محیا دهقانی، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزین در واکنش به جنایت گلزار شهدای کرمان گفت: اگر دشمن میخواست با این حادثه که در نزدیکی مزار سردار شهید سلیمانی به وجود آورد ترس را در جان مردم بیندازد، با این کار، نتیجه عکس میگیرد. این حرکت مردمی برای سردار شهید قطعا ادامهدار خواهد بود و کسی نمیتواند آن را متوقف کند. همانطور که این سردار، جانش را شجاعانه برای کشورش به دست گرفت، هموطنان ما هم همین حس را به کشورشان دارند. دهقانی در بخش دیگری از این گفتوگو به استوری علی کریمی که از شهادت هموطنانمان در انفجار کرمان ابراز خوشحالی کرده بود، واکنش نشان داد و افزود: کسانی که از ریخته شدن خونهای پاک، خوشحالی میکنند، دیگر بشر نیستند و حتی حیف که کلمه حیوان برای آنها به کار برده شود. چطور میتوانند درباره خون پاک مردمی که با آن عشق و آن نگاه به کرمان رفتند و این اتفاق برایشان افتاده، اینگونه صحبت کنند؟!
این بازیگر همچنین پیشتر درباره اظهارات اخیر کریمی در فضای مجازی نوشته بود: علی کریمی دیگر نمیتواند برای جوانان تعیین تکلیف کند، اتفاقا خوشحال هستم که این آدم خوشحالی خود را اینگونه بروز داده است تا جوانان ما چنین افرادی را سرمشق خودشان قرار ندهند. آنها چگونه میتوانند برای به خاک و خون کشیده شدن هموطن خودشان و خاک خودشان و اصل و نسب خودشان ابراز خوشحالی کنند؟ چنین انسانی بیذاتترین و بیوجدانترین فرد میتواند باشد.
شعر افشین علا درباره حادثه کرمان
افشین علا از شاعران سرشناس کشور، در جدیدترین شعر خود که به مناسبت حمله تروریستی کرمان سروده است، پاسخی در خور نیز به اهانت علی کریمی به زائران شهید سردار دلها شهید قاسم سلیمانی داده است.
متن شعر افشین علا به شرح زیر است:
غذای نذری و شربت؟ چه گفت مردک پست؟
گدای اجنبی افسار خود چگونه گسست؟
زبان الکن این لات، از چه لال نشد؟
میان دست پلیدش قلم چرا نشکست؟
دهنکجی به شهیدان و ادعای شعور؟
مجیزگویی خصم و به خلق، ضربت شست؟
کسی که نان سگان میخورد چه میفهمد؟
غذا و شربت نذری نشانه شرف است
حرامخوار چه داند که شد به کام شهید
نه نان و شربت نذری، که می ز جام الست
به خویش غره نگردد! خطاب من نه به اوست
که شأن شاعر دلخون کجا و جاهل مست؟
دلم پر است نه از او که نیست جز مگسی
دلم پر است ز مصدرنشین سفلهپرست
دلم پر است از آنان که اسوه میسازند
به دست خویش برای جوان ز مردم پست
ز صاحبان مناصب که از خصومتشان
هر آنکه ناصح و دلسوز بود و نخبه، نرست
هر آن که گیشه پسندید، نورچشمی شد
هر آنکه شوت بلد بود و گل، به صدر نشست
گناه را ز سلبریتیان مبین که نظام
خودش به تازه به دوران رسیدگان دل بست
برای مردم دانا رسانه هست؟ که نیست
سخنشناس و هنرور به خانه نیست؟ که هست
ز مدح و نوحه، جوانان چقدر گریه کنند؟
ز نطقهای شعاری چه آورند به دست؟
خطای شیوه تبلیغ و حکمرانی ماست
گدای غرب، اگر حرمت شهید شکست...