رها عبداللهی: دیدار اقشار مختلف بانوان با مقام معظم رهبری برای بار دوم برگزار شد و این دیدار اختصاصی، میرود که به قرار هر ساله بانوان با امام امت در ایام نزدیک به میلاد حضرت زهرا سلاماللهعلیها تبدیل شود و دلهای مشتاقشان را به قدم نهادن در حسینیه امید ایران و زیارت حضرت یار در روز و ساعتی که فقط به زنان و مسائل و دغدغهها و ایدهها و آرزوهایشان اختصاص دارد گرم کند.
امسال هم مثل سال گذشته اقشار مختلف بانوان از نقاط مختلف کشور در حسینیه امام خمینی(ره) جمع شدند و پای بیانات رهبر خود نشستند. حضرت آقا بعد از شنیدن بیانات و دغدغههای 10 نفر از خانمها به نمایندگی از دیگر زنان حاضر، بانوان را مورد تفقد قرار دادند و آنان را به الگوگیری از حضرت صدیقه طاهره سلاماللهعلیها در تمام امور زندگی توصیه فرمودند، چراکه ایشان بهترین الگو برای زنان در 3 عرصه و ساحت رشد فردی، اجتماعی و خانوادگی هستند.
ایشان باز هم بخش اعظمی از سخنانشان را به تشریح دیدگاه متعالی اسلام به انسان و جنس زن اختصاص دادند و تاکید کردند: اسلام به قدری در مساله زن پیشرفته و مستدل است که نیازی به پاسخگویی در اینباره نیست، بلکه این تمدن غرب است که باید بابت فرار همیشگی از پاسخگویی و مباحثه منطقی در مسائل مربوط به زن مورد بازخواست قرار بگیرد. ایشان فرمودند: «نظام تمدنی و فرهنگی غربی درباره بسیاری از سؤالات در این زمینهها جلو نمیآید که بحث بکند؛ مساله را با جنجال و هوچیبازی و استفاده از هنر و سینما و زور و فضای مجازی و مانند اینها پیش میبرد، ... حاضر نیست به سوالها جواب بدهد، علت هم این است که غرب هیچ منطقی ندارد؛ این رفتار روزبهروز بدتر و سخیفتری که امروز در زمینه مسائل زن در غرب رایج است و به تبع غرب در بسیاری از کشورهای دیگر، هیچ منطقی پشت سرش نیست». ایشان سپس فهرستی از این سوالات بیجواب را مطرح کردند که غرب حاضر به پاسخگویی در برابر آنان نیست؛ از دلیل بیمبالاتی روزافزون در حفظ شخصیت و حرمت زن تا دلیل مجازات نداشتن تعرض جنسی و مجازات داشتن حجاب. ایشان در ادامه فرمودند: رویکرد تمدن غرب نسبت به زن در 2 امر پست و سخیف سودجویی و لذتجویی خلاصه میشود و هیچ منطق دیگری ندارد اما غرب با کمک سینما و رسانه و حتی شخصیتهای قلم به دست، سیاستمدار و هنرمند و همچنین فشار سازمانهای بینالمللی، این رویکرد خود را پیش میبرد و دنیا هم یا با آن همراه است یا سکوت کرده و منفعل شده.
در واقع حضرت آیتالله خامنهای با طرح چندباره این موضوع، در حال کد دادن به فعالان رسانه، هنر و قلم است که با فریاد زدن لختی پادشاه و روی دست گرفتن این سوالات بیجواب با سیطره فرهنگی غرب بر مسائل زنان جهان مقابله کنند و حداقل افکار عمومی جامعه خودمان را از انفعال در برابر پذیرش رویکرد غرب به زنان نجات دهند. ایشان بارها روی این نکته تاکید فرمودهاند؛ مثلا سالها پیش از دانشجویان خواستند درباره وضعیت زن در غرب مطالعه کنند. گفتمانسازی درباره ظلم و فسادی که این رویکرد غرب نسبت به زن در دنیا ایجاد کرده، وظیفه مهمی است که باید اشتراکا توسط سیاست و رسانه پیگیری شود.
در ادامه معظمله از منطق والای اسلام درباره زن سخن گفتند؛ از عرصههایی که جنسیت در آن مطرح نیست یعنی کرامت انسانی و اصل مسؤولیتهای اجتماعی و عرصهای که در آن جنسیت زن، برتر دانسته شده یعنی زمینههای معنوی. و سپس عرصهای که در آن، تفاوت جنسیت ملاک تقسیم نقشه است یعنی عرصه خانواده.
در اینجا رهبر انقلاب روی موضوعی دست گذاشتند که میتوان گفت دال مرکزی نزاع گفتمانی تمدن غرب با اسلام است، یعنی «عدالت جنسیتی». ایشان فرمودند: «عدالت یعنی هر چیزی را در جای خود قرار دادن. ساخت روحی زن، ساخت جسمی زن، ساخت عاطفی زن، اقتضای یک مسائلی را میکند. فرزندآوری، فرزندداری و دامان پرورش فرزند، کار زن است؛ از مرد این کار برنمیآید و خدای متعال او را برای این کار خلق نکرده؛ او برای یک کار دیگر است؛ کار بیرون خانه... اما در حقوق خانوادگی یکسانند».
منطق این نگاه اسلام به تمایز نقشها واضح است. نظام احسن آفرینش برای هر کدام از زن و مرد در عرصه خانواده و برخی عرصههای اجتماعی مأموریت متفاوت ایجاد کرده و تمایزات جسمی و روحی هم به خاطر همان مأموریتهای متفاوت و در واقع مکمل است که بناست تعادل را در دنیا برقرار سازد. اما غرب برای متهم ساختن اسلام دقیقا روی همین موضوع دست گذاشته و با هوچیگری ادعا میکند این تمایزات عامل ظلم به زن و سلب آزادی او است. غربی که خود به هیچ وجه در مقابل ظلم و بیعدالتی نسبت به زن پاسخگو نیست، به رویکرد منطقی و واضح اسلام خرده میگیرد. آنان با نادیده گرفتن ویژگیهای زنانه یعنی ظرافت و لطافت و انکار تفاوت زن و مرد در عوارض و نقشها، بیشترین فشار را به زنان وارد کردهاند. جالب است که ادعا میکنند این به خاطر برقراری عدالت است اما در واقع ماجرا همان رویکرد لذتجویی است که در زرورق حقوق زنان و آزادی و برابری، بزرگترین کلاه تاریخ را روی سر زنان گذاشته است. با مرور آنچه امروز دارد برای زنان در غرب اتفاق میافتد، بخوبی میتوانیم ببینیم آزادی و نفی تفاوتها دروغی بیش نیست و زنها را در خدمت لذتجویی بیشتر و سودجویی افزونتر نظام سرمایهداری مردسالار گمارده است.
چندی پیش یورونیوز گزارشی از یک نظرسنجی منتشر کرد که میگفت ۸۳ درصد زنان ۱۶ تا ۳۹ سال در اروپا به منظور جلوگیری از خشونت و آزار و اذیت، اقدام به محدود کردن آزادیهای فردی خود میکنند. صحت نتایج این نظرسنجی با برخی خبرهایی که روزانه از کشورهای غربی میرسد، تایید میشود.
به گزارش دیلیمیل، در سالهای اخیر بسیاری از زنان آمریکایی تصمیم گرفتهاند برای جلوگیری از آزار و اذیت توسط مردان دست به پوشیدن لباسهای پوشیدهتر بزنند؛ لباسهایی که توسط این زنان لقب «لایه محافظ» را گرفته است.
به گفته این زنان در شبکههای اجتماعی، آنها سعی میکنند هنگام حضور در عموم، با پوشیدن پیراهن آستین بلند یا ژاکت روی لباسهای عادی، بدن خود را کمتر به نمایش بگذارند تا به این وسیله کمتر مورد آزار، چشمچرانی یا متلک قرار بگیرند.
این زنان همچنین میگویند این کار را به طور خاص در وسایل حملونقل عمومی مانند مترو بیشتر انجام میدهند؛ جاییکه بهنظر آنها احتمال آزار بیشتر است. گفتنی است زنان آمریکایی از داشتن جایگاه مخصوص در وسایل حملونقل عمومی محروم هستند. غرب با منطق برابری در واقع زنان را از حقوق اولیه خود یعنی امنیت محروم کرده است. اما جوامعی مثل ما را که در برخی محیطها برای حفظ امنیت زنان و آرامش و سلامت زن و مرد به تفکیک جنسیتی دست زده، متهم به دیوارکشی و ایجاد محرومیت برای مردم میکند.
موضوع ناامنی زنان در غرب به وسایل حملونقل عمومی منحصر نیست. یکی از این فضاها که حریم و حرمت نداشتن زنان غربی در آن برایشان مشکلساز شده ورزش است.
چندی پیش زنان تیم هندبال ساحلی نروژ به خاطر مقابله با جنسیزدگی لباسهای ورزشی، اقدام به پوشیدن شلوارک به جای بیکینی کردند اما نهادهای ورزشی این کشور بازیکنان را به خاطر عدم رعایت مقررات(!) جریمه کردند. مشخص نیست چرا زنان ورزشکار کشورهای غربی مجبورند لباسهای بدننماتری نسبت به مردان بپوشند.
کاپیتان تیم والیبال کوپرتینو کالیفرنیا نیز میگوید پسرهای والیبالیست شلوارکهای بلند و آزاد دارند و مجبور نیستند آنچه را نمیخواهند دیگران ببینند، نشان دهند چون تا ران پاهایشان پوشیده است اما زنان والیبالیست حین بازی باید شلوارکهای تنگ بپوشند. شکایت و انتقاد زنان ورزشکار غربی نسبت به این موضوع به رسانهها نیز کشیده شده است.
ماه گذشته اظهارات زشت و جنسی گزارشگر ایتالیایی شنای بانوان در پخش تلویزیونی خبرساز شد. زن غربی، اسیر الفاظ و تعابیر برخاسته از اذهان جنسیزده مردان در سطوح مختلف حتی گزارشگر ورزشی شده است. اندامهای آنان مورد قضاوت، تمجید و گاه تمسخر گزارشگران ورزشی که اغلبشان مرد هستند قرار میگیرد. این گزارشها از آزاردیدگی زنان ورزشکار غربی حکایت دارد که از توجه نشدن به حریم شخصیشان و رعایت نشدن حرمتشان عذاب میکشند و ناچار به محدود کردن آزادیهایشان روی میآورند.
حکایت ناامنی و بیحرمتی به این زنان کم و بیش همه فضاها را اشغال کرده است. گزارش بیبیسی از نامه سرگشاده پزشکان زن بریتانیا که از آزارجنسی در فضاهای بیمارستانی و محیط کار و حتی اتاق عمل به ستوه آمده بودند، مؤید این است که آزادی و انکار تفاوتها هیچ فضای امنی برای زنان در غرب باقی نگذاشته است. آزادی جنسی، زنان را با نامرئی کردن حریم شخصیشان در بند کرده است. خانم جسیکا ولفندیل، استاد دانشگاه کیسوسترن آمریکا در مقالهای تحت عنوان لباس تحریکآمیز و مسؤولیت جنسی، مینویسد: مطالعات متعدد نشان داده است زنی که لباس آشکار و باز به تن دارد بیشتر از زن پوشیده مورد حمله و آزار جنسی قرار میگیرد.
ناامنی تنها یکی از عوارض انکار عدالت جنسیتی در غرب است. نادیده گرفتن نیازهای زن در خانواده و انکار استقلال مالی او با شعارهای فریبنده فمینیستی همچون «زن مستقل» و «زن قدرتمند»، منجر به بیعلاقگی زنان زیادی به تشکیل خانواده شده است. آنان میدانند در خانواده مجبور به کار کردن توأمان در خانه و بیرون هستند و موظفند پول به خانه بیاورند و در صورت طلاق هیچ حقوقی ندارند. چندی پیش یک زن بلاگر انگلیسی که از ایمان و صبر مردم فلسطین در جنگ متأثر شده و با موج گرایش جوانان غربی به مطالعه درباره قرآن و اسلام پس از توفان الاقصی، با آیات قرآن درباره زن مواجه شده بود، با گریه و حسرت از نگاه حمایتگرانه قرآن به حقوق زن در خانه میگفت؛ چیزی که زنان مسلمان از آن برخوردار و زنان غرب محرومند اما رسانه با تحقیر و وارونهنمایی آن، نگذاشته دنیا به ارزشمندی توجه اسلام به زن پی ببرد.
شاید یکی از دلایل تذکر چندباره این موضوعات در بیانات رهبر انقلاب این باشد که زن مسلمان ایرانی با یادآوری میراث ارزشمندی که فرهنگ اسلام برایش گذاشته و مقایسه جایگاه خود در دین مبین اسلام با آنچه تمدن غرب بر سر زن آورده، عزت خود را که مدام توسط سیطره رسانهای غرب پایمال میشود بازیابد و به دُر گرانبهایی که دارد ببالد و بدون چشم دوختن به نمایش پرزرق و برق ویترین غرب، در بستر فراهم شده فرهنگ اصیل خود شکوفا شود و به شکوفا کردن نسل خود بپردازد.