printlogo


کد خبر: 275282تاریخ: 1402/10/30 00:00
دست خالی سینمای ایران در پرداختن به ۳ دهه شرارت در مرزهای شرق کشور
سینما زیر صفر

گروه فرهنگ و هنر: اغلب آثار تولید شده در دهه 60 در سینمای ایران فارغ از تولیدات سینمای دفاع‌ مقدس، مربوط به آثاری با محوریت قاچاغ مواد مخدر بود؛ معضل و چالشی که با توجه به 1200 کیلومتر مرز مشترک با کشورهای پاکستان و افغانستان به سوژه اصلی سینما در آن دهه تبدیل شده بود؛ آثاری چون «نیش»، «تاراج» و «قافله» و بسیاری دیگر که همواره نیز با اقبال مخاطبان  همراه بود اما با گذر زمان و سر و سامان گرفتن مرز‌های شرق کشور دیگر در دهه 70 خبری از این گونه سینمایی نشد و اساسا موج تولیدات با این موضوعات کم و کمتر شد.
اما چالش جدیدی اواخر دهه 70 در شرق کشور به وجود آمد و آن ظهور  و بروز گروهک‌های تروریستی بود؛ سوژه‌ای که می‌توانست به تولیدات بسیار مهیج و جذابی برای سینمای ایران بدل شود اما با توجه به سیاست و ریل‌گذاری مدیریت سینما در آن سال‌ها شاهد پررنگ شدن آثار دفاع‌ مقدسی در کنار تولیدات اجتماعی  و اصطلاحا درون‌شهری و آپارتمانی بودیم. با شروع دهه 80  با وجود افزایش فعالیت‌ها و اقدامات خرابکارانه گروهک‌های تروریستی همچنان سینمای ایران بدون توجه به رخداد‌های کشور، مسیری متفاوت را در پیش گرفت تا امروز که با حدود 7 هزار فیلم سینمایی تولید شده از ابتدای انقلاب، سبد تولید آثاری با محوریت عملیات‌های تروریستی و گروهک‌های معاند انقلاب در مرزهای شرق کشور بسیار خالی است. تنها کافی است مروری گذرا بر فیلم‌های تولید شده با این سوژه و موضوع بیندازیم تا بدانیم سهم سینمای ایران در پرداختن به اقدامات و خرابکاری‌های گروهک‌ها در شرق کشور از انگشتان یک دست نیز کمتر است؛ فیلم‌هایی که مربوط به همین چند سال اخیر است. هر چند به طور کلی هیچ وقت سینمای ما نه تنها نگاه دقیق و متناسبی به مرزهای شرقی نداشته است که مواجهه سینما با چنین موضوعاتی هم هیچ وقت به اندازه و درست نبوده است.
«روز صفر» و «شبی که ماه کامل شد» کل سهم سینما در پرداختن به تحرکات مرزی کشور‌های همسایه است. 
«شبی که ماه کامل شد» داستان فائزه است که با عبدالحمید ریگی ازدواج می‌کند. این دو به خاطر مشکلاتی مجبور می‌شوند از ایران به پاکستان بروند؛ سفری که در نهایت، پایانی تراژیک برای هردوی‌شان دارد.
موضوع حساسی که آبیار روی آن دست گذاشته، اتفاقی مهم در تاریخ ایران پس از انقلاب است. در حاشیه دستگیری و کشته شدن عبدالمالک ریگی، قصه‌های متعددی وجود داشت و قصه عاشقانه 2 جوانی که آبیار سعی کرد از خلالش تحلیلی مستقیم از شکل‌گیری تروریسم بدهد، بستر خوبی برایش فراهم کرد. آبیار با انتخاب سبک فیلمبرداری مستندنمایی - یعنی دوربین روی دست و لنز تله - بر واقعیت روایتی که در فیلم می‌بینیم صحه می‌گذارد. بازی درخشان الناز شاکردوست و هوتن شکیبا، تماشاگر را درست به قلب حوادثی می‌برد که سال‌ها سیستان و بلوچستان را عرصه ناآرامی کرده بود.
آبیار حال و هوای عاشقانه داستان فیلم «شبی که ماه کامل شد» را خیلی رمانتیک ترسیم کرده و در کنار آن، حقیقت تلخ ناامنی را مثل پتک بر سر تماشاگر می‌کوبد. سکانس قتل برادر فائزه توسط ریگی، سکانسی دردناک و تاثیرگذار است و بر تنشی که آبیار – در مقام نویسنده و کارگردان - به ‌آرامی و سر حوصله بیشتر و بیشترش می‌کند، می‌افزاید تا در نقطه اوج قصه، ما را متاثر و با حقیقت مواجه کند.
اما «روز صفر» بدون شک یکی از مهم‌ترین اتفاقات در سینمای ایران است. اهمیت این ماجرا در چند نکته قابل درک و بررسی است. اول اینکه بعد از سال‌ها یک فیلم در گونه هیجانی در سینمای ایران ساخته شده که تبدیل به کمدی ناخواسته نشده است. در روزگاری که حجم انبوه فیلم‌های مربوط به این گونه سینمایی از گوشه گوشه جهان، در اختیار مخاطب است و سطح سلیقه و دانش و شناخت مخاطب از این شکل فیلم‌ها بالا رفته است، نمی‌توان انتظار داشت تماشاگر بسادگی کیفیت آثار ارائه شده در این فضا را در سینمای ایران بپذیرد.
در کنار این‌ها، این نکته را نباید از یاد ببریم که یکی از مولفه‌های انسجام‌بخش ملی در هر کشوری سینماست. این روزها تصویر و رسانه است که سرنوشت ممالک و آینده هر کشوری را رقم می‌زند. این تصویر و به ‌طور ویژه سینماست که سوگیری‌های فکری و حتی جریان‌های اجتماعی را رقم می‌زند. در دل این فضا این سینماست که می‌تواند سهم مهمی در ایجاد حس قوت و قدرت ملی و انسجام اجتماعی ایجاد کند در این میان قهرمان‌های سینمایی نقش بسیار سازنده و مهمی دارند.
کافی است اندکی توجه داشته باشیم به فیلم‌هایی که در هالیوود یا حتی در چین، کره و اروپا عرضه و تبدیل به آثار پرفروش و هیجان‌آفرین می‌شوند. در دل تمام فرهنگ‌ها این قهرمانان ملی و حتی خیالی و ادبی هستند که عامل غرور و وحدت‌آفرینند. در آمریکا حتی این وظیفه روی دوش قهرمان‌های کمیک‌بوکی قرار گرفته است. در کنار آن، زندگی و منش فلان خلبان و بهمان قهرمان جنگی یا آن انسان معمولی که در بخشی از اجتماع آمریکا قهرمانانه رفتار می‌کند و جان‌های بسیاری را نجات می‌دهد، دستمایه ساخت آثار مهمی از جانب کارگردانان صاحبنام قرار می‌گیرد. در آسیا و اروپا هم روال همین است.
در ایران اما همان طور که پیش‌تر بدان اشاره شد، سال‌هاست در این حوزه کم‌کاری شده و در این بین «شبی که ماه کامل شد» و  «روز صفر» بخشی از این ‌بار را به دوش کشیده‌اند. وجه اشتراک این آثار متن‌های قابل اعتنا، کارگردانی دقیق و حساب‌شده، انتخاب بازیگر درست و دقیق و البته خروجی پرجزییاتی است که براحتی با آثار روز سینمای جهان قابل مقایسه است. 
نکته قابل تحلیل دیگر درباره فیلم «روز صفر» ترسیم و تصویر یک نیروی امنیتی با مختصات اخلاقی و حرفه‌ای ایرانی است. شخصیت امیر جدیدی در این فیلم تمام ویژگی‌های اخلاقی سایر قهرمان‌های این گونه سینمایی را دارد اما همزمان سبک و سیاق رفتارهای امنیتی، تلاش برای تلفات حداقلی مردمی، رعایت مرام و مسلک ایرانی در رفتارهای عملیاتی و پرهیز از کشت و کشتار و خشونت بی‌مورد، در کنار گمنامی و ناشناسی را که در کلیت فیلم بدرستی تعریف شده و به نقیصه شخصیت‌پردازی بدل نشده و... دارد.
با توجه به آنچه بیان شد، دست سینمای ایران پیرامون تولیداتی با محور شرارت‌های انجام شده در شرق کشور بسیار خالی است، در حالی که بدون شک اگر چنین موقعیتی یا بهتر بگوییم معضلی در هر جای دیگری بود،  هر ساله شاهد تولیدات بیشماری به جهت تنویر و تبیین این موضوع بودیم.

Page Generated in 0/0080 sec