printlogo


کد خبر: 275409تاریخ: 1402/11/2 00:00
گفت‌وگوی «وطن امروز» با آیت‌الله ‌آل‌هاشم و آیت‌الله دژکام درباره بیانات رهبر انقلاب در دیدار ائمه جمعه
آرای مردم، پشتوانه اجرای دین

سه‌شنبه گذشته رهبر انقلاب با ائمه جمعه و نمایندگان ولی‌فقیه در سراسر کشور دیدار کردند و نکات مهمی در این جلسه فرمودند که شاید در بین اخبار منطقه به حاشیه رفت. بررسی و بازخوانی نکات مهم مطرح‌شده در بیانات رهبر معظم انقلاب با توجه به شرایط اجتماعی - سیاسی امروز ایران ضروری به نظر می‌رسد. به همین منظور با 2 نفر از ائمه جمعه و نمایندگان ولی‌فقیه در استان‌های فارس و آذربایجان شرقی گفت‌وگو کردیم. حضرات آیات سید محمدعلی آل‌هاشم و لطف‌الله دژکام از فضای حاکم بر این جلسه و نکات مهم مطرح شده توسط رهبر جامعه اسلامی گفتند.
* جناب آیت‌الله آل‌هاشم! در جلسه اخیری که نمایندگان ولی‌فقیه و ائمه محترم جمعه با رهبر انقلاب دیدار کردند شما نیز حضور داشتید. به نظر شما مهم‌ترین نکات مطرح‌شده در جلسه توسط معظم‌له چه بود؟
در پایان همایش ائمه جمعه سراسر کشور، نمایندگان ولی‌فقیه و ائمه جمعه سراسر کشور به همراه تعداد کثیری از ائمه جمعه اهل سنت خدمت مقام معظم رهبری رسیدند. ایشان ضمن اینکه به بحث معنویت و ذکر پروردگار متعال، دعوت به تقوا و نیاز به بصیرت و وحدت به صورت خلاصه پرداختند نکات بسیار مهمی را مطرح فرمودند. اولا به اهمیت ماه رجب اشاره کردند و ثانیا به اتفاقاتی که در این ماه افتاده است پرداختند. همچنین به بعثت پیامبر عظیم‌الشان اسلام که مبارک‌ترین عیدهای اسلامی است به صورت ویژه اشاره فرمودند، همین طور ولادت باسعادت امیرالمؤمنان علی(ع) که 13 رجب است. به اعمال این ماه اشاره کردند و فرمودند استغفار در این ماه شایسته‌ترین کارهاست. همچنین از اهمیت دعای این ماه گفتند. بعد از بیان نکاتی درباره ماه مبارک رجب، درباره ائمه جمعه نکاتی فرمودند که ائمه جمعه چه کار باید بکنند. اولا فرمودند که امامت جمعه جزو سخت‌ترین کارهاست. فرمودند امام جمعه هم در نماز و هم در خطبه باید اخلاص داشته باشد، اگر اخلاص نباشد تاثیر نمی‌گذارد. همچنین توجه به خلق و مردم در نماز جمعه و خطبه‌های نماز جمعه لازم است. ائمه جمعه هم باید رضای خدا و هم رضای مردم را در نظر بگیرند. اشاره‌ای به نقش‌آفرینی مردم در حیات اسلامی داشتند و در ارتباط با حضور مردم در نماز جمعه اشاره‌ای فرمودند. فرمودند باید امامان جمعه مردم را جذب کنند و آنها را به صحنه بیاورد. فرمودند نماز جمعه اصلاً برای همین است که حضور مردم را بتوان بیشتر کرد و با آنها سخن گفت. اصل حضور مردم و ارتقای حضور مردم در نماز جمعه خیلی اهمیت دارد. سپس به خطبه نماز جمعه پرداختند و موعظه‌ در خطبه را خیلی مهم دانستند. درباره موعظه هم فرمودند که موعظه محور اصلی خطبه‌ها است. منظور از موعظه تنها در حوزه اخلاقی نیست، آن به طریق اولی باید باشد اما موعظه سیاسی و موعظه اجتماعی نیز باید مطرح باشد. امام جمعه در خطبه به مردم باید اطلاعات سیاسی و بین‌المللی بدهد، باید از آفاق عالم سخن بگوید و از وجود دشمن مردم را مطلع کند؛ اوضاع و احوال سیاسی مردم را باید به مردم بگوید. وقتی قضایای آفاق دنیا را می‌گوید باید مصائب داخلی را هم مطرح کند. فتنه‌ها را هم مطرح کند. ما در داخل جامعه مسائلی داریم، امامان جمعه باید به موعظه اجتماعی هم توجه داشته باشند. مثلا به مساله جوانی جمعیت اشاره فرمودند و اینکه امامان جمعه‌ باید این مساله را فراموش نکنند و در نماز جمعه تبیین کنند. فرمودند آن چیزی که کشور را پیش می‌برد نیروی انسانی جوان است، مساله جوانان را و مساله ازدواج آنها را مطرح کنند. باید به این مساله توجه بیشتری بکنند و این مساله را تبیین بکنند و به مردم بگویند که بالاخره خداوند برای ازدواج و تولید نسل کمک‌کار هست. اشاره کردند به آیه شریفه «وَأَنکِحُوا الأَیامى مِنکُم وَالصّالِحینَ مِن عِبادِکُم وَإِمائِکُم  إِن یَکونوا فُقَراءَ یُغنِهِمُ‌الله مِن فَضلِهِ وَاللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ» و فرمودند که بعضی‌ها بهانه می‌کنند که ما از لحاظ مالی وضع‌مان برای ازدواج مناسب نیست و این آیه را خواندند. مساله اسراف را مطرح فرمودند؛ اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در بازمانده غذا، اسراف در وسایل زندگی، اسراف در برق و ... اینها را هم اشاره فرمودند. 
آن وقت یک توصیه‌ای هم داشتند که در خطبه‌ها امامان جمعه باید نیازسنجی کنند ببینند مخاطب چه چیزی نیاز دارد، به آن‌ نیازها توجه داشته باشند. به مساله جوانان خیلی تاکید داشتند و ‌فرمودند جوانان امروز، جوانان علاقه‌مند و مومنی هستند و بعد به مردمی بودن امامان جمعه خیلی تاکید داشتند که امام جمعه باید در بین مردم باشد و خطبه را بر اساس نیاز مردم بیان کند. انس با قرآن و با حدیث داشته باشد. امام جمعه باید دلسوز باشد و با مردم با محبت باشد. فرمودند که امام جمعه به ظاهر افراد نباید نگاه کند.
* این نکته‌ای که در انتها اشاره کردید حضرت آقا فرمودند اگر چه نکته جدیدی در بیانات ایشان نبود و در مراتب قبل هم بارها فرموده بودند، لیکن در شرایط اجتماعی امروز ما بسیار اهمیت دارد. انسان مشاهده می‌کند که در مراسم‌های مذهبی افراد با ظواهر مختلف حاضر می‌شوند و ابراز احساس می‌کنند.
بله! همین‌طور است. شما ببینید در این مراسمی که در اعتکاف شرکت می‌کنند همه نوع تیپ از جوانان در این مراسم شرکت می‌کنند، پس خیلی‌ها هستند که در دل به اسلام عشق می‌ورزد، به قرآن عشق می‌ورزد. شاید در ظاهر آدم وقتی نگاه می‌کند فکر کند اینها مذهبی نیستند اما مردم واقعا به اسلام وفادارند. 
بعد هم که بحث جوانان را باز تاکید کردند؛ بحث جوانان در دوران جبهه، حضور جوانان در موضوع دفاع از  حرم. یک نکته هم که شبیه موعظه هست، تقواست که امام جمعه مردم را به تقوا دعوت می‌کند. البته تقوا هم یک مساله اجتماعی است، تقوا امر مشارکتی است. در آخر هم به مسائل غزه و مسائل یمن اشاره کردند و مبارزان در این عرصه را مجاهدان حقیقی در راه خدا دانستند.
* رهبر انقلاب در چند سخنرانی اخیرشان از جمله همین سخنرانی در جمع ائمه جمعه تاکید زیادی بر حضور مردم پای صندوق‌های رای و مشارکت انتخاباتی مردم داشتند. به نظر شما علت تاکید زیاد رهبری بر این قضیه چیست؟
مردم در نظام دینی سیاهی‌لشکر نیستند بلکه صاحب رای هستند و قدرت اراده خود را در بستر صندوق آرا نشان می‌دهند. 
هر نهاد باید  تکلیف برعهده خود یعنی زمینه مشارکت مردم را فراهم کند، همچنین مجامع نخبگان نیز باید در راستای افزایش مشارکت کار کنند و البته یک بخش کار نیز متوجه دستگاه‌های اجرایی است که باید میزان عملکرد خود در بخش افزایش مشارکت را بیشتر کنند.  هیچ عاملی در ایجاد علاقه‌مندی در افزایش رضایت‌مندی نباید مغفول بماند. 
***
* جناب آیت‌الله دژکام! سه‌شنبه گذشته رهبر انقلاب با ائمه جمعه و نمایندگان ولی‌فقیه در سراسر کشور دیدار کردند و نکات مهمی در این جلسه فرمودند که شاید در بین اخبار منطقه به حاشیه رفت. اگر امکان دارد از فضای جلسه و نکات مهم مطرح شده در بیانات حضرت آقا بفرمایید.
مسلما دیدار با ولی امر مسلمین برای ائمه جمعه که خودشان مبلغ دیانت و ایمان در جامعه هستند بسیار ارزشمند و موجب مسرت و نشاط و آمادگی برای کار و مجاهدت بیشتر در ادامه مسیرشان است. از این جهت جلسه بسیار امیدبخشی برای همه ائمه‌ جمعه بود و الحمدلله همه از این جهت بهره بردند. 
درباره سخنرانی مقام معظم رهبری باید بگویم مثل همیشه آقا با نورانیت نگاه‌شان و دقت‌های جدیدی که در مسائل مربوط به امامت جمعه دارند، مطالبی را مطرح کردند که هم جامع بود و هم برای همه ما درس‌های جدیدی داشت که الحمدلله استفاده کردیم؛ اینکه کار امامت جمعه را به عنوان یک کار دشوار معرفی فرمودند. این خودش یک نکته بسیار مهمی است که واقعاً اگر امام جمعه‌ای بخواهد به وظیفه خودش عمل کند در معرض یک کار سخت قرار دارد. به نظر من همین بیان آقا یک قدرشناسی از ائمه ‌جمعه بود، چرا که  این زحمت و فشار هم جسمی است و هم روحی.  به تعبیری استرسی که برای ائمه جمعه در نوع کار امامت‌شان وجود دارد را معمولا کسی متوجه نیست و احساس می‌کنند این از کارهای ساده است. این بیان آقا به نظر من قدرشناسی از زحمت ائمه جمعه بود. امیدوار هستیم البته خدا توفیق بدهد که این کار را همه ائمه جمعه بخوبی انجام بدهند. یک نکته مهم دیگری که آقا بیان کردند، در باب نقش مردم در حکومت بود. این مطالبی که آقا در زمینه فلسفه سیاسی اسلام و حقوق اساسی کشور  جمهوری اسلامی فرمودند انصافا نکات نو و جدیدی را دربر داشت.  ایشان از متون احادیث و سخنان ائمه بویژه امیرالمؤمنین علی(ع) مساله مردمسالاری دینی را با یک نگاه جدید استنباط فرمودند. به عبارتی حضرت آقا عرصه‌های علمی جدیدی را بر روی جامعه دینی ما می‌گشایند تا مبانی علمی کار خودمان را بخوبی شناسایی کنیم.  
* بعد از جلسه، با سایر ائمه جمعه درباره بیانات آقا صحبت کردید؟ نظر بقیه درباره بیانات آقا چه بود و کدام قسمت برای آنها برجسته بود؟
بنده بعد از جلسه با چند نفر از آقایان نمایندگان ولی‌فقیه در سطح کشور در این زمینه صحبت داشتم، همه آنها این بخش از سخنرانی آقا برای‌شان خیلی جالب بود. آقایان ائمه جمعه می‌گفتند آقا نکات نو و تازه‌ای در بحث نظریه مردمسالاری دینی فرمودند و اینکه نقش امام جمعه در این میانه چیست. یعنی اگر مردمسالارانه می‌خواهد دین اجرا بشود امام جمعه چه نقشی دارد و تفاوت نقش امام جمعه حتی با امام جماعت چیست که اشاره فرمودند. از این جهت هم بسیار استفاده کردیم.
جا دارد صاحب نظران و محققان صاحب فضل ما بر روی این بخش از سخنان مقام معظم رهبری بیشتر کار کنند.
مساله دیگری که ایشان به آن اشاره کردند مساله انتخابات بود که به صورت ویژه‌ای درباره آن صحبت کردند. وظیفه همه ما به عنوان کسانی که می‌خواهیم دین اجرا شود، حضور در عرصه انتخابات و تبیین مساله حضور در انتخابات است. حضور مردم در عرصه مشارکت در سیاست و انتخابات موجب عملیاتی شدن و اجرایی شدن دستورات الهی است و ایشان تبیین ویژه‌ای در این زمینه فرمودند.
در نهایت ناظر به حرکت جبهه مقاومت و کاری که مردم فلسطین و یمن دارند انجام می‌دهند هم مطالبی  فرمودند که برای همه ما درس‌آموز بود. مردم فلسطین با ایستادگی و جهادشان، جهان را متوجه قرآن و جهان را متوجه اسلام کردند. حرکت مردم فلسطین دقیقا مصداق این حدیثی بود که بالای سر مبارک آقا نوشته شده بود: « کونُوا دُعَاهَ النَاسِ بِغَیرِ أَلْسِنَتِکمْ»؛ اقدام عملی مردم و دعوتی که به این وسیله در همه جهان دارد رشد می‌کند و همه را متوجه اسلام و قرآن می‌کند. خدا ان‌شاءالله سایه مبارک ایشان را مستدام بدارد و به ما توفیق بدهد که آنچه مدنظر ولی‌امر مسلمین است را بتوانیم عمل و در جامعه پیاده کنیم.
* در صحبت‌های خودتان فرمودید آقا روی بحث مردمسالاری دینی تاکید زیادی کردند، البته این مساله جدید نیست، آقا از ابتدای رهبری‌شان دائما روی این مساله تاکید داشته‌اند. در دیدار قبل از این دیدار هم فرموده بودند توده مردم همه‌کاره‌اند و این را به نامه امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه مستند کرده بودند. مردمسالاری دینی چیزی نیست که امام خمینی اختراع کرده باشند، بلکه در سیره پیامبر و امیرالمومنین این مساله بوده است. حالا سوال من اگر بخواهم بدون رودربایستی مطرح کنم این است که بسیاری از علمای ما و حتی بعضی ائمه جمعه ظاهراً خیلی به مردمسالاری اعتقاد راسخی ندارند. گویا حضرت امام و شاگردان‌شان از جمله خود حضرت آقا در این قضیه کمی با سایر علما تفاوت دارند و یک گام از بقیه جلوتر هستند؛ علت چه است؟ علت تاکید زیاد امام و رهبری بر مساله حضور مردم و تصمیم‌گیری مردم چیست؟
ببینید! ما در الگوهای رایج حکومت در دنیا چیزی داریم به نام دموکراسی که یعنی مردمسالاری به همان شکلی که در غرب تبیین شده. یک چیز دیگری داریم به نام تئوکراسی؛ تئوکراسی یعنی خداسالاری باز هم به همان شکلی که در تفکر اندیشه سیاسی غرب مطرح شده است. 
چیزی که حضرت امام و رهبری می‌فرمایند هیچ کدام از اینها نیست. این را بنده برای اینکه یک خط فاصله‌ای گذاشته باشم معمولا به این مدل می‌گویم؛  ولایت‌سالاری که نه تئوکراسی است، نه دموکراسی. دموکراسی مردم را در موضع تشریع قرار می‌دهد ولی ما در دین اسلام شارع را خدا می‌دانیم. مردم نمی‌توانند شرع از طرف خودشان جعل کنند. این جزو عقاید ما است اما تئوکراسی که باز در غرب گفته شده خداسالاری، یک نوع حکومت دیکتاتوری است که کلیسا برای مردم درست کرده و ما دیکتاتوری را در نظام جمهوری اسلامی الحمدلله نداریم؛ به هیچ شکلش. آنچه ما داریم اجرای دین است با خواست و همراهی مردم. بنابراین نه تئوکراسی و نه دموکراسی. متاسفانه آن دوگانه غربی که عرض کردم در اذهان حتی بعضی از اهل علم و روحانیت محترم ما نیز  هست. معمولا آن دوگانه‌ای که اروپایی‌ها ساختند وجود دارد. به محض اینکه می‌گوییم مردم، بعضی ذهینت‌شان این است که یعنی خدا را نعوذبالله می‌خواهیم کنار بگذاریم. وقتی می‌گوییم خدا، در ذهن‌شان این است که دیگر مردم هیچ کاره هستند. ما می‌خواهیم بگوییم در نظام الهی که قرآن تصریح کرده و اهل بیت توضیح دادند، تشریع کار خداست اما گرایش، انتخاب و اجرا با خواست مردم انجام می‌شود و این یک شکل جدید است که ما ان‌شاء‌الله با پیشرفت هر چه بیشتر نظام جمهوری اسلامی به دنیا معرفی خواهیم کرد. اگر در رفتار یا نوع موضع‌گیری بعضی عزیزان حتی روحانیت هم دیده می‌شود که مجال برای مردم‌گویی در الگوی آنها کمتر است به خاطر این است که آنها احساس می‌کنند اگر مجال برای مردم بخواهند بگذارند به سمت همان لیبرال - دموکراسی اروپایی می‌رویم، در حالی که آنچه که امام می‌فرمایند با لیبرال - دموکراسی خیلی فاصله دارد و دیکتاتوری هم در آن نیست. این مکتب را خود امام توضیح دادند و خود رهبر معظم در ادامه تبیین فرمودند. البته باید تلاش کنیم غیر از کشور خودمان این را درست به جامعه جهانی معرفی کنیم. مبانی این تفکر از نظر فلسفی به نوعی با مسائل فلسفه متعالیه و عرفان اسلامی هم هماهنگ شده و اینها نیاز به یک توضیحات مفصلی دارد که از بیانات خود آقا استفاده شده و توضیحاتی داده شده. بعضی‌ها در این قضیه به اصطلاح علوم سیاسی به یک پارادوکسی رسیده بودند و مدعی بودند نمی‌شود در حکومت دینی نقشی برای مردم قائل شد؛ یا باید بگوییم مردم یا باید بگوییم دین، این همان چیزی است که در اروپا با آن مواجه هستند. ما راه سومی را که از مکتب خودمان انتخاب کردیم داریم و هیچ پارادوکسی هم در این میانه به نظر ما وجود ندارد.
***
مروری بر بیانات رهبر انقلاب در دیدار ائمه جمعه درباره اهمیت حضور مردم در عرصه مشارکت سیاسی
توده مردم همه‌کاره‌اند!
اینجا یک اصل اسلامی را مایلم متذکر شوم و آن عبارت است از نقش‌آفرینی مردم در نظام اسلامی و اساسا در حیات اسلامی. مردم، در نگاه اسلام، در نگاه قرآن، با توجه به مجموعه‌ احکام اسلامی، خیلی مورد توجهند؛ در تحرک جامعه‌ اسلامی، مجتمع اسلامی و حیات مجتمع اسلامی نقش برجسته‌ای دارند. شما ملاحظه کنید در فرمایش امیرالمومنین علیه الصلاه و السلام در آن جمله‌ معروف که «لَو لا حُضورُ الحاضِرِ وَ قِیامُ الحُجهِ بِوُجودِ الناصِر ... لَاَلقَیتُ حَبلَها عَلى غارِبِها»، هم نقش مردم مورد تذکر قرار گرفته است، هم حق مردم. «نقش مردم» یعنی اگر مردم نیایند سراغ آن کسی که خود را صاحب حق می‌داند و می‌خواهد مسؤولیتی قبول کند، بر او واجب نیست دنبال آن حق برود: لَاَلقَیتُ حَبلَها عَلى غارِبِها؛ مردم نبودند، من وظیفه‌ای نداشتم، تکلیفی نداشتم. نقش مردم این‌قدر مهم است. حتی کسی مثل امیرالمومنین، علی‌بن‌ابیطالب، اگر مردم با او نباشند، دور و برش نباشند، می‌گوید من تکلیفی ندارم. اگر چنانچه مردم آمدند، آن ‌وقت بر او واجب است که مسؤولیت را بپذیرد؛ لذا حضرت مسؤولیت را قبول کرد؛ مردم آمدند، فشار آوردند، اصرار کردند که شما بیایید خلافت را قبول کنید و ایشان هم قبول کرد. نقش مردم اینقدر مهم است.
در خطبه‌ مربوط به صفین، این عبارت امیرالمومنین خیلی عبارت مهمی است؛ می‌فرماید: «وَ لَیسَ امرُؤٌ وَ اِن عَظُمَت فِی الحَق مَنزِلَتُهُ وَ تَقَدمَت فِی الدینِ فَضیلَتُهُ بِفَوقِ اَن یُعانَ عَلى ما حَملَهُ‌الله مِن حَقه»؛ هیچ کس نیست که محتاج کمک مردم نباشد. هر مقداری [هم] که ارزش ذاتی و وجودی و علمی و دینی کسی بالا باشد، این «اَن یُعانَ عَلى ما حَملَهُ‌الله مِن حَقه» یعنی اگر بخواهد وظیفه خودش را و مسؤولیت خودش را انجام بدهد، به کمک مردم احتیاج دارد. آن «عَون»، از طرف مردم است؛‌ یعنی کل خطبه این را نشان می‌دهد؛ عبارت قبل از این عبارت و عبارت بعد از این عبارت، روشن می‌کند که مراد، اعانت مردم است؛ یعنی امیرالمومنین به اعانت مردم احتیاج دارد. حالا این «مردم» که می‌گوییم، چه مردمی که دارای شأن اجتماعی‌اند - مثلا اهل علمند، اهل دینند، اهل سیاستند؛ یک شأن اجتماعی دارند - چه توده مردم؛ به اعانت همه احتیاج است. لذا خداوند متعال به پیغمبرش می‌فرماید: «هُوَ الذی اَیدَکَ بِنَصرِهِ وَ بِالمومنان». خیلی مهم است! خدای متعال مومنان را در ردیف نصرت خودش قرار می‌دهد؛ یعنی اگر مؤمنان به پیغمبر کمک نمی‌کردند، پیغمبر هم پیروز نمی‌شد. لذا نخستین کاری که پیغمبر انجام داد، ساختن مومنان بود؛ مؤمن بسازد، مؤمن درست کند.
پس روشن است که رسیدن به هدف‌های اسلامی‌- حالا اسمش را بگذارید «نظام اسلامی»، در نهایت «تمدن اسلامی» - جز با حضور مردم، جز با توجه و مبادرت مردم امکان‌پذیر نیست؛ باید مردم بخواهند، مردم بیایند، مردم اقدام کنند. این برای ما یک اصل شد؛ حالا یک نفری مسؤولیت دولتی دارد، برای جلب مردم، جذب مردم، آوردن مردم به صحنه یک جور باید عمل بکند؛ یک وقت یک نفری در منبر نماز جمعه فعال است، او یک جور [دیگر]. یعنی توجه داشته باشیم که مساله «مردم» یک اصل اسلامی است، بدون آن کاری نمی‌شود کرد، به هدف‌ها نمی‌شود رسید، به حیات نمی‌شود رسید.
لذا انسان می‌تواند بگوید خدای متعال اصلا ترکیب نماز جمعه را برای همین قرار داده؛ ترکیب نماز جمعه و تشریع نماز جمعه برای همین است که حضور مردم در صحنه تأمین شود. خب نمازهای دیگر غیر از نماز جمعه [هم] هست، هر کس خواست می‌آید، هر کس خواست نمی‌آید؛ می‌آیند نماز می‌خوانند و می‌روند؛ لکن در نماز جمعه، با آن کسی که می‌آید سخن گفته می‌شود، حرف‌ زده می‌شود، به او فکر ارائه می‌شود، راه و برنامه داده می‌شود. اصلاً نماز جمعه برای این است که آن کسی را که در صحنه حاضر است، در صحنه نگه دارد؛ اگر چنانچه در این کار کند است، او را تند کند، او را حرکت بدهد، او را راه بیندازد؛ ترکیب نماز جمعه اصلاً این است. واقعا می‌شود حکمت نماز جمعه را این دانست: اصل حضور مردم، بعد، ارتقا و گسترش حضور مردم. یک نکته دیگر درباره امامت جمعه مساله دلسوز بودن و محبت ورزیدن به مردم است. حالا بعضی از ماها به طور طبیعی مردم را دوست داریم؛ مردم شهرمان را، مردم منطقه‌مان را، مستمعین خودمان را. مردم ما مردم خیلی خوبی‌اند؛ مردم ما مؤمنند؛ مردم مؤمنند. حتی کسانی که به حسب ظاهر به بعضی ظواهر شرعی هم ملتزم نیستند، این ملتزم نبودن عملی به معنای عدم التزام قلبی نیست؛ دل‌شان با خداست، دل‌شان با معانی و مفاهیم معنوی است، دارای ایمانند. خب کوتاهی در عمل در همه ماها هست.
کدام ماها در عمل کوتاهی نداریم؟ هر کدام یک جور؛ بنده یک جور کوتاهی دارم، شما یک جور کوتاهی دارید، او هم یک جور کوتاهی دارد. مردم، مردم مؤمنی‌اند؛ مردم، مردم وفاداری‌اند؛ مردم در مسائل گوناگون کشور، مردم حاضریراقی هستند. شما ببینید ما در این چهل‌ و چند سال، چقدر در این کشور مساله داشتیم، چقدر علیه ما توطئه شده، چقدر از اطراف به ما تهاجم‌های گوناگون تبلیغاتی و عملی و نظامی و اقتصادی و امثال اینها شده؛ چه کسی از نظام اسلامی دفاع کرده؟ همین مردم. همین مردم بودند که آنجا که لازم بود به خیابان بیایند، به خیابان آمدند؛ آنجا که لازم بود صبر کنند، صبر کردند؛ آنجا که لازم بود حمایت کنند، حمایت کردند؛ آنجا که لازم بود شعار بدهند، شعار دادند؛ آنجا که لازم بود به میدان جنگ بروند، به میدان جنگ رفتند.
امام فرمودند ایمان مردم ما از مردم صدر اسلام بهتر است، امام به طور قاطع این را بیان کردند. بعضی‌ها تعجب می‌کنند؛ خب شما مقایسه کنید. رسول اکرم اول ‌شخص عالم وجود است؛ چه کسی را می‌شود با رسول اکرم مقایسه کرد که بگوییم هزار برابر [بالاتر است]؟ هزار برابر چیست؛ [حتی] یک میلیارد برابرِ هر شخصیت بزرگی که ما بشناسیم، مثل امام (رضوان‌الله علیه) که شخصیت بزرگی بود؛ مگر شخصیت اینها قابل مقایسه با پیغمبر است؟ آن مردم، در شهر مدینه، یک‌ چنین شخصیتی مثل پیغمبر را در بین خودشان دارند، اول انقلاب هم هست - مثلا سال دوم انقلاب که جنگ بدر است - حضرت آنها را به طرف میدان می‌برد، قرآن می‌فرماید: «وَ تَوَدونَ اَن غَیرَ ذاتِ الشوکَهِ تَکونُ لَکُم»؛ تشکیلات بودند، ۲ گروه بودند؛ یک گروه، گروه رزمی بودند از طرف کفار که داشتند می‌آمدند؛ یک گروه، گروه تجاری بودند؛ می‌گوید شما دوست داشتید بروید سراغ آن گروه تجاری: وَ تَوَدونَ اَن غَیرَ ذاتِ الشوکَةِ تَکونُ لَکُم. البته اینها رفتند جنگیدند، بحمدالله پیروز هم شدند، خیلی هم خوب بود اما میل دل‌شان این بود. این را شما مقایسه کنید با آن جوانی که در دوران دفاع ‌مقدس، همسر محبوبی دارد، فرزند کوچکی دارد، پدر و مادر علاقه‌مندی دارد، خانه راحتی دارد، امام یک پیام داده ـ نه امام را دیده، نه از نزدیک از امام شنیده، [فقط] در رادیو پیام امام نقل شده ـ اینها را می‌گذارد، به ‌خاطر پیام امام بلند می‌شود می‌رود داخل جبهه و مشغول جنگیدن می‌شود. در دفاع از حرم همین‌جور؛ حالا 30 سال فاصله شده بین این ۲ حرکت عظیم.
مردم ما این‌جور‌ هستند؛ این مردم مؤمن، این مردم علاقه‌مند، این مردم وفادار، این مردم هوشمندند. خب! قدر اینها را باید دانست، باید آنها را به معنای واقعی کلمه دوست داشت. مردم در فداکاری برای اسلام، در فداکاری برای کشور، در فداکاری برای نظام اسلامی، کم نگذاشته‌اند؛ هر آنچه باید و می‌شد انجام داد، انجام داده‌اند. این هم یک نکته که مردم را دوست بداریم. اگر مردم را دوست داشتیم، محبت یک امر طرفینی است؛ شما که او را دوست داشتید، او هم شما را دوست می‌دارد، او هم به شما علاقه‌مند است؛ آن ‌وقت، حرف شما در دل او اثر می‌گذارد. محبت اکسیر است؛ رابطه وقتی که رابطه محبت‌آمیز و دوستانه بود، حرف شما در او اثر می‌گذارد و او در همان راهی که از قول خدای متعال برای او نقل کردید، حرکت می‌کند.

 


Page Generated in 0/0065 sec