ساکن کاخ سفید چگونه در برابر مجتمعهای نظامی - صنعتی آمریکا تسلیم شد و در اوکراین و غزه شکست خورد
جفری ساکس، اقتصاددان و استاد برجسته دانشگاه هاروارد آمریکا در وبگاه Common Dreams، با توجه به جدیدترین تحولات حوزه روابط بینالملل سعی کرده توضیح دهد چرا جو بایدن، رئیسجمهور کنونی آمریکا را باید یکی از عینیترین نمادهای شکست و ناکامی در حوزه سیاست خارجی این کشور ارزیابی کرد؛ فردی که تسلیم مجتمعهای نظامی - صنعتی آمریکایی شده و به جای اینکه چالشها و مشکلات خارجی آمریکا را حل کند، عملا مشکلات بزرگتری را برای این کشور به ارمغان آورده است؛ رئیسجمهوری که حتی برای خوب و مفید بودن برای کشورش، اندک تلاشی نیز نکرده است.
ساکس در مقاله خود مینویسد: «زمانی که صحبت از حوزه سیاست خارجی میشود، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا دو نقش عمده و محوری دارد؛ اول مهار و رهبری مجتمعهای نظامی - صنعتی آمریکایی که همواره خواهان آغاز جنگهای جدید هستند و دوم، مهار متحدان آمریکا که انتظار دارند این کشور به نیابت از آنها وارد جنگهای مختلف شود. اغلب رؤسای جمهور آمریکا در انجام درست 2 وظیفه مذکور شکست خوردهاند. جو بایدن قطعا یک شکست و ناکامی بزرگ در این رابطه را نمایندگی میکند. در وضعیت کنونی، مجتمعهای نظامی - صنعتی آمریکایی از کنترل و تسلط قابل توجهی بر سیاست خارجی آمریکا برخوردارند. اکنون نهادهای عمده و مهم قانونگذاری و اجرایی در آمریکا نظیر کاخ سفید، پنتاگون، سازمان سیا، وزارت خارجه آمریکا و کمیتههای مختلف کنگره این کشور، قراردادهای مختلفی با مجتمعهای نظامی - صنعتی آمریکایی دارند. تنها یک رئیسجمهور خاص و استثنایی میتواند جلوی این روند فاجعهبار را بگیرد و ماشین جنگی بزرگی را که در آمریکا وجود دارد و همه چیز را میبلعد متوقف سازد. افسوس که بایدن حتی تلاش نکرد چنین رئیسجمهوری باشد. بایدن در طول دوره فعالیتهای سیاسی خود، حمایتهای زیادی را از جانب مجتمعهای نظامی - صنعتی دریافت کرده و به نوبه خود مشتاقانه از برخی جنگها که آمریکا میتوانست در آنها درگیر نشود، استقبال کرده است، البته بایدن با انعقاد قراردادهای تسلیحاتی بزرگ، انجام کودتاهای مختلف با راهبری سازمان سیا، همچنین گسترش ناتو نیز موافقت کرده است.
بایدن در ارائه لایحه بودجه نظامی آمریکا، همه رکوردها را شکسته و بودجه 1.5 تریلیون دلاری ارائهکرده است. جالب است که بر اساس بودجه ارائه شده از سوی بایدن، صنایع نظامی و تسلیحاتی آمریکایی 50 میلیارد دلار کمک مالی دریافت میکنند تا بتوانند همچنان میدانهای جنگ غزه و اوکراین را در راستای منافع متحدان آمریکا تغذیه کنند. بایدن هیچ طرحی برای جنگ اوکراین ندارد و حتی توافق صلح میان اوکراین و روسیه را که بر اساس آن بیطرفی اوکراین و عدم عضویت آن در ناتو مورد تاکید قرار میگرفت، رد کرده است. بایدن جنگ اوکراین را به عمد زنده نگه میدارد زیرا منافع مالی خوبی برای مجتمعهای نظامی- صنعتی آمریکایی دارد. درباره اسرائیل شکستها و ناکامیهای رئیسجمهور دموکرات از همه آشکارتر است. در اسرائیل یک رژیم افراطی سر کار است که هیچگونه حقی را برای فلسطینیها به رسمیت نمیشناسد. اکنون اسرائیل توسط افراطیهایی اداره میشود که مدعیاند خداوند کل سرزمین مردم فلسطین را به آنها بخشیده است. آنها میگویند فلسطینیها یا برتری ما را بپذیرند یا کشته شده و یا از سرزمین خود آواره شوند. جالب است که نتانیاهو و متحدانش حتی نیات خود در رابطه با نسلکشی فلسطینیها را نیز پنهان نمیکنند. در این رابطه، مقامهای ارشد اسرائیلی در مدت اخیر موضعگیریهایی را مطرح کردهاند که در قالب آنها با استنادهای واهی، از مشروع بودن کشتار فلسطینیها سخن گفته میشود. اسرائیل اکنون با اتهامات جدی در زمینه ارتکاب نسلکشی در دیوان بینالمللی دادگستری در قالب شکایت آفریقای جنوبی از خود روبهرو است. آفریقای جنوبی در رابطه با شکایت خود اسناد صریح و روشنی را ارائه کرده است. اسرائیل به سیاست صلح نمیاندیشد و صرفا یک سیاست آخرالزمانی و افراطی را نمایندگی میکند. در این میان، بایدن هر آنچه را اسرائیل برای کشتار فلسطینیها نیاز دارد به این رژیم میدهد. او حتی نهادهای قانونی آمریکا را نیز دور میزند تا بتواند تا جای ممکن به اسرائیل تسلیحات بدهد. این سیاست رهاوردی جز انزوای بینالمللی برای آمریکا به همراه ندارد و البته آمریکا را به نحوی عمیق در جبهههای مختلف درگیر جنگ و نزاع میکند. آمریکا حتی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز با انزوای شدیدی به دلیل حمایتهایش از اسرائیل روبهرو شده است. سیاست خارجی آمریکا، بیسکان و رهبر است. اکنون رئیسجمهوری در آمریکا وجود دارد که تنها دستورالعملش، کوبیدن بر طبل جنگ است. جالب است در وضعیتی که آمریکا به شدت درگیر جنگ اوکراین و منازعات خاورمیانه است، بایدن سعی دارد به تایوان نیز سلاح ارسال کند؛ اقدامی که در تضاد با تعهد دولت آمریکا به سیاست رسمی «چین واحد» است. آمریکاییها 42 سال قبل در توافق با چین متعهد شدند به تایوان سلاح نفروشند. باید بپذیریم مجتمعهای نظامی و صنعتی آمریکایی تا حد زیادی دموکراسی و آزادی در آمریکا را تهدید میکنند».
دوایت آیزنهاور رئیسجمهور وقت آمریکا سال 1961 میلادی در جریان یکی از سخنرانیهای مشهور خود، هشدارهای جدیای را به مردم آمریکا درباره قدرتگیری قابل توجه مجتمعهای نظامی - صنعتی این کشور داد. وی گفت: «در شوراهای دولتی ما باید در رابطه با رویهها و گروههایی که سعی در کسب نفوذ ناموجه دارند، مقاومت و مراقبت کنیم. مجتمعهای نظامی و صنعتی، به صورت عامدانه یا غیرعامدانه این دستورکار را دنبال میکنند. ظرفیتهای افزایش قدرت نامشروع در آمریکا (از سوی نهادهایی نظیر مجتمعهای نظامی و صنعتی)، همواره وجود داشته و خواهد داشت. ما نباید هیچ چیز را ثابت و قطعی بدانیم». نکته قابل توجه این است که حتی دوایت آیزنهاور نیز نتوانست به طور کامل مجتمعهای نظامی و صنعتی آمریکا و به طور خاص سازمان اطلاعات مرکزی این کشور (سیا) را مهار و رهبری کند. هیچ رئیسجمهوری در تاریخ آمریکا موفق به انجام این کار به نحوی درست و بجا نشده است. سازمان سیا سال 1947 میلادی تاسیس و دو هدف محوری برای آن تعریف شد؛ اول و معتبرتر از همه اینکه این سازمان باید یک نهاد اطلاعاتی قابل اتکا برای آمریکا باشد و دوم که البته فاجعهبار نیز هست، این بوده که سیا عملا یک ارتش مخفی را برای رئیسجمهور آمریکا نمایندگی میکند. در این زمینه، سازمان سیا از دیرباز موجب شکست و ناکامیهای قابل توجهی برای آمریکا در عرصه بینالمللی در قالبهایی نظیر انجام ترور، کودتا، پیشبرد انقلابهای رنگی و دیگر فعالیتهای مشابه شده است که همگی جز ویرانی به همراه نداشتهاند. پس از آیزنهاور، «جان اف کندی» نیز در بحران موشکی کوبا از تشدید تنش با شوروی دوری کرد و البته به یک توافق با آن در زمینه کنترل تسلیحات اتمی رسید؛ مسائلی که دو طرف را از آستانه جنگ بازگرداندند. جالب است که برخی تحلیلگران معتقدند اقدامات کندی جهت حصول صلح با شوروی سابق سبب شد برخی مقامهای سازمان سیا ایده ترور وی را مطرح سازند. جو بایدن نیز در صف رؤسای جمهوری در تاریخ آمریکا قرار دارد که رای به طبقهبندی اسناد مرتبط با ماجرای قتل جان اف کندی دادهاند و حاضر به افشای واقعیتها در این رابطه نیستند.