سعید نجفی: دولت پاکستان دلیل اقدام اخیر خود در هدف قرار دادن یک روستا در جدار شرقی ایران را مبارزه با تروریستهایی که مخل امنیت ملی پاکستان بودهاند دانسته است. این اقدام که تقریبا ۴۸ ساعت پس از حملات موشکی ایران به مواضع تروریستهای جیشالظلم در خاک پاکستان رقم خورد، ادعای مقامات پاکستانی و نوع خردورزی سیاسی آنها در کشورداری را با تردیدهای جدی همراه میکند. واقعه زمانی آغاز شد که ایران شامگاه ۲۶ دی مواضع گروهک جیشالظلم در خاک پاکستان را هدف قرار داد. دولت پاکستان با اعتراض نسبت به این اقدام ایران و احضار سفیر خود، حملات مشابهی انجام داد و طی بیانیهای شبیه آنچه ایران در بیانیه مربوط به اقدام خود اعلام کرده بود سعی در توجیه حملات خود داشت که البته به دلایل متعددی رفتار دولت پاکستان نقض آشکار اصول حسن همجواری است، در حالی که اقدام ایران به دلایل متقن قابل دفاع بوده و مشابهتسازی پاکستان از اقدام ایران را میتوان رفتاری شتابزده، احساسی و به دور از محاسبات جامع دانست که در ادامه به برخی از این دلایل اشاره میشود.
الف) گروهک هدف قرار گرفته از سوی ایران حداقل طی یک دهه گذشته از مبدا پاکستان عامل ایجاد ناامنی در مرزهای شرقی ایران و ایجاد مزاحمتهای گاه و بیگاه برای نیروهای مرزبانی کشورمان بوده است. در برخی مواقع ماجرا تا به شهادت رسیدن یا ربوده شدن نیروهای مرزبانی ایران از سوی تروریستهای مد نظر پیش رفته است که شهادت ۱۴ مرزبان ایران در سراوان در سال ۹۲، شهادت ۸ مرزبان در سال ۹۴، ربودن و سپس به شهادت رساندن نیروهای مرزبانی ایران در سالهای ۹۲ و ۹۷، حمله به کلانتری و حمله به فرماندهی نیروی انتظامی در راسک در هفتههای اخیر که طی آن ۱۱ مامور فراجا به شهادت رسیدند؛ نمونههایی از اقدامات مخل امنیت ملی ایران از سوی این تروریستها بوده است اما نقطه کانونی و اصلی ماجرا اینجاست؛ همه فعالیتها و اقدامات تروریستهای یادشده از مبدأ پاکستان و پناهگیری در خاک پاکستان انجام شده و آزادانه به سازماندهی علیه امنیت ملی ایران در خاک پاکستان ادامه دادهاند.
ب) مقامات سیاسی و نظامی ایران بارها پس از وقوع حملات تروریستی از خاک پاکستان، بهصورت رسمی و غیررسمی از مقامات پاکستانی خواستند با تدبیر در امور امنیتی و مرزی خود مانع وقوع چنین حملاتی علیه امنیت ملی ایران از مبدأ کشور خود شوند. با این وجود بهرغم امضای تفاهمنامههای امنیتی و مرزی مشترک، مقامات پاکستانی در عمل اقدام خاصی انجام ندادند و پاکستان همچنان مبدأیی امن برای تروریستها جهت اخلال در امنیت ملی ایران باقی ماند.
پ) دقت کنید! ایران مسیری شاید 10 ساله را همراه با صبری بزرگوارانه طی کرده است و در نهایت به دلیل نبود اراده عملی در طرف پاکستانی جهت برخورد با تروریستهای مورد اشاره، در پاسداری از امنیت ملی خود و حتی پاکستان، مواضع تروریستها در خاک پاکستان را ضمن اعلام رسمی مبنی بر احترام به حاکمیت ملی این کشور هدف قرار داده است. حال جا دارد از مسؤولان پاکستانی پرسید: اکنون به چه چیزی معترضید؟ آیا انتظار دارید ایران همچنان شاهد اقدام علیه امنیت ملی خود از خاک شما باشد و یکی از مولفههای قدرت خود یعنی امنیت ملی را به بیارادگی طرف مقابل در مبارزه با تروریستها گره بزند؟ آیا مقامات اطلاعاتی و امنیتی پاکستان ناتوان از ردیابی و مبارزه با این گروهک بوده و هستند که درخواستهای حداقل 10 ساله ایران در برخورد با تروریستها را بیپاسخ گذاشتهاند؟ اگر پاسخ به این سوال مثبت باشد که جای هیچ بحثی نمیماند! و اگر پاسخ منفی است آنگاه این سوال پیش میآید: بهرغم توان پاکستان در کنترل مرزهای خود و برخورد با تروریستها، چرا همکاری لازم با ایران را نداشته است؟
ت) اما نکتهای که لازم است با مردم پاکستان در میان گذاشته شود و طبعا باید توجه مقامات پاکستانی را نیز بدان جلب کرد این است که ایران دولت پاکستان را برادر و دوست خود میداند و بر همین اساس نیز بهرغم وقوع ناامنیهای مکرر از مبدأ پاکستان علیه خود، حداقل فرآیندی 10 ساله را طی کرد تا مقامات پاکستان خود چارهای بیندیشند که هرگز چنین نشد، بنابراین مجبور به اقدام شد آن هم اقدامی که به سود امنیت ملی پاکستان نیز هست. این در حالی است که مقامات پاکستانی به جای بررسی ریشهها و علل ماجرا، روستایی مرزی در شرق ایران را با ادعای مبارزه با تروریستها هدف قرار دادند. حال سوالات اصلی این است که مگر ایران مبدأ حملات مکرر تروریستی علیه پاکستان بوده است؟ آیا مقامات پاکستانی همچون ایران درخواستهای چندباره از همسایه خود جهت ممانعت از حملات مکرر تروریستی علیه خود مثلا از سمت مرزهای ایران داشتهاند که بیپاسخ مانده باشد؟ اگر پاسخ سوالات فوق منفی است -که منفی است- بنابراین به همان نسبت که اقدام ایران در هدف قرار دادن تروریستها در خاک پاکستان اقدامی مشروع، قابل دفاع و موجه است، اقدام متقابل دولت پاکستان غیرمتوازن، کاریکاتوری، غیرموجه و به دور از اصول حسن همجواری است. مردم پاکستان باید دقت کنند شرایطی را که ایران به دلیل حق همسایگی و محترم شمردن ملت و دولت پاکستان، حداقل 10 سال با ضرر و زیانهایش تحمل کرد مقامات پاکستانی به دلیل اشتباهات محاسباتی و کمظرفیتی در رعایت اصول حسن همجواری، ۴۸ ساعت یارای تحملش را نداشتند!!
ث) فشار رسانهای از سوی دشمنان روابط ایران و پاکستان در خطای راهبردی اخیر پاکستان را البته نمیتوان بیتاثیر دانست، بهطوری که این رسانهها با تلاش برای انحراف افکار عمومی در پاکستان از ریشههای اصلی اقدام ایران، سعی در تشدید تنش و پایدارسازی آن داشتند، چرا که تنش در روابط ایران و پاکستان به نفع هر کشور و جریانی که باشد قطعا به سود ۲ کشور و جهان اسلام نخواهد بود. بویژه در شرایطی که آمریکا و اسرائیل روزگار سخت و دردناکی را در منطقه سپری میکنند. ایران کامل و دقیق بر این موارد اشراف دارد و طبعا از طرف مقابل نیز انتظار دارد این مسائل را در کنش یا واکنشهای حاکمیتی خود مورد محاسبه قرار دهد.
ج) ایران کشور و همسایهای است که اصول ثابت، صادقانه و مقتدرانهای مبتنی بر تفکر ناب اسلامی در اداره کشور و مواجهه با جهان دارد، به طوری که مبتنی بر همان اصول، پایگاه نظامی عینالاسد آمریکا یا گروهکهای تروریستی میتواند از سوی ایران برای صلح و ثبات منطقهای و جهانی مورد هدف قرار گیرد. بنابراین رفتار مقامات ایرانی متفاوت از رفتار مقامات برخی کشورهاست که بهطور مثال در جنگ پهپادی توان پاسخ به نقض حاکمیت ملی خود از سوی ابرقدرتها را ندارند و در مقابل با بیارادگی در مبارزه صادقانه با تروریسم، همسایگان خود را نیز دچار مناقشات بیمورد مرزی میکنند. قطعا ایران درصدد ایجاد تنش و تشدید آن با پاکستان نیست بویژه اکنون که نسلکشی صهیونیستها در فلسطین را مساله اصلی و اول جهان اسلام میداند. بنابراین شایسته است با استفاده از اصل تبدیل تهدیدها به فرصت، تنش مرزی اخیر را فرصتی برای همکاری تنگاتنگ ۲ کشور جهت مبارزه هماهنگ و اثرگذار با تروریستها دانست. طرف پاکستانی باید به جای صرف انرژی در مشابهتسازیهای رفتاری که ذکرش رفت، با اقدامات اصولی پیشگامی خود در حفظ امنیت ملی پاکستان را پاسداری کند و توان اطلاعاتی، امنیتی و حتی سیاسی خود را در کنترل مرزها و برخورد با تروریستها به رخ بکشد تا در جهان نیز بتواند تصویری مستقل، توانمند و مردمی از خود به نمایش بگذارد.