محمدرضا پارسا: فیلم سینمایی «نبودنت» به کارگردانی کاوه سجادیحسینی یکی از آثار بخش سودای سیمرغ دوره 42 جشنواره فیلم فجر است. بر اساس این گزارش، در آستانه برگزاری جشنواره فیلم فجر از نخستین تصویر امیر آقایی و سحر دولتشاهی در این فیلم رونمایی شد. داستان این فیلم درباره زنی به نام مرضیه است که چند سال به انتظار همسر خود نشسته ولی همسرش توان بازگشت به خانه را ندارد.
سحر دولتشاهی، امیر آقایی، آزاده صمدی، فرید سجادیحسینی، رضا بهبودی، علیرضا ثانیفر و شیوا سرمست بازیگران این فیلم هستند. «نبودنت» چهارمین کارگردانی بلند کاوه سجادیحسینی است. او دستیاری کارگردانهایی چون اصغر فرهادی را نیز در کارنامه دارد. آخرین حضور او در جشنواره فیلم فجر مربوط به سینمایی «بوفالو» در دوره 33 این جشنواره است.
کاوه سجادیحسینی در کارنامهاش همچنین ساخت فیلمهای شبهروشنفکری با فضایی عموما سیاه و با مولفههای سینمای مدرن را دارد؛ مولفههایی که شاید بشود آنها را حربه سجادیحسینی برای فرار از پاسخگویی نسبت به فضای تیره و گنگ فیلمهایش دانست.
فیلم «نبودنت» کاوه سجادیحسینی را که امسال به جشنواره فیلم فجر داده است از بسیاری جهات شبیه مهمترین فیلمش «بوفالو» میدانند. فیلم «بوفالو» یکی از مهمترین فیلمهای او است که همایون اسعدیان وقتی در گیرودار دعواهای مدیریتی خانه سینما بود، تهیهکنندگی آن را پذیرفت و کاوه سجادیحسینی هم همسو با سیاستهای سینمایی آن زمان - سال 93 - کم نگذاشت و سعی کرد یکی از فیلمهای جشنوارهپسندی که آن زمان باب شده بود را بسازد.
او درباره «بوفالو» گفته: ما از همان ابتدا استراتژی فیلم را بر اساس استراتژی پنهان گذاشتیم و کار کردیم که همه چیز در روابط انسانی اتفاق بیفتد. از سوی دیگر ما سعی کردیم تمام حادثهها را از فیلم بگیریم به طوری که همه عناصر فیلم را تحت تاثیر قرار دهد و قصه در حالت سکون پیش برود و همه چیز بر اساس روابط انسانی اتفاق بیفتد؛ اتفاقاتی که ممکن است نتیجهای هم نداشته باشد.
این کارگردان سینما در ادامه صحبتهای خود گفت: من سعی نکردم به سمت سینمایی بروم که قصهگو باشد و قبلا نیز آن را تجربه کرده باشم. فیلمنامهای که در «بوفالو» میبینید به نوعی یک ریسک است که سلیقه هر کسی هم نیست. این فیلمنامه یک اثر مدرن است که باید آن را با مولفه سینمای مدرن ارزیابی کرد.
به نظر میرسد فیلم اخیر او در جشنواره فجر هم یک فیلم مدرن و سیاه با فاصلهای معنادار از سینمای قصهگو باشد.
همه اینها وقتی معنی پیدا میکند که بدانیم اگر چه ساخت فیلمهایی از این دست نه عیبی دارد و نه تخلف محسوب میشود اما 2 رویکرد اصلی آنها همان 2 موردی است که بسیاری از دلسوزان سینمای ایران بارها عکس آنها را توصیه کرده و بهدرستی معتقدند قصهگویی و شخصیتپردازی (خصوصا اگر رویکردی قهرمانمحور داشته باشد) 2 رویکردی است که میتواند سینمای ایران را از مرداب سینمای ضد مردمی، بیمخاطب و رفتن به سمت سینمای جشنواره خارجیپسند نجات دهد و دوباره میان اهالی سینما، منتقدان و عموم مردم آشتی برقرار کند.