حمله موشکی سپاه پاسداران به مقر موساد و داعش در اربیل عراق و سوریه چه معنایی در معادلات فعلی منطقه دارد؟
پیام حمله موشکی تهران واضح بود: ورود ایران به عنو ان نیروی سوم، معادلات را کاملا تغییر میدهد
گروه بینالملل: بامداد سهشنبه ایران در بخشی از پاسخ به عملیات تروریستی گروهک تکفیری داعش در کرمان که توسط شاخه خراسان این گروهک تروریستی انجام شد، عقبه لجستیکی و مراکز آموزشی آنها را در ادلب سوریه در فاصلهای 1300 کیلومتری هدف حمله موشکی قرار داد. به گزارش «وطن امروز»، همزمان موشکهای بالستیک خیبرشکن از غرب ایران برای هدف قرار دادن مقر موساد در اقلیم کردستان عراق به پرواز درآمدند تا پاسخی اولیه به ترور فرمانده ارشد ایرانی در سوریه، سردار شهید سید رضی موسوی توسط رژیم صهیونیستی باشد.
همزمانی حمله موشکی ترکیبی ایران با اصابت موشک کروز یمنی به کشتی آمریکایی Gibraltar Eagle در خلیج عدن (که برای نخستینبار انجام شد)، حمله مقاومت لبنان به پایگاه نظامی اسرائیل در جلیله و اتفاق امنیتی در مرز سرزمینهای اشغالی با مصر، پیام معناداری در کشاکش تحولات منطقهای در غرب آسیا پس از توفان الاقصی است؛ منطقهای که در نقطه جوش یک درگیری گسترده و تمامعیار ایستاده است.
در چنین فضایی، رونمایی از این بسته جدید محور مقاومت در اواسط ماه چهارم جنگ غزه، نقش تعیینکنندهای در عزیمت خاورمیانه به سوی آرامش و پایان تنش دارد، مگر آنکه صهیونیستها یا دولت بایدن به اشتباه محاسباتی خود اصرار داشته باشند.
ورود ایران به معادله بازدارندگی از آن جهت اهمیت دارد که طی هفتههای اخیر این ادراک در طرف آمریکایی شکل گرفته بود که تهران در وضعیت کنونی منطقه به دلیل برخی ملاحظات، تحت هر شرایطی از فاز سیاسی و دیپلماتیک خارج نخواهد شد و دخالتی نخواهد کرد. با در نظر گرفتن این گزاره بود که آمریکا تصمیم گرفت از سیاست قبلی خود عدول کرده و به حجم مداخلات نظامی خود علیه محور مقاومت بیفزاید. بنابراین عملیات نظامی ایران این معنا را به اثبات رساند که دست تهران برای هرگونه محاسبه نظامی بسته نیست.
واضح است حمله هفته گذشته ائتلاف آمریکایی به یمن، هیچ کارکردی جز قرار دادن منطقه در مارپیچ بحران نداشت. واشنگتن با حمله نسنجیده خود، تنها مکعب روبیک تنش در منطقه را پیچیدهتر کرد. حتی در داخل آمریکا تقابل با یمن که بتازگی از یک جنگ سنگین 8 ساله سربلند بیرون آمده است، یکی از بزرگترین اشتباهات راهبردی ایالاتمتحده ارزیابی شده و علامت سوالهای زیادی در مقابل آن گذاشته شد.
در روزهای ابتدایی جنگ غزه، ایران و ایالات متحده تلاش کردند در مسیر سوء محاسبه - Misscalculation - و لغزیدن به سوی یک جنگ تمام عیار قرار نگیرند. این مهم از همان مواضع اولیه مقامات آمریکایی مبنی بر اینکه شواهدی از نقش ایران در عملیات حماس در اسرائیل پیدا نشده و مواضع بعدی تیم سیاست خارجی بایدن نسبت به اینکه خواهان درگیری با ایران و گسترش جنگ نیستند، نمودار شد.
راهبرد کاخ سفید البته از یک نقص ویژه رنج میبرد؛ واشنگتن در شرایطی خواهان گشوده نشدن جبهه جنگی دیگری نبود که خود مستقیما فرمان هدایت کابینه جنگ رژیم صهیونیستی را در دست گرفت.
اقدام نظامی آمریکا در یمن ناشی از این واقعیت بود که راهبرد کاخ سفید در ۱۰۰ روز گذشته کاملا بیخاصیت شده است. دولت بایدن در جنگ غزه از یک سیاست دوستونی بهره گرفت؛ از یک طرف دست کابینه جنگ اسرائیل را برای نسلکشی رژیم آپارتاید علیه مردم غزه و کوبیدن این باریکه باز گذاشت و از طرف دیگر، از کانال دیپلماسی از ورود طرفهای دیگر منطقهای به مناقشه جلوگیری کرد و با کلیدواژه «ضرورت خویشتنداری»! اطراف اسرائیل را خلوت کرد.
دستگاه سیاست خارجی آمریکا با استفاده از دیپلماسی «بک چنل» پیامهای متعددی برای ایران و دیگر اعضای مقاومت نظیر حزبالله لبنان فرستاد، با این مضمون که واشنگتن قصد ایجاد درگیری ندارد و عدم گسترش جنگ غزه به جبهههای دیگر، ضرورت دارد. در واقع تمام کوشش شبانهروزی «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا در ۴ دور سفر منطقهای وی به این امر اختصاص یافت.
با این شرایط، بر خلاف آنچه پنتاگون از حملات نظامی خود در عراق و یمن برای تحمیل بازدارندگی به محور مقاومت در سر داشت، تحولات منطقه در روزهای بعد نشان داد آمریکا اسیر سوءمحاسبه شده است. اقدام نظامی دولت بایدن نه نشان از تحمیل «بازدارندگی» مورد نظر خود به مقاومت داشت و نه توانست ارتش یمن را از راهبرد خود در دریای سرخ و بابالمندب منصرف کند. 2 حمله سنگین یمنیها به ناوشکن آمریکایی و کشتی این کشور در خلیج عدن، گواه این ادعاست.
چند ساعت قبل از آنکه ایران 24 موشک بالستیک خود را روانه میدان کند، تهران با زبان دیپلماسی دورنمای تحولات آتی را برای آمریکا و انگلستان ترسیم کرد. بر این اساس حسین امیرعبداللهیان در نشست خبری مشترک با وزیر خارجه هند تصریح کرد: کاخ سفید نمیتواند از تمایل خود برای عدم توسعه جنگ در منطقه سخن بگوید و به ما و دیگران پیام دهد اما همزمان اقدام به توسعه جنگ در دریای سرخ علیه یمن کند. رئیس دستگاه دیپلماسی ایران همچنین بیان کرد: ایران با قوت از امنیت کشتیرانی و دریانوردی در منطقه حمایت میکند و به آمریکا و انگلیس هشدار میدهیم جنگ علیه یمن را فورا متوقف کنند. به آمریکا و رژیم اسرائیل هشدار میدهیم جنگ و نسلکشی علیه غزه را متوقف کنند. راهحل، هرگز نظامی نخواهد بود. وزیر امور خارجه با بیان اینکه ایران همواره بر پرهیز از توسعه جنگ تاکید داشته و ضرورت تامین امنیت دریانوردی و کشتیرانی مورد تاکید ایران است، تصریح کرد: این موضوعی است که در روابط دوستانهای که با دولت نجات ملی در صنعا داریم، مورد تاکید این دولت قرار دارد. امیرعبداللهیان خاطرنشان کرد: مقامات صنعا در سفر ۲ هفته پیش یکی از مقامات عالی رتبه خود به تهران به ما اطمینان دادند در مسیر امنیت دریانوردی هیچ اخلالی ایجاد نخواهند کرد ولی موضع آنها این است: تا زمانی که جنگ و نسلکشی علیه غزه ادامه دارد، نسبت به ممانعت از تردد کشتیهای رژیم اسرائیل یا کشتیهایی که به سمت بنادر اسرائیل حرکت میکنند، اقدام خواهند کرد. امیرعبداللهیان گفت: یمن بخشی از واقعیت و امنیت منطقه غرب آسیاست.
حمله موشکی نیروهای مسلح ایران در روزهایی که یکچهارم نظامیان صهیونیست از غزه خارج شدهاند و وزیر جنگ اسرائیل از خاتمه یافتن جنگ در شمال نوار غزه صحبت میکند، به اندازه کافی معنادار است. پیام تهران واضح بود: ورود ایران به عنوان «نیروی سوم» به اتفاقات منطقه، معادلات کنونی غرب آسیا را کاملا تغییر میدهد.