عبدالله دارابی: فینال مسابقات فوتبال مدارس ژاپن با حضور ۵۵۰۰۰ تماشاگر در استادیومی شیک برگزار شد؛ رویدادی که در کشور ما همگان را انگشت به دهان کرد! در چند بازی لیگ برتر ایران این تعداد تماشاگر حضور مییابند؟ تعداد تماشاگران در فینال مسابقات فوتبال مدارس ایران چقدر است؟ اصلا مسابقات فوتبال مدارس در ایران دیگر برگزار میشود یا اگر برگزار میشود رونق و شکوه سابق را دارد؟ حال آنکه روزگاری نهچندان دور، مسابقات آموزشگاهی و زمینهای خاکی، محل ظهور استعدادهای درخشان اما خودروی فوتبال ایران بود که متاسفانه سالهاست دیگر برگزار نمیشود.
آن زمان که مسابقات فوتبال آموزشگاهی و زمینهای خاکی ایران، ستاره تحویل فوتبال ملی میداد، ژاپن از نبود گرایش نوجوانان و جوانانش به فوتبال رنج میبرد و این قشر بیشتر به سمت ورزشهای رزمی سرزمین خود گرایش داشت. آن روزها معمولا تیم ملی ژاپن هم برابر تیم ملی ایران از پیش بازنده بود اما همانطور که ژاپن شکستخورده و مضمحل جنگ دوم جهانی، با سختکوشی، جدیت و برنامهریزی بهپا خاست و غبار ناامیدی، انزوا و شکست را از خود زدود و به قدرتی عظیم در صنعت و تکنولوژی جهان تبدیل شد، فوتبال درجه دوم و بیپشتوانه ژاپن که به دلیل کمبود بازیکن، به اعطای تابعیت به بازیکنان متوسط برزیلی نظیر «روی راموس» برای بازی در تیم ملیاش متوسل شده بود، همان فرمول موفق در علم، اقتصاد و صنعت را به کار گرفت. ژاپنیها برای ایجاد اشتیاق در نوجوانان و جوانان و گرایششان به فوتبال، خلاقانه و مبتکرانه کارتون جذاب و هیجانی «فوتبالیستها» را ساختند که سهم شگرفی در برطرف کردن خلأ نداشتن بازیکن و زدودن بیرغبتی پسر بچههای سرزمین آفتاب تابان به فوتبال داشت. بدون شک حضور حیرتآور این تعداد تماشاگر در فینال فوتبال مدارس این کشور و توفیقات چند دهه اخیر فوتبال ژاپن، ریشه در همان سریال کارتونی و فکر و خلاقیت سترگی که پشت آن نهفته بود، دارد. ژاپنی که امروز با ۴ قهرمانی در جام ملتهای آسیا رکورددار است و سابقه ۶ حضور پیاپی در جامجهانی و ۴ حضور در یکهشتم نهایی آن را دارد؛ ژاپنی که به رهبری یک مربی موفق بومی به نام «هاجیمه مورییاسو» در جامجهانی، اسپانیا و آلمان را شکست میدهد، در کمتر از یک سال برای بار دوم آلمان را شکست میدهد و این بار، ترکیه را نیز ۴ گله میکند، در ۱۰ بازی اخیر خود ۴۵ گل میزند در برابر فقط ۶ گل خورده، به تیمهای آسیایی در همین دیدارهای اخیر کمتر از ۵ گل نمیزند، در تیم اعزامی خود به بازیهای جام ملتها ۲۱ لژیونر دارد و تعدادی را نیز با خود به قطر نبرده است و سرمربی آن، تیمش را در زمره قدرتهای فوتبال دنیا میداند؛ همان تیم درجه دوم سابق آسیاست که از فقر پشتوانه و کمبود بازیکن رنج میبرد و در برابر ما حریفی از پیشباخته بود، منتها حالا با تفاوتی عمیق با آن دوران و فاصلهای محسوس با سایر رقبای همقارهای خود، آن هم به مدد برنامهریزی، سرمایهگذاری و سختکوشی هدفمند و فکورانه!
...اما ایران که روزگاری آقای فوتبال آسیا بود و از برکت استعدادهای بیشمار خود، بینیاز از ساخت کارتون فوتبالیستها بوده، هست و شاید خواهد بود، حال فوتبالش چطور است؟! زمینهای خاکی که مهد پرورش و بروز استعدادها بود - بویژه در شهرهای بزرگ - از بین رفته است! فوتبال آموزشگاهی که بازوی پرتوان باشگاهها و تیمهای ملی بود هم که چند سال است بساطش برچیده یا بشدت کمرونق شده است! در اهمیت جایگاه فوتبال آموزشگاهی همین بس که در سالهای ابتدایی دهه ۷۰ یکی از بازیکنان نامدار قبل از انقلاب در مصاحبه با یکی از مجلات ورزشی قدیمی گفته بود: «صبحها در مسابقات آموزشگاهی شرکت میکردیم و عصرها در باشگاههای تهران». یعنی مسابقات آموزشگاهی پابهپای باشگاههای تهران اهمیت داشت که بازیکنان سرشناس در یک روز در هر ۲ تورنمنت شرکت میکردند و یکی را فدای دیگری نمیکردند! مدارس فوتبال و تیمهای پایه نیز به جای پشتوانهسازی، حکم قلک را یافتهاند و گهگاهی نیز خبرهای ناگواری از محیط آنها علنی میشود! برخی مدیران باشگاههای مطرح نیز که به جای توجه به فوتبال پایه و نقش بزرگ آن در تغذیه تیم بزرگسالان و کاهش هزینهها، مقابل ورودی ورزشگاه آدم میگمارند تا خانوادههای متمول را برای سرکیسه کردن شناسایی کنند و بچههای آنان را به خاطر پول جای افراد مستعد اما بیبضاعت بگیرند! چه استعدادهایی که اینگونه محو شدند! راستی چه تعداد از تیمهای لیگ برتری، آکادمی فعال به معنای واقعی دارند و از دستپروردههای خود در تیم اصلی بهره میبرند؟ مدیران باشگاههای دولتی هم که در بدهیسازی توانایی خاصی دارند و منیت، عدم صداقت، بیانیهنویسی و دست یازیدن به هر دستاویزی برای حفظ پست عادت رایجشان شده است.