printlogo


کد خبر: 275333تاریخ: 1402/11/1 00:00
گزارش «وطن امروز» از انفعال سازمان‌های جهانی در قبال جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم فلسطین
غزه؛ گورستان نظم غربی

گروه بین‌الملل: بسیاری معتقدند جهان و تحولات آن به قبل و بعد از توفان الاقصی تقسیم می‌شود، یعنی نظم جهانی به یک نقطه عطف بزرگ رسیده است و به گفته نویسنده سایت فارن افرز، دیگر جهان به قبل «7اکتبر» بازنمی‌گردد.
وبگاه شبکه خبری الجزیره در گزارشی با اشاره به تداوم جنگ غزه و ناکارآمدی سازمان‌های بین‌المللی در متوقف کردن نسل‌کشی و جنایات تکان‌دهنده صهیونیست‌ها در نوار غزه، به طور خاص به این نکته می‌پردازد که این جنگ، اندک آبروی قدرت‌های غربی در حراست از نظام بین‌الملل غربگرای جهان را به باد داده و عملا جنگ غزه را باید گورستان نظام بین‌الملل کنونی جهان که تا حد زیادی تامین‌کننده منافع قدرت‌های غربی و متحدان آنها نظیر رژیم اشغالگر قدس است، ارزیابی کرد.  
 الجزیره در گزارش خود می‌نویسد: «مهم نیست سرنوشت شکایت آفریقای جنوبی از رژیم اسرائیل به دیوان بین‌المللی دادگستری به دلیل اقدام این رژیم در ارتکاب نسل‌کشی در نوار غزه چه خواهد شد، زیرا این شکایت عملا به یک لکه ننگ بزرگ برای اسرائیل در تاریخ تبدیل شد، البته اقدام دولت آفریقای جنوبی در ثبت شکایت علیه اسرائیل در نوع خود نخستین گام جهت پاسخگو کردن یک رژیم یاغی و سرکش که بارها اقدام به نقض حقوق بین‌الملل کرده است، تلقی می‌شود. 
در عین حال، این اقدام حرکتی موثر در راستای تضعیف نظام ناکارآمد بین‌الملل غرب‌محور هم تلقی می‌شود. در نتیجه ریاکاری رهبران و دولت‌های غربی، نظام بین‌الملل غربی جهان عملا به نقطه‌ای بی‌بازگشت رسیده است؛ مساله‌ای که تا حد زیادی بازتاب اقدامات ریاکارانه و منافقانه رهبران و سیاستمداران غربی است. دولت‌های غربگرای در بحبوحه جنگ غزه تا حد زیادی ماهیت حقیقی استانداردهای دوگانه خود را در رابطه با مسائلی نظیر حقوق بشر و حقوق بین‌الملل به نمایش گذاشتند. هیچ نقطه بازگشتی وجود ندارد و غرب فقط باید تکبر و تفاخرطلبی پوچ خود را به دلیل وضعیت بحرانی کنونی‌اش سرزنش کند. 
جالب است که وضعیت به قدری برای دولت‌های غربی بد شده که آنها به صورت ظاهری و متظاهرانه رو به انتقاد از اسرائیل به دلیل حملاتش به نوار غزه آورده‌اند. با این حال، باید به این دسته از دولت‌ها گفت خیلی دیر به فکر افتادید، زیرا اعتبار متصور غربی‌ها در بحبوحه جنگ غزه به نحو برگشت‌ناپذیری مخدوش شده است، البته ریاکاری غربی‌ها به هیچ عنوان نکته جدیدی نیست. از نگاه آنها جهان باید به نحوی تمام‌عیار علیه روسیه در بحبوحه جنگ اوکراین بایستد اما درباره حملات اسرائیل به نوار غزه، جهانیان باید ابراز شادمانی کنند.
 از نگاه این منطق، فلسطینی‌ها یا آن دسته از مردم جهان که به انتقاد از تجاوز و جنایات اسرائیلی‌ها بپردازند، تروریست هستند. غرب عملا در بحبوحه جنگ غزه این نکته را آشکار ساخته که در تعهد خود به قوانین، استانداردهای دوگانه را لحاظ می‌کند و از قاعده «قوانین برای تو، و نَه برای من» پیروی می‌کند.
 رویکرد غرب درباره چین هم از همین نفاق پرده برمی‌دارد. چین با پایگاه‌های نظامی آمریکا و متحدانش محاصره شده است، با این حال غربی‌ها چین را اصلی‌ترین تهدید جهان می‌خوانند و در این زمینه رسانه‌های غربی نیز با آنها همراه هستند. در واقع اعتراض اصلی و حقیقی آنها این است که چرا چین جایگاه خود در نظم جهانی مطلوب غرب را نمی‌فهمد و محدودیت‌های تحمیلی غرب را نمی‌پذیرد؟ اکنون عدالت بین‌المللی به یک لطیفه تهوع‌آور تبدیل شده است. اگر نهادهایی نظیر دیوان کیفری بین‌المللی به درستی به وظایف خود عمل می‌کردند، مقام‌های ارشد اسرائیلی مدت‌ها قبل باید محاکمه و مجازات می‌شدند. 
همین دیوان کیفری بین‌المللی تنها یک هفته پس از آغاز جنگ اوکراین علیه روسیه وارد عمل شد. در کمتر از یک سال نیز این نهاد قضایی بین‌المللی علیه ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه حکم داد. 
این در حالی است که درباره مساله فلسطین دست‌کم 6 سال طول کشید تا دیوان کیفری بین‌المللی روند قضایی خود را آغاز کند و البته تاکنون نیز که بیش از سه ماه از آغاز جنگ غزه می‌گذرد، اقدام روشنی انجام نداده است.
جالب آنکه در وضعیتی که اسرائیل همچنان به جنایات خود علیه مردم غزه ادامه می‌دهد، «کریم خان» (تبعه انگلیس) رئیس دیوان کیفری بین‌المللی از اراضی اشغالی بازدید کرده و از ضرورت تعقیب قضایی حماس سخن گفته است! این در حالی است که همین فرد اعتراض چندانی به جنایات صهیونیست‌ها نمی‌کند. اساسا همین رویکرد وی بوده که سبب شده بسیاری از نهادهای مدنی خواستار اخراج وی از سمتش شوند.
این‌طور به نظر می‌رسد که جهان غرب اصول حقوقی و مقررات بین‌المللی را صرفا ابزاری در دستان سفیدپوستان به اصطلاح متمدن می‌داند. در این چارچوب، غرب و متحدانش می‌توانند هر وحشیگری‌ای را که می‌خواهند آزادانه انجام دهند. اساسا رژیم اسرائیل نیز بر پایه همین بنیان‌های تبعیض‌آمیز ایجاد شده است. خود اسرائیل هم ادامه‌دهنده همین رویه‌ها بوده و هست.
«وودرو ویلسون» رئیس‌جمهور سابق آمریکا پس از جنگ دوم جهانی تاکید داشت «حق تعیین سرنوشت» باید به عنوان اصل راهنمای نظام بین‌الملل پس از جنگ دوم جهانی ارزیابی شود. با این حال، غرب این حق را فقط برای خود در نظر گرفته و می‌گیرد و دیگران نظیر فلسطینی‌ها از آن محروم هستند. 
اساسا قطعنامه‌های متعدد حقوق بشری تاکید دارند تنها با حق تعیین سرنوشت است که دیگر حقوق انسانی معنا و مفهوم و امکان موجودیت پیدا می‌کنند. درگرفتن بحث‌های گسترده درباره حق تعیین سرنوشت طی دهه‌های گذشته بسیاری از قدرت‌های غربی را دچار عصبانیت و تشویش کرده است. 
مجمع عمومی سازمان ملل متحد تاکنون بارها و بارها اشاره کرده که جنگ مسلحانه علیه حاکمیت استعماری و اشغالگرانه، کاملا مشروع است. 
در عین حال، پروتکل الحاقی سال 1977 کنوانسیون ژنو درباره قوانین جنگی نیز تصریح کرده که مبارزه علیه رژیم‌های استعماری و نژادپرست، کاملا مشروع و معتبر است؛ قوانینی که همگی تضمین‌کننده حقوق مردم فلسطین در نبرد علیه اشغالگری صهیونیست‌هاست. با این همه، نظام بین‌الملل عملا در دست اقویا است و به همین دلیل اسرائیل و آمریکا در معادله جنگ غزه هر کاری می‌خواهند انجام می‌دهند. از این رو، رژیمی نظیر اسرائیل به خود اجازه می‌دهد به صراحت به رویه‌های قضایی بین‌المللی علیه خود بی‌اعتنایی کند و آنها را کم اهمیت به‌شمار آورد.
 این موضوع نقطه پایان نظم جهانی غرب‌محور است؛ نظمی که دهه‌ها بی‌عدالتی را نهادینه کرده و اکنون در آستانه فروپاشی است. شورای امنیت سازمان ملل متحد هم در برقراری نظم و صلح در جهان ناکارآمد است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد از قدرت الزام‌آور اجرایی برخوردار نیست، البته سازمان ملل متحد و دیوان کیفری بین‌المللی و طیف متنوعی از دیگر سازمان‌های بین‌المللی شبیه آنها هم همواره با کمبود بودجه روبه‌رو هستند و این بدان معناست که دست‌شان جلوی برخی دولت‌های ثروتمند همیشه دراز است؛ مساله‌ای که ضعف آنها در برابر دولت‌های غربی را به همراه داشته است.

Page Generated in 0/0061 sec