printlogo


کد خبر: 275452تاریخ: 1402/11/3 00:00
تأملی پیرامون حضور نرم رژیم صهیونیستی در کشورهای پیرامون ایران
با کردستان عراق چه کنیم؟

محدثه رضایی: به گفته اکثر پژوهشگران تاریخ، ایران با کردهای شمال عراق دارای اشتراکات فرهنگی و تاریخی است و آنها از اصیل‌ترین اقوام آریایی و ایرانی بوده و هستند. برای مثال زبان کردی بخشی از زبان‌های ایرانی است، همچنین ایران و کردستان عراق در بازه‌های زمانی بسیار از جمله زمان مبارزات علیه رژیم صدام، بسیار با یکدیگر همکاری کرده و ایران مأمنی برای رهبران کرد (طالبانی و بارزانی) تا پایان جنگ علیه رژیم صدام بود و این همکاری‌ها حتی تا عصر کنونی و روی کار آمدن تروریست‌های تکفیری داعش و خطر نابودی اقلیم کردستان عراق که منجر به همکاری و مساعدت نظامی موفق ایران با اقلیم شد ادامه داشته است؛ آن هم در شرایطی که ائتلاف بین‌المللی و برخی شرکای نزدیک به اقلیم، این منطقه را تنها گذاشته بودند. در این راستا حضور به موقع و مساعدت ایران به کردها موجب پیروزی و ثبات مجدد این منطقه شمال عراق شد. ناگفته نماند ایران و اقلیم کردستان عراق ‌دارای چند منطقه مرزی تجاری هستند و صادرات و واردات و خرید و فروش کالا و انرژی همواره برقرار است، هر چند با توجه به ظرفیت و اشتراکات تاریخی و فرهنگی این مبادلات بسیار کم است، از این جهت که ساختارها و عقبه فرهنگی مشترک موجب کیفیت و پیوست  ناگسستنی روابط پایدار اقتصادی و در ادامه سیاسی و... در روابط فی‌مابین خواهد شد و باید دید جمهوری اسلامی ایران در سال‌های اخیر با وجود رقبای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در این عرصه، از چه میزان ظرفیت‌ بالقوه و بالفعل خود استفاده کرده است که با توجه به آمارها متاسفانه باید گفت بسیاری از کارکردها و ظرفیت‌ها مغفول مانده است. در ادامه با توجه به حملات اخیر ایران به اربیل به نقش و اهداف استراتژیک رژیم غاصب صهیونیستی در این منطقه می‌پردازیم.  
* اهداف بزرگ اسرائیل در کردستان (نیل تا فرات)
اسرائیل با استفاده از تحولات ژئوپلیتیک جدید منطقه درصدد دستیابی به اهداف دیرینه خود در منطقه غرب آسیا یعنی ایجاد اسرائیل بزرگ و عملی کردن ایده از نیل تا فرات است. به این منظور کردستان عراق می‌تواند نقش هارتلند ژئوپلیتیک اسرائیل را ایفا کند. حضور اسرائیل در منطقه کردستان عراق به واسطه وجود نفت (کرکوک)، آب، ناامن کردن عقبه کشورهای مخالف اسرائیل، تجزیه عراق، کنترل جریانات فکری منطقه، کسب مشروعیت و... است. همچنین کردها به دلیل گرایش‌های سکولار و پیشینه تاریخی حضور یهودیان کرد در عراق و اختلافات داخلی بین گروه‌های کرد و تنش اکراد با اعراب و مهم‌تر از همه تلاش کردها برای دستیابی به استقلال و تشکیل یک دولت مستقل کرد، همچنین عدم ارتباط موثر با نهضت فلسطین و عدم حمایت از مبارزات اسلام‌گرایانه، زمینه مناسبی را برای حضور اسرائیل در شمال عراق فراهم کرده‌اند و در کنار آن اقدامات رژیم صهیونیستی نظیر تسلیح و آموزش نظامی اکراد و خرید و تصاحب اراضی بهانه مناسبی را برای حضور اسرائیل در شمال عراق فراهم ساخته است.  
* رؤیای استقلال  
پس از اشغال عراق تمایل برخی سران اقلیم به برقراری ارتباط با اسرائیل بیشتر شده است زیرا کردها بخوبی به این امر واقفند ایجاد یک دولت مستقل کرد بدون کمک و حمایت آمریکا غیرممکن است، بنابراین آنها سعی می‌کنند آمریکا را به قبول و پذیرش خواسته خود وادار کنند. از نظر آنها اسرائیل تنها رژیمی است که می‌تواند از طریق لابی قدرتمند خود، آمریکا را وادار به اتخاذ سیاستی شفاف در مقابل کردها کند، همچنین خلأ استراتژیک ناشی از سرنگونی صدام در عراق فرصت مناسبی را در اختیار اسرائیل قرار داد تا با تمرکز بر منافع و اهداف ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک که از اهمیتی اساسی در استراتژی سیاسی و نظامی‌اش برخوردار است، شمال عراق را به عنوان هارتلند ژئوپلیتیک خود مدنظر قرار دهد، همچنین باید خاطرنشان کرد اسرائیل شدیدا نگران است عراق در کنار لبنان و سوریه به دشمنی تازه علیه تل‌آویو تبدیل شود و به گروه کشورهای حامی مقاومت بپیوندد. عراق سال 2003 که آمریکا به آن حمله کرد و رژیم بعث در آن سرنگون شد تهدیدی برای اسرائیل محسوب  نمی‌شد اما اکنون با خروج نیروهای آمریکایی و افزایش نفوذ ایران و گسترش روابط بغداد - تهران، تل‌آویو از این می‌ترسد که عراق به دشمنی جدید در خاورمیانه آن هم در چارچوب نقشه مقاومتی که ایران در منطقه ترسیم کرده تبدیل شود، همچنین باید اذعان کرد یکی دیگر از مهم‌ترین اهداف اسرائیل از حضور در شمال عراق پس از سقوط صدام، ممانعت از تشکیل یک دولت قدرتمند و یکپارچه از نظر سیاسی و نظامی در عراق است. تحقق این هدف باعث کاهش تهدید علیه اسرائیل و به هم خوردن موازنه قدرت در منطقه به نفع آن می‌شود. از نظر اسرائیل، برای دستیابی به این هدف باید از تجزیه عراق حمایت کرد و کردهای عراقی را به این سمت حرکت  داد. 
* سیر تاریخی حضور نرم اسرائیل در اقلیم کردستان عراق
از نظر تاریخی اقدامات اسرائیل برای حضور و نفوذ در شمال عراق را نمی‌توان صرفا به دوران پس از اشغال نظامی عراق و سقوط رژیم بعث در این کشور محدود کرد. اسرائیل از زمان تاسیس دولت یهود در فلسطین با مخالفت کشورهای عربی و تشکیل جبهه متحد عربی علیه خود مواجه بوده است از این رو تلاش  برای ناامن کردن عقبه کشورهای مخالف اسرائیل و ایجاد یک جبهه متحد در پشت جبهه عربی برای اسرائیلی‌ها از اهمیت استراتژیک برخوردار بوده است. به همین دلیل اقدامات اسرائیل برای نفوذ در مناطق کردنشین و ارتباط با کردهای عراق از سال ۱۹۶۴ با انتخاب استراتژی «طراحی کرد» که هدف آن افزایش عملیات تهاجمی علیه هدف‌های عربی بود، آغاز شد. همچنین سال ۱۹۶۷ اسرائیل تعداد زیادی از سلاح‌های ساخت شوروی را که از ارتش‌های عربی به دست آورده بود برای برخی احزاب کردی فرستاد و در مقابل، آنها اطلاعات مهمی را در مورد ارتش عراق و آرایش جنگی این کشور و تعداد هواپیماهای جنگی قابل پرواز در عراق در اختیار اسرائیل قرار دادند.  
گفتنی است اهمیت اقدامات اسرائیل در کردستان عراق سال ۱۹۷۳ با حمله نیروهای مشترک مصر و سوریه به اسرائیل مشخص شد. این رژیم که از حمله اعراب در تنگنا قرار گرفته بود و پیوستن ارتش قدرتمند و مجهز عراق به اتحاد 2 کشور عرب می‌توانست اسرائیل را در وضعیت نامساعدتری قرار دهد، به تحریک کردها علیه دولت عراق و ایجاد یک جبهه جنگ در شمال این  کشور اقدام کرد تا مانعی جدی برای حضور عراق در جنگ علیه اسرائیل و کاهش فشار نظامی اعراب بر این رژیم ایجاد کند. 
اگرچه اسرائیل در طول تاریخ به شیوه‌های مختلف کردها را به مبارزه علیه حکومت عراق تشویق و نزد رهبران کرد از استقلال‌طلبی کردها حمایت کرده است اما از منظر استراتژیک اسرائیل هرگز مایل پیروزی و استقلال کامل کردها نبوده، بلکه عمده‌ترین هدف اسرائیل از اعطای کمک‌های مالی و تسلیحاتی به برخی کردها تضعیف حاکمیت عراق و افزایش بحران‌های منطقه‌ای بوده و از این طریق توانسته است در کردستان عراق حضور موجه و گسترده‌ای داشته باشد. 
* نیاز اقتصادی کشورهای پیرامونی
در پی روابط اقتصادی اسرائیل با همسایگان و کشورها و بازیگران پیرامونی برای خروج از انزوای منطقه‌ای، می‌شد استدلال کرد که این رژیم در پوشش روابط اقتصادی به دنبال عادی‌سازی روابط سیاسی و گسترش روابط امنیتی با این کشورهاست. 
این مسیر جدید این پنداشت را بررسی می‌کند که نیازهای اقتصادی کشورهای پیرامونی جمهوری اسلامی ایران و در مقابل امکانات و ظرفیت‌های اسرائیل موجب شده است این رژیم در پوشش روابط اقتصادی، عادی‌سازی روابط سیاسی و گسترش روابط امنیتی با کشورهای مذکور را دنبال کند. با توجه به ضعف ساختارهای اقتصادی در کشورهای منطقه، بدیهی است روابط تجاری با اسرائیل برای آنها از سر ناچاری سودآور است. با این حال اسرائیل در نظر دارد روابط اقتصادی را به وابستگی اقتصادی تبدیل کند و در پوشش آن، روابط سیاسی و امنیتی با این کشورها را گسترش دهد.  
قراردادهای اقتصادی بلندمدت، تسهیل روابط تجاری با آمریکا از طریق گسترش روابط اقتصادی با اسرائیل، ارائه ظرفیت‌های تکنولوژیک و فناورانه منطبق با نیازهای هر کشور و فعال کردن شرکت‌های وابسته به خود در کشورهایی که روابط سیاسی با اسرائیل ندارند از جمله اقدام‌هایی است که رژیم صهیونیستی برای پیشبرد سیاست نفوذ اقتصادی خود در مناطق پیرامونی جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته است.  در همین راستا اهداف صهیونیست‌ها در خاک عراق عمدتا  شامل  نقش اطلاعاتی پیشگیرانه برای تامین امنیت صهیونیست‌ها و اهداف اقتصادی است و در این رابطه برخی رسانه‌ها و شخصیت‌های غربی و بعضا صهیونیست، در قالب گزارش و مقاله طی سال‌های اخیر به آن پرداخته‌اند. برای نمونه، روزنامه صهیونیستی  «معاریو» سال ۲۰۰۷ این خبر را تایید کرد و از نفوذ عمیق اسرائیل در عراق خبر داد و در صفحه نخست خود با این تیتر که  «اسرائیلی‌ها اینچنین در عراق ثروتمند می‌شوند»، نوشت: بیش از ۷۰ شرکت بازرگانی اسرائیل در بخش‌های مختلف بازرگانی و صنایع عراق به طور شبه‌علنی فعالیت می‌کنند و تولیدات خود را به عراقی‌ها می‌فروشند. انتقال تکنولوژی مدرن و انجام رایزنی‌های متعدد در مبارزه با به اصطلاح تروریسم با ارتش آمریکا نیز از دیگر اهداف صهیونیست‌ها در عراق است، همچنین این روزنامه در قسمت دیگری آورده است: صهیونیست‌ها در عراق عمدتا  در پوشش شرکت‌های اردنی کار می‌کنند. روزنامه معاریو در تحقیقی درباره فعالیت و حضور اسرائیل در عراق نوشت: «امنون لیبکین شاحاک»  از فرماندهان سابق ستاد مشترک ارتش اسرائیل که در دولت ایهود باراک وزیر ارتباطات بود از برجسته‌ترین بازرگانان اسرائیلی فعال در عراق است که از دوستش باراک مشورت می‌گیرد. 
سیمور هرش روزنامه‌نگار آمریکایی ۲۸ ژوئن ۲۰۰۴ در هفته‌نامه نیویورکز مقاله‌ای را منتشر کرد و در آن متذکر شد اسرائیل سال ۲۰۰۳ به این نتیجه رسید که آمریکا قادر به ایجاد یک عراق باثبات و دموکراتیک نیست و تل‌آویو برای دستیابی به اهداف خود در عراق به گزینه‌های دیگر نیاز دارد، از این رو افسران امنیتی اسرائیل طرحی را ارائه کردند که مورد پذیرش شارون قرار گرفت و به طرح B مشهور شد. به منظور عملی کردن این طرح شارون روابط قدیمی خود با کردها را توسعه داد و پس از آن نیروهای اطلاعاتی و نظامی اسرائیلی در کردستان مشغول فعالیت شدند. تعدادی از اعضای موساد نیز تحت پوشش بازرگان در کردستان عراق به انجام فعالیت‌های مخفی و آشکار پرداختند و بویژه واحدهای کماندویی را برای انجام عملیات‌های مخفی در داخل مناطق کردنشین ایران و سوریه تحت آموزش‌های نظامی و اطلاعاتی قرار دادند. سیمور هرش از دیگر اهداف این اقدام را جاسوسی علیه تاسیسات هسته‌ای ایران نام‌ برده و گفته است اسرائیل در مناطق مختلفی از عراق این هدف را دنبال می‌کند.
حضور نرم اسرائیل در کردستان عراق باعث شده شرکت‌های پوششی اسرائیلی به صورت گسترده در شمال عراق حضور یابند و به فعالیت‌های تجاری و اقتصادی مشغول شوند. «موتورولا» و «موگال کام» از جمله مهم‌ترین شرکت‌های اسرائیلی هستند که موفق شده‌اند قراردادهای متعددی را در منطقه کردستان عراق امضا کنند. از جمله مهم‌ترین این قراردادها ساخت فرودگاه بین‌المللی اربیل است. شرکت‌‌های اسرائیلی همچنین موفق شده‌اند انواع مختلفی از کالاها و تجهیزات را وارد شمال عراق کنند. این شرکت‌ها همچنین در اجرای پروژه‌هایی در زمینه احداث پل، جاده‌سازی و ایجاد کارخانه‌های صنعتی و تأسیسات کشاورزی در منطقه کردستان فعالیت می‌کنند. 
حمایت‌های مالی اسرائیل هم جایگاه ویژه‌ای برای برخی سران اقلیم داشته است. گفته می‌شود تابستان ۲۰۱۵ اسرائیل از طریق دریا ۷۷ درصد نفت مورد نیاز خود به ارزش یک میلیارد دلار یعنی یک‌سوم کل صادرات نفت خام اقلیم کردستان را از این منطقه خریداری کرده است. هر چند مقامات ۲ طرف بر روابط خود با یکدیگر سرپوش می‌گذارند اما بدیهی است تعامل آنها بویژه در حوزه اقتصادی و امنیتی به سطح پایداری رسیده؛ موضوعی که امروز به سبب رویدادها و بحران‌های منطقه، تقریبا علنی شده است.
* ایجاد بی‌ثباتی گسترده در عراق و تضعیف دولت مرکزی
با توجه به مطالب و برخی انگاره‌های فوق، باید توجه داشت که اهداف آمریکا و اسرائیل در عراق چیزی غیر از بی‌ثبات‌سازی مستمر و عدم تشکیل دولت و ملت قوی به مرکزیت بغداد نیست.
برای مثال می‌توان به بازداشت دانشگاهیان سنی، شیعه و ترکمن عراقی اشاره کرد؛ مطلبی که برای نخستین‌بار «موفق‌الربیعی» مشاور سابق امنیت ملی عراق به آن پرداخت: ترور دانشمندان و خلبانان عراقی کار موساد است. این مقام بلندپایه امنیتی سابق دولت عراق از نقش دستگاه جاسوسی اسرائیل (موساد) در ترور دانشمندان و خلبانان عراقی پرده برداشت.
وی اظهار داشت: طی 9 سال عوامل موساد به شیوه‌‌های مختلف و با حمایت ارتش اشغالگر آمریکا، وارد خاک عراق شده‌اند و شمار زیادی از دانشمندان و خلبانان عراقی را ترور کردند. وی در این رابطه توضیح داد: بسیاری از نظامیان اشغالگر آمریکایی تابعیت دوگانه آمریکایی و اسرائیلی دارند. آنها در اصل اسرائیلی هستند و به اسرائیل وفادارند. وی اشاره کرد شمار زیادی از سازمان‌های آمریکایی که خود را غیردولتی «ان‌جی‌اُ» و متعلق به جامعه مدنی می‌خواندند، یا عملا برای موساد کار می‌کردند یا موساد آنها را برای رسیدن به اهداف پلید خود به خدمت گرفته است. مشاور سابق امنیت ملی عراق همچنین گفته است این ترورها برنامه‌ریزی شده بود و هدف سازمان‌های جاسوسی غرب این بود که عراق عقب‌مانده  و وابسته باقی بماند بویژه که عراق تنها کشوری است که اسرائیل را هدف حمله موشکی قرار داده و اسرائیل هر قدر هم که زمان بگذرد این مساله را فراموش نخواهد کرد و برای همین می‌کوشد از عراق و مردم این کشور انتقام بگیرد و این کشور را تخریب کند.
از فروردین 82 تا مرداد 83 طی 16 ماه 250 استاد دانشگاه‌های عراق توسط عوامل ناشناس ترور و طی همین مدت بیش از 1500 پزشک و متخصص عراقی ربوده شدند.
در این رابطه یک ژنرال مصری فاش کرده بود ناامنی و تفرقه‌افکنی ماموریت هزاران مزدور اسرائیل در عراق است. 
سرتیپ ستاد ارتش مصر و کارشناس ارشد نظامی «صلاح‌الدین سلیم» فاش کرد حدود 80 هزار مزدور آمریکا و رژیم صهیونیستی سرگرم ایجاد اختلاف میان شیعیان و سنی‌ها در عراق هستند و برنامه‌های این مزدوران شامل دامن زدن به نزاع‌های قومی و مذهبی و تخریب زیرساخت‌ها و انهدام مساجد شیعیان و سنی‌هاست.
* ضربه به امنیت ملی ایران به عنوان یکی از دشمنان اصلی رژیم غاصب اسرائیل
در این میان رابطه اسرائیل با کشورهای پیرامونی که یا دارای مرزهای مشترک با ایران هستند یا مرز مشترک نداشته اما در نزدیکی ایران قرار گرفته و به واسطه دین یا زبان مشترک، ظرفیت برقراری روابط با آنها بر اساس منافع ملی کشورمان وجود دارد، اهمیت بسیار بیشتری دارد. عراق و شمال عراق (کردستان) با توجه به طولانی‌ترین مرز زمینی مشترک و موقعیت ژئوپلیتیک و استراتژیک خود همواره برای ایران حائز اهمیت بوده است، چرا که در طول تاریخ و در حال حاضر همواره برخی گروه‌های معاند جمهوری اسلامی و موساد و وابستگان آن برای ایران مشکلات امنیتی بسیاری را به وجود آورده‌اند که این بویژه در طول یک سال گذشته مورد بحث و بررسی نزد عالی‌ترین مقامات امنیتی ۲ کشور ایران و عراق قرار گرفته است و در دولت آقای «محمد السودانی» اسفندماه گذشته موجب توافق امنیتی شد و دولت عراق تعهداتی را در این رابطه پذیرفت اما بعد از مدتی در عمل کارشکنی‌هایی از جانب برخی مقامات و احزاب کرد در این رابطه شکل گرفت و دولت، نیروهای مسلح و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران بارها هشدار داده و رایزنی‌های زیادی با طرف عراقی داشته و تاکید کردند ایران بر سر خطوط قرمز و منافع و نقض حاکمیت ملی خود با عملیات خرابکارانه با قدرت و صراحت تمام مقابله خواهد کرد. متاسفانه عدم انسجام کافی و قدرت متمرکز در دولت فدرال عراق و وجود ساختار موزاییکی آن، همواره موجب درگیری داخلی گروه‌های  مختلف با تمسک به برخی قدرت‌های بیرونی بوده که این با اهرم‌های فشار و وابستگی اقتصادی خارجی به قدرت‌های فرامنطقه‌ای همراه بوده که قدرت تصمیم‌سازی دولت عراق را تحت‌الشعاع قرار داده است. با شروع عملیات توفان الاقصی و در ادامه  فجایع انسانی رژیم غاصب اسرائیل علیه ملت مظلوم غزه، به مرور و با یک سیر منطقی گروه‌های مختلف وابسته به مقاومت اسلامی در منطقه، علیه اسرائیل و منافع آمریکا اقدامات نظامی گسترده‌ای را رقم زدند و با بازگشایی چند جبهه علیه رژیم صهیونیستی عرصه جنگ را بر آن تنگ کرده‌اند؛ موضوعی که برخی تحلیلگران وابسته به این رژیم سرطانی به آن معترفند. در این راستا آمریکا و اسرائیل و وابستگان‌شان در منطقه درصدد فعال کردن هسته‌های خاموش گروه تکفیری داعش برای برهم زدن بازی در منطقه و تحت‌الشعاع قرار دادن عملیات جبهه مقاومت در منطقه هستند، بویژه که این جبهه را دستپخت و وابسته به ایران و طرفداران او می‌دانند و همچنین اینکه جمهوری اسلامی ایران در این اوضاع نابسامان منطقه‌ای، کمترین هزینه را داده است، بدترین حالت ممکن برای آنها است. به این سبب با  همه توان به وسیله نیروهای دست‌نشانده‌شان در منطقه بویژه در مناطقی که به اصطلاح حیاط خلوت‌شان و نزدیک به مرزهای ایران است همواره درصدد ضربه زدن به امنیت ملی جمهوری اسلامی و بازگشایی راه تنفس از تنگنای افکار عمومی جهان و جبهه مقاومت بر‌ای خود بوده و هستند. متاسفانه اخیرا در کرمان شاهد شهادت تعداد زیادی (۹۳ نفر) از مردم ایران از جمله کودکان، به دستور و آمریت اسرائیل و آمریکا توسط گروه تروریستی داعش بودیم. بعد از دستگیری عوامل عملیات تروریستی کرمان، برخی سرنخ‌ها به برخی از کشورهای منطقه می‌رسید که با عملیات اطلاعاتی دقیق و با حمله موشک‌های نقطه‌زن سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران و کشته شدن برخی عوامل موساد و سرکرده‌های داعش، پیام واضح ایران به رؤسا و پناه‌دهندگان آنها رسید و این ممکن است کارت زردی برای دیگر حامیان منطقه‌ای آمریکا و اسرائیل در منطقه باشد که منافع و امنیت ملی و خط قرمز جمهوری اسلامی ایران را با میزبانی از دشمنانش تحت‌الشعاع قرار داده‌اند لکن با تمام این تفاسیر و مطالب فوق باید پرسید در شرایط کنونی آیا صرفا اقدامات و واکنش‌های تاکتیکی و مقطعی با آن عقبه ساختار و نفوذ نرم اقتصادی، سیاسی و... دشمنان اصلی امت اسلامی، هماهنگ است یا خیر؟
به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی ایران برای کنترل این وضعیت باید راهکارها و بازتعریف روابط با کشورهای منطقه را در دستور کار قرار دهد. بر اساس این دستور کار، شناسایی روابط اسرائیل با کشورهای همسایه و مواضع آنها در قبال اسرائیل ضروری است. پس از شناخت دقیق خطوط ارتباطی آنها، بازتعریف روابط ایران با کشورهای مذکور و تلاش برای ممانعت از شکل‌گیری هرگونه اتحاد و ائتلاف میان آنها علیه جمهوری اسلامی باید مورد توجه جدی قرار گیرد. به این منظور بررسی امکانات اقتصادی و دیپلماتیک ایران برای فعالیت در هرکدام از مناطق یادشده با هدف دور کردن اسرائیل از مرزهای کشور باید مورد توجه قرار گیرد.
اسرائیل با تمرکز بر این ادعا که «دشمن دشمن من، دوست من است» دنبال چشم‌انداز ژئواستراتژیک بلندمدت است. از این رو به نظر می‌رسد مهم‌ترین گام جمهوری اسلامی ایران در وضعیت فعلی برهم زدن معادلات اسرائیل از طریق تنش‌زدایی و افزایش هزینه حیثیتی در قبال رابطه با اسرائیل برای کشورهای عربی از جمله عربستان و امارات عربی متحده است.

Page Generated in 0/0062 sec