شیخ مازن بکری، فعال رسانهای در حوزه گفتوگوی اسلام و ادیان است. او همواره یکی از فعالان حامی مقاومت در لبنان و غرب آسیا بوده است. از او درباره شخصیت سردار شهید سلیمانی در افزایش توان مقاومت در لبنان و فلسطین سوال کردیم. یکی از نکات جالبی که بکری در این گفتوگو به آن اشاره کرد، این بود که ژنرال شهید سلیمانی را نه فقط یک نظامی، بلکه یک فرد راهبردی و نظریهپرداز در جهان به خصوص در موضوع فلسطین عنوان کرد.
حضور ژنرال شهید قاسم سلیمانی در فلسطین و نقش او در سازندگی و افزایش صلابت مقاومت بر هیچ کس پوشیده نیست و این همان چیزی است که مقاومت فلسطین پس از هر گردش میدانی و پیروزی بر دشمن صهیونیستی بارها بر آن تاکید کرده است اما آنچه قابل توجه است، اینکه شهید سلیمانی توانست جغرافیای مقاومت را در امتداد محور مقاومت به هم پیوند دهد. او برای بازدارندگی مقاومت در مقابل دشمن فلسطین کارهای زیادی انجام داد. ژنرال شهید سلیمانی به فلسطینیها فهماند تنها نیستند و این همان چیزی است که در نبرد کنونی توفان الاقصی نشان داده شده است.
مقاومت در غزه مانند گلبولهای سفید در بدن عمل میکند تا بدن فلسطین را مقابل 75 سال کشتار در این کشور مقاوم کند. پس از گذشت نزدیک 90 روز از جنگ این موضوع ثابت شده است. از همان لحظه آغاز نبرد، پیروزی به نام مقاومت نوشته شد و ایالات متحده آمریکا در مقابل مقاومتی که پایگاههایش را در منطقه مقاومت هدف قرار داده، درمانده ظاهر شده است. اسرائیل نیز در مقابل توانایی یمن برای ضربه زدن به آن و برهم زدن خطوط دریاییاش در بابالمندب در مانده است. بله! روح شهید سلیمانی هنوز حضور دارد. او هر کاری را که مقاومت امروز انجام میدهد، طراحی و مهندسی کرد.
* پس از حملات اسرائیل به غزه، جهان علیه اسرائیل دست به اعتراض زد. روند حمایت از مقاومت در جهان چقدر مهم است؟
اگر از منظر مردمشناسی به منطقه غرب آسیا بنگریم و حرکت اندیشه آن را بررسی کنیم، در مییابیم این منطقه بر مبنای ایدههای اسطورههایی در حال تحول است که شعور جمعی مردم آن را شکل داده است. معجزهای که همگان را بدون شک و تردید در مقابل یقین مطلق قرار داد و خود را پایدار و مطمئن یافت، مقاومتی است که شهید قاسم سلیمانی هدایت کرد و شیطان بزرگ متوجه شد با یک ژنرال فوقالعاده روبهرو است.
اینجا باید داستان موسی و فرعون را مثال بزنم. توجه کنید که فرعون همه جادوگران را از سراسر مصر جمع کرد تا موسی را نابود کند. آمریکا نیز هر ابزاری را به کار گرفت؛ از پرورش داعش تا نیروهای تکفیری و ایجاد جنگ در منطقه ولی هیچوقت نتوانست ژنرال سلیمانی را مغلوب کند، بنابراین دست به ترور مستقیم ایشان زد.
سلیمانی با مقاومت و جهاد خود توانست نیروهای استکبار را در هم بشکند و مقاومت را در عصر تکنولوژی و رسانه به مقام یقین برساند و مردمی را از اقشار و نژادها و گرایشهای مذهبی مختلف حول محور مقاومت گرد هم آورد.
* تحلیل شما از عملکرد راهبردی شهید حاجقاسم سلیمانی چیست؟
معتقدم ژنرال قاسم سلیمانی در کار خود، واقعی و عقلانی عمل میکرد. او یک تئوری بزرگ داشت که از ایران شکل گرفته بود و آن نظریه ولایت فقیه بود. تبعیت از ولایت فقیه در حوزه ماموریت او مقابله با اسرائیل برای آزادی قدس شریف است. او تنها یک نظامی نبود، بلکه یک سیاستمدار یا تئوریسین بود. به همین دلیل من به او لقب «ژنرال غیرنظامی» را دادم. یعنی ژنرالی که تواضع داشت، صادق بود و جدیت در کار به خرج میداد. هیچکس او را در میدان نبرد با لباس نظامی و ستارههای روی دوش ندید، بلکه مثل یک سرباز در جبههها بود و با اعتقادش به نیروها روحیه میداد و جانش را به خطر میانداخت. شاید برجستهترین چیزی که میتوانیم در کارنامه شهید سلیمانی ثبت کنیم، توانایی او در احیای آرمان فلسطین و بازگرداندن امید به مردم منطقه با امکان شکست دشمن اسرائیلی و آزادسازی مسجدالاقصی باشد. موضوع از یک مساله جهانی به یک مساله عربی و همچنین از یک مساله عربی به یک مساله فلسطینی و قبل از توفان الاقصی، تبدیل به یک موضوع جناحی شده بود و ژنرال سلیمانی دوباره قدس را یک مساله جهانی کرد. بله! راهبرد شهید قاسم سلیمانی، فلسطین را به یک مساله جهانی بازگرداند. من در موقعیتی نیستم که شخصیتی به بزرگی شهید قاسم سلیمانی را توصیف کنم اما بر اساس تحلیل روانشناختی آتش که فیلسوف فرانسوی «گاستون باشلار» علاقهمند به مطالعه آن بود، میتوانیم او را «مشعل حقیقت» تصور کنیم. سردار شهید سلیمانی همیشه زنده است. او در قلب ما زندگی میکند.