گروه فرهنگ و هنر: دومین جلسه نقد و بررسی آثار بخش تئاتر صحنهای جشنواره ۴۲ تئاتر فجر، روز گذشته با حضور رضا آشفته، محمدحسن خدایی و عرفان پهلوانی در سالن مشاهیر تئاتر شهر برگزار شد و 3 نمایش «ایلخون»، «بدریه» و «کابوسنامه اهل هوا» مورد تجلیل قرار گرفتند.
در آغاز دومین جلسه نقد و بررسی آثار بخش تئاتر صحنهای جشنواره 42 تئاتر فجر که عباس غفاری مدیریت آن را برعهده داشت، رضا آشفته با اشاره به اقتباس نمایش «ایلخون» از نمایشنامه «مکبث» نوشته ویلیام شکسپیر، داستان نمایش «ایلخون» را دارای ساختار روایی داستانهای ملی و ایرانی دانست. او این نوع ساختار نمایشی را دارای پیشینه فراوان در تئاتر ایران دانست که دریافت و شناخت آن، حاصل تلاشهای بهرام بیضایی است.
* تمدن؛ ارتباط پیوستهتر و بیشتر انسان با طبیعت
آشفته با اشاره به این موضوع، خطاب به کارگردان این اثر گفت: «اگر بهرام بیضایی به فرهنگها اشاره داشته است، شما در نمایش «ایلخون»، به خردهفرهنگها نیز اشاره داشتهاید و این موضوع را میتوان از بهرهگیری شما از المانهای فولکلور عشایری منطقه، دریافت. این المانها شامل لحاف چهلتکه، آویزهای آرایهای چادر و پوشاک محلی کاراکترهای نمایشند که باعث میشوند نمایش، اجرایی هنریتر و زیباتر داشته باشد».
این منتقد در بیان اشکال گوناگون مدنیت، همچنین گفت: «شاید برداشت و عقیده کلی از واژه مدنیت، شهرنشینی و زندگی شهری باشد ولی عقیده من این است که تمدن یعنی ارتباط پیوستهتر و بیشتر انسان با طبیعت که این دیدگاه در بیان نمایش شما به خوبی دیده میشود. به بیان دیگر، ما داستان بزرگ «مکبث» شکسپیر را در مقیاسی کوچک در زیستبوم منطقه شما دیدیم. همین همخوانی داستان نمایش شما با زیستبوم، باعث میشود ما ریتم و هارمونی را نیز در این اجرا به خوبی ببینیم».
آژمان بیژنینسب، کارگردان «ایلخون» در ادامه این نشست، توضیح داد: «من بر خلاف آنچه بسیاری هنرمندان، فراگیری دانش هنری را صرفا در تحصیلات آکادمیک هنر میدانند، هنر را زندگی میکنم. بر همین اساس، تلاش کردم تا برگرفته از تجربیات خودم، چشم سومی باشم تا نمایشنامه مکبث را از نگاهی بیرونی در زیستبوم خودم پیدا کنم و آن را پس از گذراندن از فیلتر نگاه خودم، به اجرا برسانم». در ادامه، غفاری با اشاره به این موضوع که در جشنوارههای هنری، 2 امتیاز بسیار خوب وجود دارد، گفت: «اول آنکه این جشنوارهها، بستر بسیار خوبی برای معرفی هنرمندان جوان کشور به یکدیگر هستند و دوم آنکه در پی آشنایی هنرمندان نقاط مختلف کشور با یکدیگر و گشایش باب گفتوگو بین آنها، باب انتقال هنر در نقاط مختلف کشور گشوده میشود».
* بررسی موضوع زار در «کابوسنامه اهل هوا»
در آغاز این بخش، علیرضا داوری، نویسنده و کارگردان نمایش «کابوسنامه اهل هوا»، ضمن اشاره به این موضوع که جلال آلاحمد پژوهشهایی درباره فرهنگهای فولکلور ایران داشته است، گفت: «من نیز در این نمایشنامهام که پروژه پایاننامه کارشناسی ارشد خودم نیز هست، به بررسی موضوع زار در فرهنگ زیستبوم خودم پرداختهام».
عرفان پهلوانی، منتقد تئاتر، با عنوان کردن موضوع ایرانیزهکردن در نمایش ایرانی گفت: «بحث ایرانیزهکردن همواره در تئاتر ایران روی داده است ولی آنچه مهم است، ایرانیزه کردن غیرافراطی و به روز است. پرسشی که در این باره برای من مطرح است، این است که چرا بخش بزرگی از نمایشهای خطه جنوب کشور به موضوعات متافیزیکی، جن، زار و ارواح میپردازند؟»
داوری در ادامه این نشست توضیح داد: «در این فرآیند، نه نگاه دراماتیک و نه نگاه زیباشناسانه، وجود ندارد. شاید به جرأت بتوانم بگویم این گرایش نگارشی، تنها راه گریزی برای برونرفت از محدودیتهای موضوعی است اما درباره علت گرایش خودم به این موضوع میتوانم بگویم که در فرآیند نمایش من، نه ناخودآگاه فردی، بلکه ناخودآگاه جمعی، به صورت اتوماتیک به محتوای داستان نزدیک میشوند و دچار نوعی خودآگاهی میشوند».
پهلوانی در ادامه خطاب به کارگردان اثر گفت: «آن چیز که به نمایش شما آسیب میرساند، نبود پیوند بین سرمایه فرهنگی زیستبوم منطقه و نیازهای ادراکی جامعه امروز است».
داوری هم توضیح داد: «فرهنگ تئاتر ایرانی بر پایه ساختار ارسطویی نیست، بلکه دارای ساختار روایی است. از این رو، نمایش ما نیز قالبی روایتی را در بر دارد».
نویسنده نمایش «بدریه» در معرفی اثر خود، این نمایش را حول محور جنگ و دفاعمقدس دانست که در آن، نگاهی نو به حضور زن در دفاعمقدس ایران شده است؛ موضوعی که شاید پیش از این، خیلی کم به آن پرداخته شده است.
خدایی، پرداخت موضوعی نمایش به مقوله زن در دفاعمقدس و داستان نمایش در فرهنگ فولکلور آن منطقه را که به موازات یکدیگر جای گرفتهاند بسیار ارزشمند دانست و افزود: «بهتر بود با نگاهی زنانهتر در دیالوگها و اجرا، به آن پرداخته میشد».