از ۱۵ مهر ۱۴۰۲ و 7 اکتبر ۲۰۲۳، ۹۳ روز میگذرد. روزی که نخست وزیر اسرائیل، وعده نابودی گروهی مسلح را در نوار غزه داد؛ نخستوزیر رژیمی که چهارمین ارتش گودرتمند جهان را در اختیار دارد و آمریکا به عنوان اولین همان ارتشهای جهان از او حمایت آلجانبه میکند. با وجود اینکه وعده او بسیار شفاف و قاطع و حاوی چند کلمه «حماس»، «را»، «نابود»، «میکنیم» بود ولی این وعده تاکنون 93 روز به طول انجامیده است.
برخی نادانان عرصه نظامی، این طول کشیدن را نشانه ضعف ارتش اسرائیل میدانند در حالی که رسانههای اسرائیلی پس از حمله زمینی به نوار غزه، بارهای بار تصاویر شکوه و جلال این ارتش را به تصویر کشیدهاند.
تصاویری همچون دوچرخهسواری سرباز اسرائیلی با دوچرخه یک کودک کشته شده فلسطینی، تصاویر دستهجمعی و خندان سربازان اسرائیلی در پارلمان غزه، تصاویر منهدم کردن دانشگاه آزاد غزه، تصاویر غرورآفرین هجوم و یورش به زیرزمین بیمارستان شفا که در آن تعداد زیادی پوشک نوزاد و شیشه شیر کشف شد، همه و همه تنها گوشههایی از پیروزیهای بزرگ ارتش اسرائیل در مقابل این گروهک شبهنظامی بوده است که نباید از دید مردم دنیا مخفی بماند.
همه اینها ضمن نشان دادن قدرت ارتش اسرائیل، محبت و دوستی را نیز به ذهن متبادر میکند زیرا مشخص میکند ارتش اسرائیل الان تنها به اقدامات ایذایی برای دفع خطر حماس اکتفا کرده و هنوز به صورت قدرتی وارد میدان نبرد نشده و اصلا حماس را به رسمیت نشناختهاست تا نکند برای مردم بیدفاع غزه اتفاقی بیفتد و نسلکشی صورت بگیرد؛ همانطور که تهدید حوثیهای یمن را جدی نگرفته و ضمن پشتگوشانداختن آنها، تنها در حال مماشات است تا راهی برای رسیدن کشتیها به اسرائیل پیدا کند ولو از راه بیابانهای عربستان سعودی باشد، چیزی که تندروهای ایرانی از آن غافل هستند و اسرائیل را به شکست محکوم میکنند.