پایگاه خبری «میدل ایستآی» در گزارشی با اشاره به تضعیف قابل توجه موضع و جایگاه تشکیلات خودگردان فلسطینی در میان جامعه فلسطین، به طور خاص به یکی از دروغهای بزرگ این تشکیلات که در نوع خود پوشش تبلیغاتی قابل توجهی را نیز برای رهبران آن ایجاد کرده، پرداخته است. در این راستا، رهبران تشکیلات خودگردان فلسطینی مدام تاکید دارند پس از امضای توافقات صلح اسلو در اوایل دهه 1990 میلادی، بیش از ۲ میلیون فلسطینی به خانه و کاشانه خود در نوار غزه و کرانه باختری بازگشتهاند، این در حالی است که آمارهای رسمی صرفا بازگشت تنها 32 هزار نفر را تایید میکند.
میدل ایستآی در گزارش خود مینویسد: «چند هفته قبل از اجرای موفقیتآمیز عملیات هفتم اکتبر توسط گروههای مقاومت فلسطینی، برخی فلسطینیها اقدام به بزرگداشت سیامین سالگرد انعقاد توافقات شکستخورده و ناکام صلح اسلو کردند و البته تحلیلهای مختلفی را نیز درباره نقش تشکیلات خودگردان فلسطینی در تداومبخشی به این سازوکار معیوب و غلط صلح ارائه میکردند. تا آن زمان، حمایت از تشکیلات خودگردان فلسطینی مدتها بود در یک روند کاهشی قرار گرفته بود. با این حال، این سقوط در محبوبیت عمومی، پس از اجرای عملیات هفتم اکتبر، سرعت بیشتری نیز به خود گرفت. بر اساس جدیدترین نظرسنجیها در کرانه باختری، 92 درصد پاسخدهندگان خواستار استعفای محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان شدهاند. بسیاری بر این باورند تشکیلات تحت امر وی، به سمبلی از فساد، اقتدارگرایی و ناکارآمدی تبدیل شده است.
تشکیلات خودگردان فلسطینی تا حد زیادی ارتباط خود با جامعه فلسطین را از دست داده و این جامعه به نحو قابل توجهی به منتقد رویههای این تشکیلات تبدیل شده و معتقد است فعالیتهای آن، نتیجهای جز تقویت ستم و سیستم سرکوب علیه فلسطینیها به همراه نداشته است. با این حال، «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا و وزیر خارجه دولت وی «آنتونی بلینکن»، در کنار اتحادیه اروپایی، در راستای تلاشهای فراگیر خود برای نابودسازی جنبشهای مقاومت فلسطینی، سعی میکنند به هر نحو ممکن از مرگ قطعی تشکیلات خودگردان جلوگیری کنند.
* سازشکاری بزرگ تاریخی
پس از آنکه توافقات صلح اسلو سپتامبر سال 1993 میلادی میان اسحاق رابین، نخستوزیر وقت اسرائیل و یاسر عرفات، رئیس وقت سازمان آزادیبخش فلسطین به امضا رسید، سازمان مذکور عملا با تشکیلات خودگردان فلسطینی جایگزین شد و این تشکیلات تازهتاسیس، بهمثابه نهاد سیاسی مذاکرهکننده درباره آینده فلسطینیها تبدیل شد. از زمان تشکیل رژیم اسرائیل در سال 1948 میلادی، رژیم صهیونیستی همواره نسبت به مصائب و مشکلات ملت فلسطین بیاعتنا بوده و اساسا به دنبال یک راهکار عمیق و قابل توجه جهت مخاطب قرار دادن مشکلات مردم فلسطین نبوده است. به مدت چندین دهه، اسرائیل به هیچ عنوان حاضر نشده حقوق سیاسی یا قانونی ملت فلسطین را به رسمیت بشناسد. در این رابطه، اسرائیل شمار قابل توجهی از قطعنامههای مجمع عمومی سازمان ملل متحد و همچنین شورای امنیت را نیز مورد بیاعتنایی قرار داده است. حتی سال 1993 که یاسر عرفات وجود اسرائیل در 78 درصد فلسطین تاریخی را به رسمیت شناخت، تنها چیزی که در ازای آن دریافت کرد این بود که تلآویو سازمان آزادیبخش فلسطین را به عنوان نماینده مردم فلسطین به رسمیت شناخت. این در حالی بود که هیچکدام از حقوق مردم فلسطین در این رابطه به رسمیت شناخته نشد. باید توجه داشت فرآیند اسلو مبتنی بر یک چارچوب مشخص با محوریت تشکیل ۲ دولت اسرائیلی و فلسطینی بود. یک دولت اسرائیلی که در 78 درصد سرزمینهای اشغال شده در سال 1948 توسط اسرائیل باید ایجاد شود و یک دولت فلسطینی که بر بخشهای پراکندهای از غزه، کرانه باختری و قدس شرقی که در سال 1967 اشغال شدند، کنترل خواهد داشت. با این حال، آنچه در این میان کمتر مورد توجه قرار گرفت، این مساله بود که اساسا رژیم اسرائیل تعهد بسیار کمی نسبت به اجرای وظایف و توافقات خود دارد. حتی قبل از ترور اسحاق رابین در سال 1995 توسط یک تندروی اسرائیلی، اسرائیل هرگز حاضر نشد حقوق مردم فلسطین را به رسمیت بشناسد و حدود سرزمینی آنها را محترم بشمارد. وقتی بنیامین نتانیاهو به عنوان مخالف توافقات صلح اسلو در سال 1996 قدرت را به دست گرفت و نخستوزیر اسرائیل شد، هر کاری که میتوانست انجام داد تا توافقات مذکور را از نفس بیندازد. اسرائیل در این دوره از بسیاری از تعهدات خود نظیر خروج از برخی سرزمینهای فلسطینی یا آزادسازی زندانیان عقبنشینی کرد. بعدها وقتی در سال 2000 میلادی، یاسر عرفات به ایهود باراک و بیل کلینتون، نخستوزیر و رئیسجمهور وقت اسرائیل و آمریکا در کمپ دیوید ملحق شد، بسیاری وی را سرزنش کردند که یک شکست بزرگ را برای ملت فلسطین به بار آورده و عملا در دام تبانی مقامهای اسرائیلی و آمریکایی افتاده است. در ۳ دهه اخیر، هیچکدام از دولتهای آمریکا به اسرائیل فشار نیاوردهاند که به تعهدات خود در قالب توافقات اسلو عمل کند و البته که با گذشت هر سال، این نکته نیز بیش از هر زمان دیگری آشکار شده که راهکار تشکیل ۲ دولت، یک توهم بزرگ بیش نیست. از زمان امضای توافقات صلح اسلو تا امروز، شمار شهرکسازیها و خانهسازیهای اسرائیلیها در اراضی ممنوعه و فلسطینی بیش از ۶ برابر افزایش یافته و از 116 هزار مورد در سال 1993 به 750 هزار مورد در شرایط کنونی رسیده است.
* ادعاهای نادرست تشکیلات خودگردان
مقامهای ارشد تشکیلات خودگردان از جمله محمود عباس، رئیس این تشکیلات به کرات میگویند توافقات صلح اسلو موفق شده زمینه را برای بازگشت ۲ میلیون فلسطینی از تبعید به کرانه باختری اشغالی و نوار غزه فراهم کند.
در پاسخ به این سوال باید گفت این ادعا کاملا غلط و دروغین است و مقامهای تشکیلات خودگردان برای مشروعیتبخشی به سیاستهای شکستخورده خود و دادن اعتبار به تداوم حضورشان در قدرت، ادعاهای اینچنینی را مطرح میکنند. سال 1994 شمار فلسطینیهای ساکن غزه چیزی حدود 731 هزار نفر بود. این تعداد در کرانه باختری، یک میلیون و 444 هزار نفر بود. نرخ رشد طبیعی جمعیت در نوار غزه و کرانه باختری به ترتیب 3.9 و 3.2 درصد بوده است. بر اساس نرخ رشد 3.9 درصدی، جمعیت کنونی غزه باید چیزی حدود 2.3 میلیون نفر باشد، جمعیتی که البته اکنون بسیاری از منابع تایید میکنند در واقعیت نیز جمعیت کنونی افراد ساکن در نوار غزه را تشکیل میدهد. در کرانه باختری نیز با نرخ رشد 3.2 درصدی، در سال 202۴ جمعیت 3.7 میلیون نفر میشود. این در حالی است که جمعیت کرانه باختری در وضعیت کنونی 3.2 میلیون نفر بیشتر نیست. به بیان سادهتر، از زمان امضای توافقات صلح اسلو، شمار فلسطینیهای ساکن در کرانه باختری نزدیک نیم میلیون نفر کاهش یافته است (این میزان، در نقطه مقابل ادعای مقامهای تشکیلات خودگردان فلسطینی است که از افزایش ۲ میلیون نفری جمعیت فلسطینیها پس از امضای توافقات اسلو خبر میدهند). به نظر میرسد کاهش جمعیت در این منطقه، تا حد زیادی تحت تاثیر سیاستهای ستمگرانه صهیونیستها و مصائب فراوانی است که مردم فلسطین متحمل شده و میشوند؛ مصائبی که پس از روی کار آمدن نتانیاهو در سال 2009 و دولتهای افراطی پس از وی، ابعاد جدیتر و گستردهتری را نیز به خود گرفته است. در این میان، هنوز سوال اصلی این گزارش سر جای خود باقی است: حقیقتا چه تعداد فلسطینی از زمان تاسیس تشکیلات خودگردان فلسطین و امضای توافقات اسلو به غزه و کرانه باختری بازگشتهاند؟ «دیانا بوتو» نویسنده و پژوهشگر در سال 2015 با همکاری شورای پناهجویان نروژ، تمام محدودیتهای تعیینشده بر سر راه بازگشت فلسطینیها به خانه و کاشانه و سرزمینشان را مستند کرد. ابتدا در سال 1994 اسرائیل فقط مجوز بازگشت 1500 فلسطینی را به صورت سالانه به کرانه باختری و نوار غزه صادر کرد که البته در رابطه با آنها، ملاحظات خاص و سختگیرانه «برنامه الحاق خانواده» نیز به اجرا درمیآمد. پس از شکایتهای فراوان تشکیلات خودگردان فلسطینی و فشارهای دولت وقت آمریکا، این سهمیه تا 2400 نفر (به صورت سالانه) در سال 1999 افزایش یافت. با این حال، در جریان انتفاضه دوم ملت فلسطین در سال 2001، این برنامه به مدت نامحدودی تعلیق شد. البته سال 2009 با حضور نتانیاهو در قدرت، سیاستهای وی در این رابطه سختگیرانهتر نیز شد. دیانا بوتو در پژوهشهای خود به این نتیجه رسیده که تا سال 2021 تنها 31 هزار و 830 فلسطینی اجازه بازگشت به کرانه باختری و نوار غزه را یافتهاند و رژیم اسرائیل به بسیاری از درخواستها در این رابطه جواب منفی داده است. سال 2021 که نتانیاهو به مدت یک سال از صحنه قدرت سیاسی اسرائیل دور ماند، تنها 442 فلسطینی اجازه بازگشت به کرانه باختری و نوار غزه را کسب کردند.