، تصاعدی شده و در سالهای اخیر نیز به اوج خود رسیده است. جمهوری اسلامی ایران، رژیم صهیونیستی را تنها دشمن منطقهای خود قلمداد میکند که با ابزار ترور توانسته موجودیت خود را تثبیت کند. در نقطه مقابل، رژیم صهیونیستی، ایران و به طور کلی، محور مقاومت را تهدیدی وجودی برای خود قلمداد میکند. از این رو از دهه ۹۰ به این سو، تمام رهبران رژیم صهیونیستی تهدید اصلی خود را ایران عنوان کردهاند. با این حال، جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی تا الان در منطقه خاکستری با یکدیگر درگیر بوده و سعی کردهاند از ورود به درگیری مستقیم اجتناب ورزند. مفهوم منطقه خاکستری نخستینبار در بازنگری دفاعی سال 2010 میلادی از سوی وزارت دفاع آمریکا ارائه شد. در تعریف این منطقه آمده است: «منطقه خاکستری یک محیط عملیاتی است که در آن کنشگران از ابهام استفاده میکنند». به سخن دیگر، منطقه خاکستری، به منطقه بین جنگ و صلح گفته میشود که طرفین به این نتیجه رسیدهاند درگیری مستقیم و جنگ تمامعیار، اهداف آنان را محقق نمیکند و از این رو در منطقه خاکستری به درگیری میپردازند. در چارچوب راهبرد منطقه خاکستری، حمله به منافع طرف مقابل تا حد آستانه تحمل انجام میشود که از یک سو اهداف محقق شود و از سوی دیگر منجر به جنگ نشود. این رویکرد در سالهای اخیر، به الگوی رفتاری رژیم صهیونیستی در مقابل جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت تبدیل شده است. ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که منطقه خاکستری، «ژئوپلیتیک چریکی» نیز نامیده میشود که ضعفا در برابر اقویا به کار میگیرند. رژیم صهیونیستی با توجه به محدودیتهای ژئوپلیتیک خود، آگاه است توان ورود به جنگ تمامعیار با جمهوری اسلامی ایران را ندارد و به همین سبب وارد تنش با ایران در منطقه خاکستری میشود. مصاحبه «ارن اتزیون» که سالها در شورای امنیت و وزارت خارجه رژیم صهیونیستی فعالیت کرده است با روزنامه هاآرتص و اذعان به این نکته که «جنگ با ایران، چیزی است که حتی نمیخواهم تصورش را بکنم»، ناظر به همین مساله است. بنابراین رژیم صهیونیستی و تا حدودی ایران، سعی کردهاند اقداماتشان علیه یکدیگر را در منطقه خاکستری پیش ببرند.
با این حال، اقدام رژیم صهیونیستی در ترور آشکار سردار شهید سیدرضی موسوی، قدمی فراتر از منطقه خاکستری بود. برای فهم رفتار رژیم صهیونیستی، باید به ادراک رهبران این رژیم از وضعیت فعلی منطقه پی برد. اسرائیل شرایط فعلی را که میتوان آن را «آنارشی فزاینده منطقهای» همراه با «تداخل بازیگران» توصیف کرد، برای هدف قرار دادن شهید موسوی، هم به جهت نشان دادن قدرت اطلاعاتیاش و هم به جهت معتبر کردن قدرت بازدارندگیاش در برابر ایران و محور مقاومت مناسب دانست. در ادراک رهبران رژیم صهیونیستی، حذف شهید موسوی عملا با نیت هدف قرار دادن «عقبه لجستیکی ایران در شامات» و کسب دستاورد قابل توجه پس از شکست راهبردی در توفان الاقصی بود. از نظر اسرائیل، زمان کنونی بهترین شرایط برای حذف مهرههای مهم نیروی مقاومت و ارسال سیگنال به ایران و دیگر بازیگران منطقهای است. آنچه باعث چنین ادراکی شده، انگاره حمایت عملیاتی آمریکا از اسرائیل به سبب حضور فعال نیروهایش در منطقه و همچنین نشان دادن شخصیتی «جنونزده» از خود است که میتواند به صورت دیوانهوار هر کاری را انجام دهد و این تصویر را با اقدامات سبعانهاش در غزه هم اعتبار بخشیده است.
این انگاره، رهبران رژیم صهیونیستی را به این سمت سوق داد که میتوانند اهدافی را که سالها به دنبال آن بودند، پیگیری کنند.
با این حال رژیم صهیونیستی تلاش میکند از هرگونه درگیری مستقیم با ایران اجتناب کند. این در حالی است که تلآویو میداند قبل از هر چیز باید تنش فزاینده با حزبالله را مدیریت کند؛ آن هم با توجه به جنگ راکتی - موشکی بین این رژیم و مقاومت لبنان و اینکه حزبالله برای اسرائیل یک تهدید فوری به شمار میآید. در 80 روز اخیر، حزبالله لبنان با استفاده از تشدید «بحران اعتماد» در اسرائیل، شهرکنشینهای صهیونیست را مجبور به ترک شهرکها کرده و موجب تخلیه بخشی از توان نظامی اسرائیل به واسطه ابهام راهبردی شده، همچنین موفق به هدف قرار دادن پایگاههای اطلاعاتی و تاسیسات نظارتی این رژیم شده است.
همچنین مواضع جمهوری اسلامی ایران در پسا توفان الاقصی و راهبرد موازنه وحشت ایالات متحده همراه با پالسهای این کشور به محور مقاومت نشان میدهد بازیگران این منازعه قصد کنترل تنش و عدم افتادن در تله سوءمحاسبه را دارند.
در حال حاضر هر کدام از بازیگران - ایران، حزبالله و اسرائیل - سعی میکنند به منظور بازدارندگی و ارسال سیگنال جهت کنترل رفتار حریف و تغییر محاسبات آن، یک خال بالاتر از دیگری بازی کنند. سنگینتر شدن حملات حزبالله به مرزهای شمالی فلسطین اشغالی در کنار حملات اسرائیل به جنوب لبنان در مقیاس وسیع و افزایش تحرکات تیمهای ترور این رژیم در منطقه و همچنین افزایش ناامنی ناوگان تجاری رژیم صهیونیستی در دریاهای آزاد، نمونه بارزی از این اقدامات است. البته باید این نکته را در ذهن داشت که در شرایط فعلی اشتباه محاسباتی بازیگران میتواند منجر به تشدید تنشها شود که به نظر میرسد همه بازیگران منطقهای و فرامنطقهای سعی در کنترل آن دارند. پاسخ ایران به اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی به گونهای خواهد بود که معادلات منطقهای که تاکنون به نفع جبهه مقاومت پیش رفته را معکوس نکند.