محسن رستمی: 7 دوره نمایندگی در مجلس شورای اسلامی او را به یکی از شناختهشدهترین چهرههای پارلمان ایران تبدیل کرده است. محمدرضا باهنر که از مجلس دوم تا نهم را جز یک وقفه در دوره ششم تجربه کرده است، پس از غیبت در انتخاباتهای سال 1394و 1398 حالا برای مجلس دوازدهم و انتخابات 11 اسفند بار دیگر به میدان بازگشته است. مواضع باهنر در 2 دوره آخر نمایندگی مجلس باعث شد برخی او را پل رابطی میان اصولگرایان و اصلاحطلبان بدانند و حتی حرف از تمایلش برای ائتلاف با اصلاحطلبان همانند تجربه مجلس دهم بزنند. با این حال او در گفتوگو با «وطن امروز» صراحتا گفت حتی اگر اصلاحطلبان یک لیست قدرتمند هم داشته باشند با آنها وارد ائتلاف نمیشود، چرا که عمر مهر اصولگرایی که روی پیشانیاش جا خوش کرده است، به 40 سال میرسد.
***
* آقای باهنر به عنوان اولین سؤال، چون الان بحث نظارت بر انتخابات به عنوان یکی از مؤلفههای ایجاد رقابت مطرح است؛ به نظر شما وظایف نهادهای نظارتی برای برگزاری یک انتخابات پرشور چیست؟
برای برگزاری یک انتخابات پرشور باید یکسری رقابت شکل بگیرد. در متن رقابت است که مشارکت بالا میرود، البته نمیخواهم بگویم عامل اصلی است اما رقابت تا حدی میتواند مشارکت را افزایش دهد. عدم مشارکت به عواملی نظیر وضعیت اقتصادی، سیاسی و میزان امیدواری به آینده ارتباط دارد که مسؤولان باید تلاش کنند این مسائل را حل کنند. برخی از این مسائل در کوتاهمدت قابل حل است و برخی نیز باید یک چشمانداز امیدبخش برای مردم داشته باشد تا برای حضور پای صندوقهای رای تحریک شوند.
ما در عرصه سیاسی کشور ۳ جریان اصولگرایی، اصلاحات و اعتدالیون را در کشور داریم و قاعدتا باید رقابت بین این ۳ گروه باشد. در هر یک از این جریانها رفتارهای افراطی و تفریطی دیده میشود. مثلا برخی اصلاحطلبان بر طبل تحریم انتخابات میکوبند و مدعی هستند انتخابات فایده ندارد و شرکت نخواهیم کرد اما یک عده از اصلاحطلبان نیز اعلام کردهاند اگر نیروی تاییدشدهای داشته باشیم، وارد رقابت میشویم که این قدم مثبتی به شمار میرود. اخیرا خبرهایی شنیدیم که برخی جریانهای تندرو و افراطی اصلاحطلبان گفتهاند اگر موقعیتی پیدا کنیم، در انتخابات شرکت میکنیم که نکته خوبی است.
از این طرف نیز برخی افراطی هستند، یعنی به دنبال بالا رفتن مشارکت هستند اما معتقدند مشارکت باید در حدی بالا برود که به نفع ما باشد و ما رای بیاوریم. میزان مشارکت در انتخابات پیش رو خیلی مهم است. حتی مقام معظم رهبری در ابتدای سال به این موضوع اشاره و در سخنرانی اخیرشان هم بر مشارکت بالا در انتخابات تاکید کردند. پشت این نکته، فلسفه و منطقی قوی وجود دارد و ژرفنگری مقام معظم رهبری را میرساند.
* عملکرد هیاتهای اجرایی و هیاتهای نظارت را چگونه ارزیابی میکنید؟
با توجه به قانون جدید انتخابات، هیاتهای اجرایی و هیاتهای نظارت فرصتی نسبتا طولانی برای بررسی صلاحیتها داشتند و بررسی کردهاند. یک عده هم از فرصت اعتراض استفاده کردهاند. توقع و خواهش من از نهادهای نظارتی این است که یکسری اشخاص را که صالح نبوده و برانداز و فتنهگر هستند و قانون اساسی را قبول ندارند، تایید نکنند؛ طبیعی است در هیچ جای دنیا چنین افرادی را در مراکز قدرت و تصمیمگیری راه نمیدهند.
یک زمانی در هیاتهای نظارت گفته میشود فلانی تایید صلاحیت شده و زمانی میگویند عدم صلاحیتش احراز شده؛ بالاخره ما نفهمیدیم ایشان صلاحیت دارد یا ندارد. این مورد قبول نیست. هیات نظارت باید مشخص کند داوطلب صلاحیتش احراز شده یا نشده است. اینکه بگویند صلاحیت فلان کس برای ما محرز نشده، باعث میشود خیلیها حذف شوند که خود این مساله منجر به کاهش مشارکت میشود.
نهادهای نظارتی باید وظایف قانونی و حقوقی خودشان را انجام دهند، یعنی اگر کسی صالح نیست نباید صلاحیتش تایید شود اما وقتی میگویند صلاحیت فلانی برای ما احراز نشد، این مقوله را باید رفته رفته حذف کنند. اصلاح این مساله میتواند مشارکت را متحول کند.
* وضعیت اردوگاه اصولگرایان را چگونه میبینید؟ آیا طیفهای مختلف اصولگرایی به فهرست مشترک خواهند رسید؟
تعداد زیادی از اصولگراها ثبتنام کردهاند. ما حدود 190 حوزه انتخابیه داریم که تک نفره هستند، یعنی یک کرسی دارند. هر مقدار که از حوزههای بزرگ مثل اصفهان، تبریز، تهران و... فاصله بگیریم و به حوزههای انتخابیه تکنفره نزدیک شویم، تاثیر جریانات سیاسی کمتر میشود و از آن سو تاثیر اشخاص حقیقی بالا میرود. مثلا در شهری که یک نماینده داشته باشد، اگر 20 نفر هم کاندیدا شوند، مردم به چهرههای مطرح و شناخته شده رای خواهند داد و دنبال حامی شخص مورد نظر نیستند که کدام جریان سیاسی حامی او است. بنابراین اگر هر کدام از داوطلبان شهرهای دارای یک کرسی حذف شوند، یک عده از نزدیکان آنها پای صندوق رای نمیآیند، فلذا جریانات سیاسی بیشتر در حوزههای انتخابیه بزرگ که بیش از 3-2 نماینده دارند، موثرند.
* آقای باهنر درباره موضوع ائتلاف هم بگویید. به صورت خاص برنامه جبهه پیروان خط امام و رهبری برای انتخابات مجلس چیست؟ آیا به صورت مستقل وارد عرصه انتخابات میشوید یا قائل به ائتلاف با سایر طیفهای اصولگرا هستید؟
ما همواره دنبال وحدت هستیم. شورای ائتلاف، شورای وحدت، جبهه ایستادگی و جبهه پایداری و سایر جبههها برای ورود به انتخابات اعلام آمادگی و فعالیتهای خود را آغاز کردهاند. ما امیدواریم و علاقهمندیم جریانهای اصولگرایی به صورت متراکم به لیست واحد برسند. سابقه نشان داده است اگر کاندیدایی در تهران، خارج از لیست باشد، هر چقدر هم آدم مشهوری باشد، رای نخواهد آورد. ممکن است کسی خارج از لیست، 40 یا 50 هزار رای بیاورد اما در تهران حداقل باید 500 - 400 هزار رای داشته باشد که اگر در لیست نباشد، راه دیگری ندارد، فلذا باید در تهران 2 یا 3 لیست قدرتمند و قوی از طیفها و جناحهای مختلف سیاسی داشته باشیم تا رقابت جدی شکل بگیرد. برخی در اردوگاه اصولگرایان مدعیاند و دلایلی دارند که میگویند باید در لیست باشند. مثلا شخصی وزیر بوده یا سابقه نمایندگی دارد یا حزب قویای دارد و مدعی این است باید در لیست باشد. با توجه به اینکه تهران 30 کرسی دارد، باید افرادی که در تهران ثبتنام کرده و تایید صلاحیت شدهاند، پالایش شوند تا به 30 نفر برسند.
فعلا جریانهای مختلف اصولگرایی با هم کلکل میکنند تا سهمشان در لیست بیشتر شود. جبهه پایداری هم گفته میخواهد لیست جداگانه ارائه کند. تحلیلم این است که اگر اصلاحطلبان به یک لیست واحد برسند، اصولگراها هم سهمیهبندی میکنند و لیست مشترک میدهند.
امیدواریم یک لیست 30 نفره از آن در بیاید. اگر لیستهای اصولگرایان متفرق شود، ممکن است آرا انشقاق یابد و شکست بخورند.
* مناسبات شما با حزب اعتدال و توسعه چگونه است؟ آیا امکان یا احتمال ائتلاف با این حزب وجود دارد؟
ما از حزب اعتدال و توسعه خواستیم در انتخابات شرکت کنند و لیست دهند اما بنده که در لیست روحانی نمیروم، آقای روحانی هم به لیست من نمیآید. اینها رقبای ما هستند. ما رقیبانمان را تشویق کردیم که بیایند و کاندیدا شوند نه اینکه بگوییم بیایید ائتلاف کنیم. اصولگرا با میانهرو و اصلاحطلب که نمیتواند ائتلاف کند. اگر اصلاحطلبان و میانهروها به مجلس بیایند ما ناراحت نمیشویم ولی بالاخره با ایشان رقابت میکنیم. اگر اصلاحطلبان یک لیست قدرتمند داشته باشند، ما و تیپ بنده که 40 سال مهر اصولگرایی به پیشانیمان خورده با اینها ائتلاف نخواهیم کرد. دعوت ما برای رقابت بود نه ائتلاف.
* آقای باهنر، درباره رقابت گفتید. روند انتخابات از سال 88 به بعد تغییر کرد و برخی معتقدند فتنه 88 باعث شد رقابتهای انتخاباتی از تعادل خارج شود، نظر شما نیست؟
فتنه 88 فتنه عظیمی بود. آنهایی که یا خودشان فتنهگر بودند - یا مفتون بودند، یعنی دیگران اینان را تحریک کرده بودند - میخواستند هم جمهوریت نظام و هم اسلامیت نظام را زیر سوال ببرند. بالاخره قبل از سال 88، 30 انتخابات در کشور برگزار شده بود و فتنهگران میخواستند با لشکرکشی در خیابانها بگویند تقلب شده و برای ادعای خود استدلالی هم نداشتند. ممکن است در یک حوزه انتخابیهای هزار نفر هم تقلب کرده باشند اما در فاصله 10 میلیون یا 11 میلیونی رای دیگر تقلب محلی از اعراب ندارد. فتنهگران کمخردی و اشتباه کردند و خواستند کمبود رای خودشان را در خیابانها جبران کنند. 6-5 روز پس از انتخابات 88 با مهندس موسوی جلسهای داشتیم. به او گفتم شما در این انتخابات ۱۳ میلیون رای داشتید، اگر خردورزی کرده و خوب مدیریت کنید، دور بعد میتوانید رئیسجمهور شوید ولی با نظام نباید دربیفتید. هر که با نظام دربیفتد، با هسته سخت نظام درگیر میشود. اگر میخواهید وارد عرصه انتخابات شوید، حزب تشکیل دهید و تبلیغات کنید ولی باید رقابت با دولت باشد نه رقابت با نظام. هیچ حکومتی در دنیا رقیب نظام را تحمل نمیکند و نمیپذیرد. به وی گفتم اگر رقیب نظام شوی، محاکمه و زندان و دادگاه برای شما متصور است. به موسوی گفتم باید با دولت احمدینژاد رقابت کنی، نه نظام اما متاسفانه به توصیههای من گوش نکرد. متاسفانه عده اندکی در نظام وجود دارند که وقتی میفهمند مقداری رای دارند، فکر میکنند میتوانند با نظام درگیر شوند. اگر کسی رای نیاورد باید در چارچوب نظام کار کند؛ رئیسجمهوری هم که انتخاب شده است، با همین چارچوب انتخاب شده و نمیتواند وقتی رئیسجمهور شد بگوید من دیگر قانون اساسی را قبول ندارم. یک زمانی حضرت امام میفرمودند فلانی گفته قانون را قبول ندارم، امام هم گفتند شما غلط کردی قانون را قبول نداری، قانون تو را قبول ندارد! کسانی که در کشور رئیسجمهور، نماینده مجلس یا وزیر میشوند، در چارچوب همین قانون اساسی است که این موقعیت را پیدا کردهاند.
* برخی اصلاحطلبان معتقدند نهادهای نظارتی باید عوامل دخیل در فتنه ۸۸ را تایید کنند؛ آیا این مساله عقلانی بهنظر میرسد؟
برخی دوستان تند ما بودند که میگفتند باید برویم و آن ۱۳ میلیون نفری را که به موسوی رای دادند پیدا کنیم و ببینیم چه کسانی هستند اما بنده گفتم اتفاقا اینکه در انتخابات شرکت کردند و رای دادند کار خوبی کردند. بالاخره به یک کاندیدایی رای دادند که توسط شورای نگهبان تایید شده است. هفته بعد از انتخابات مقام معظم رهبری یک خطبهای خواندند و گفتند دیگر فتنه نکنید. بعد از فرمایش رهبری، کسی که به اردوگاه مهندس موسوی رفته، مجرم است، لذا قبل از آن هر کس به موسوی رای داده مجرم نیست. بنده در راهپیمایی ۹ دی حضور داشتم و اتفاقا خیلی از کسانی که در راهپیمایی حضور داشتند، به موسوی رای داده بودند و او را به عنوان کاندیدای نظام قبول داشتند اما به عنوان یک برانداز قبول نداشتند و حتی در مقابل او ایستادند، لذا کسی که در فتنه ۸۸ و بعد از انتخابات دخیل بوده، مجرم است اما کسانی که برای موسوی ستاد انتخاباتی تشکیل دادند و در چارچوب عمل کردند، مجرم نیستند. برخی نفرات تند و تیز که به قول خودشان طرفدار نظام هستند، میگفتند باید برویم کسانی را که برای موسوی ستاد تشکیل دادند و برای او تبلیغ میکردند پیدا کنیم، البته کسانی که بعد از انتخابات و فرمایشات مقام معظم رهبری به اردوگاه فتنهگران رفته و مساجد و حسینیهها و پایگاههای بسیج را به آتش کشیدند و در خیابانها لشکرکشی کردند، مجرم هستند.
* فتنه ۸۸ ضربه مهلکی به مردمسالاری و صندوق رای هم وارد کرد.
اینها اتفاقاتی است که هر از گاهی در انقلاب رخ میدهد و باید جمع شود؛ این مساله هم جمع شد. سال ۸۸ حضور مردم پررنگ بود و ۴۰ میلیون نفر در انتخابات شرکت کردند. فتنهگران واقعا به انقلاب، نظام و مردمسالاری ظلم کردند ولی این مسائل قابل بازسازی است و یک مقدار زیادی از آن بازسازی شده است.
* جریان اصلاحات مدعی است بعد از فتنه ۸۸ حاکمیت به اصلاحطلبان اجازه ظهور و بروز نداد؛ این ادعا تا چه میزان حقیقت دارد؟
ما یکسری اصلاحطلب خوشخیم و یکسری اصلاحطلب بدخیم داریم. یک عده هستند که به دنبال براندازی هستند و بر طبل تحریم انتخابات میکوبند. اینهایی که انتخابات را تحریم میکنند، در ساحت سیاست کشور جایی نخواهند داشت و نمیتوانند به مراکز قدرت ورود کنند. از سوی دیگر باید اصلاحطلبان خوشخیم را جذب کرد تا میزان مشارکت هم بالا برود اما کسی که در مقابل نظام میایستد باید با هسته سخت نظام روبهرو شود، لذا اینکه اصلاحطلبان مدعی هستند افراد دخیل در فتنه باید تایید صلاحیت شوند، عقلانی نیست. افرادی که در فتنه ۸۸ دخیل بودند، «محکوم» شدند و از طرفی طبق قانون انتخابات، داوطلبان نباید سابقه «محکومیت» داشته باشند.آثار اجتماعی برخی جرائم، مدتدار است و برخی جرائم نیز آثار اجتماعی مدتداری ندارد. مثلا شخصی مرتکب یک جرم امنیتی میشود یا با گروهکها ارتباط داشته یا تروری مرتکب شده است که آثار اجتماعی این جرائم پاک نخواهد شد.
* بخشی از اصلاحطلبان هم از ساختار سیاسی کشور خارج شده و به مخالفان نظام تبدیل شدهاند و فردی هم وجود ندارد که اینها را مدیریت کند.
اینها همه شأن رهبر یا لیدر دارند؛ اصلاحطلبان یک شورای عالی سیاستگذاری دارند. اصلاحطلبان خوشخیم نباید از اصلاحطلبان بدخیم ناامید شوند و باید آنها را جذب کنند. هیچ جرمی در کشور وجود ندارد که قابل جبران نباشد. امکان دارد شخصی مرتکب جرمی شده باشد یا خطایی کرده باشد ولی الان از آن جرم برگشته است، خب! اینها قابل جذب هستند.
* و کلام آخر...
باید رسانهها تلاش کنند میزان مشارکت بالا برود و رقابت سالم شکل بگیرد. البته اصلا توقع نداریم هیاتهای نظارت فتنهگران و ضدانقلاب و براندازان را تایید کنند اما اینکه تردید داشته باشند که شخصی صالح است یا نیست، باید بررسی و مشخص شود. ممکن است تعداد زیادی از داوطلبان رای نیاورند که این امری طبیعی است اما حضور آنها باعث میشود در انتخابات شور و هیجان ایجاد شود.