محمدرضا اسماعیلی: هرچه به دهه فجر نزدیکتر میشویم، اخبار جشنوارههای ادبی و هنری با عنوان «فجر» در رسانهها بیشتر به چشم میخورد. یک عضو از خانواده جشنوارههای فجر، «جشنواره بینالمللی شعر فجر» است که امسال پا به 18 سالگی خود میگذارد. در کشور ما جشنوارههای ادبی که سنشان دورقمی شده باشد، بسیار اندک است. از این رو باید به شعر فجر و جایزه ادبی جلال تبریک گفت که سن بلوغ را گذراندهاند!
در میان این رویدادها جشنواره شعر فجر با 17 دوره برگزاری قدمتی بیشتر نسبت به سایر جشنوارهها دارد اما بررسی این رویداد نشان میدهد این قدمت نتوانسته جشنواره را به ثباتی نسبی از نظر مدیریت، روند برگزاری و جوایز برساند.
* پدران جشنواره شعر فجر
جشنواره شعر فجر سال ۱۳۸۵ زیر نظر دفتر شعر و موسیقی معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کار خود را آغاز کرد اما از سال دوم یعنی ۱۳۸۶، معاونت امور فرهنگی متولی برگزاری این رویداد ادبی شد. بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان از دوره نهم تا چهاردهم (از سال ۹۳ تا ۹۸) مجری برگزاری جشنواره بینالمللی شعر فجر بود که در دوره دهم آن، محافل این جشنواره علاوه بر ۱۰ شهر داخلی در کشورهای افغانستان، تاجیکستان و لبنان نیز برگزار شد. از آن دوره به بعد جشنواره شعر فجر بعد بینالمللیاش به دعوت از شاعران فارسیزبان کاهش پیدا کرده و حتی تعداد محفلها نیز فراتر از 7 محفل نرفته است. هم اکنون مسؤولیت برگزاری این جشنواره، با خانه کتاب و ادبیات ایران است که از سال ۱۳۹۹ با ادغام موسسات زیر نظر معاونت امور فرهنگی شکل گرفت.
* شعر فجر بعد از ۱۷ سال توانسته به ساختار اجرایی واحدی برسد؟
این جشنواره از سالی که به راه افتاد تا چندین دوره، هر بار به شکل و شیوهای برگزار شد؛ یک بار به شکل اهدای جایزه به تعداد زیادی از شاعران، یک بار به شکل برگزاری جشنوارههای استانی و جشنواره پایانی در تهران و یک بار به شکل فراخوان و داوری شعرهای ارسالی. از زمانی که درباره شکل و شیوه برگزاری جشنواره، تصمیمگیری قطعی شد و داوری کتابهای شعر مبنای برگزاری جشنواره شد، تصمیمی هم برای حفظ رابطه میان شاعران و عموم مردم دوستدار شعر گرفته شد. به همین دلیل در طول زمانی که داوریهای جشنواره انجام میشد، رویدادهایی با نام محافل جشنواره در سالهای اخیر برنامهریزی شد.
یکی از نکات جالب توجه 17 دوره گذشته، نبود ثبات در اهدای جوایز است. در هر دوره، هیات داوران به نحو متفاوتی جوایز را اهدا کردهاند؛ گاهی یک شاعر، گاهی مجموعه شعر و گاهی فعالیت شاعرانه آنان حائز جایزه دانسته شده است.
* نقدی که طاهره صفارزاده به جشنواره شعر کرد!
طاهره صفارزاده در مراسم پایانی نخستین دوره جشنواره در محل تالار وحدت حاضر شد و در ردیفهای میانی نشست. هنگام اعلام نامش هم بدون حاضر شدن روی سن، لوح تقدیرش را از ایمانی خوشخو، معاون هنری وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گرفت و در نهایت هم جایزهاش را به سلمان هراتی اهدا کرد.
مرحوم صفارزاده بعد از برگزیده شدنش به جشنواره شعر فجر نقد نسبتا تندی وارد کرد و گفت: چرا شعر که در یاری و همراهی انقلاب پیشگام هنرها بوده است، بعد از ۲۷ سال به تجربه اول قدم میگذارد؟ جشنواره فاقد پژوهش و تاریخچه شعر انقلاب، فاقد عرضه نمونههای شعر موفق و شرح و روند پیشرفت علمی و هنری شاعران چند نسل بود. در این جشنواره، تنها چند غزل متوسط خوانده شد؛ همین! بعد اینکه شیوه داوری به اطلاع حضار نرسید. وی سپس گفت: تقسیمبندی بخشهای جشنواره از لحاظ محتوا در ساختار شعر بود؛ در صورتی که باید جامعیت و کلیت شعر در نظر باشد. همچنین جای خالی یک سخنرانی یا عرضه یک مقاله در بررسی وضعیت شعر برای جوانان میهمان یا خود شاعران جوان، کاملا مشهود بود. اهدای جایزه، کف زدن و همراهی موسیقی، تنها در بخش حاشیهای جشنواره هنری تنوع و نشاط میتواند ایجاد کند، نه اینکه وقت عمده برنامه را به خود اختصاص دهد. خدا کند جشنوارههای هنری دیگر به کیفیتهای پژوهشی و علمی آراسته شده باشند. من چون توفیق حضور در هیچیک از جشنوارهها را نداشتهام، میتوانم امیدوار باشم چنین بوده باشد.
* داوران پیر و جوان باید در کنار هم باشند
البته نکته بعدی در سطح علمی انتخاب داوران است. این نکته که باید میدان را به جوانان داد، درست است اما نباید میدان را از تجربهای که یک شاعر باتجربه دارد خالی کرد، این کار همانند بههم زدن ترازو است. ۲ ایراد کلی میتوان به جشنواره شعر فجر گرفت؛ ایراد اول به نحوه داوری آثار است و ایراد دوم به نحوه اجرای این جشنواره که بزرگترین رویداد شعری کشور است بازمیگردد. عدم شفافیت در این ۲ موضوع در سالهای گذشته خود مسالهای شده است تا بسیاری از شعرای کشورمان دیگر رمقی برای شرکت در این جشنواره نداشته باشند و بعد از اینکه آن شاعر با آثار فاخرش فوت میکند، سالهای بعد برای وی بزرگداشت گرفته میشود، این در حالی است که همین شاعر در زمان حیاتش شاید قربانی سلیقهها شود.
* ایجاد گفتمان و جریانسازی ۲ امر متصل است
ایجاد گفتمان و جریانسازی ۲ امر متصل است. اول موضوع باید همهگیر باشد و دوم دغدغههای مردمی و شاعران نیز چاشنی آن شود. این نکته در جایزه ادبی جلال امسال مورد توجه قرار گرفته بود. به طور مثال امسال به بخش جنبی جایزه جلال عنوانهای کرونا و حاجقاسم سلیمانی اضافه شده بود اما در حوزه شعر این نکته دیده نمیشود. امسال نیز شعر فجر میتوانست برای بیان دغدغهها و انتقادات سازنده در چارچوب نظام و انقلاب اسلامی، محفلهایی را اختصاص یا بخشهای ویژهای را طراحی کند تا شاعران اشعار خود را در گونههای اعتراضی، انتقادی و... بخوانند که این امر اتفاق نیفتاد.
* کمرنگی جامعیت یا همهگیری جشنواره شعر فجر
نکته بعدی که باید توجه کرد، جامعیت و همهگیری این جشنواره است که سالانه برگزار میشود. هر سال شاعران غیرتهرانی گلهمندند که در جشنواره فجر صدای ما شنیده نمیشود. این گلهمندی بنا به گفته رضا اسماعیلی، دبیرعلمی هفدهمین دوره از شعر فجر بحق است.
* چطور میتوان این گلهمندی را رفع کرد؟
در سراسر کشور تشکلها و انجمنهای ادبی وجود دارد که در ذیل ساختار وزارت فرهنگ و ارشاد فعالیت میکنند و مردمنهاد هستند. اگر از تصدیگری وزارت ارشاد و خانه کتاب و ادبیات ایران کاسته شود و به این مجموعههای ادبی مردمنهاد بخشی از بار جشنواره واگذار شود، دیگر در بازه زمانی که شعر فجر شروع میشود 5 یا ۶ محفل نخواهیم داشت و در سراسر کشور جریانی ادبی در راستای گفتمان انقلاب اسلامی ایجاد میشود که محدود به شهر تهران یا سرای اهل قلم نباشد.
* کادرسازی با شبکه مویرگی در فضای ادبی به فراموشی سپرده شده است
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همزمان با روز شعر و ادب فارسی در۲۷ شهریور ۱۴۰۰ در دیدار با جمعی از شاعران و ادیبان گفت: در دولت به دنبال تقویت انجمنهای ادبی هستیم.
اولین پله برای تقویت انجمنهای ادبی، واگذاری فعالیتهای ادبی است که این تشکلها را درگیر کند تا تربیت در صحنه اتفاق بیفتد. با این برونسپاری رشد و آموزش نیروی انسانی نهتنها در تهران، بلکه در سراسر کشور اتفاق میافتد. کادرسازی با شبکهای مویرگی در فضای ادبی کشور نکتهای است که مدتهاست به فراموشی سپرده شده است؛ موضوعی که برههای توسط بنیاد شعر و ادبیات داستانی که عهدهدار برگزاری جشنواره بود، پیگیری میشد (بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان از دوره نهم مجری برگزاری جشنواره بینالمللی شعر فجر بود که در دوره دهم آن، محافل این جشنواره علاوه بر ۱۰ شهر داخلی در کشورهای افغانستان، تاجیکستان و لبنان نیز برگزار شد و تا دوره چهاردهم بنیاد متولی این جایزه ادبی بود) هر چند به عمر کوتاهش قد نداد که آن را به سرمنزل مقصود برساند.
سال گذشته محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در اختتامیه هفدهمین جشنواره شعر فجر علیمحمد مودب، شاعر مجموعه آثاری چون «عاشقانههای پسر نوح» و «مردههای حرفهای» و مدیر موسسه شهرستان ادب را به عنوان دستیار وزیر در امور شعر معرفی کرد. البته در حکم انتصاب وی 6 ماموریت آمده بود که مودب در دیماه توانست شورای شعر را با حضور شاعرانی چون علیرضا قزوه، مرتضی امیری اسفندقه، ناصر فیض، محمدمهدی سیار، میلاد عرفانپور، سعید بیابانکی و نغمه مستشار نظامی تشکیل دهد. ایجاد شورایی بعد از 11 ماه، نشان از همراه نبودن وزارت ارشاد در مقوله شعر دارد.
دستیار وزیر در امور شعر درباره فعالیتهای شورای شعر اینطور گفته است: «شورای شعر قرار است سیاستگذار حوزه شعر در کشور باشد و ایدهپردازی کند».
وی در بخش دیگری هم از اعتبار ۵۰ میلیارد تومانی این وزارتخانه برای حمایت از انجمنهای شعر در سراسر کشور خبر داد و گفت انجمنها برنامهها و طرحهای خود را به ادارات ارشاد استانها ارسال کنند.
البته در هجدهمین دوره شعر فجر که علیرضا قزوه دبیر علمی آن است، باز هم شاهد تغییراتی در روند برگزاری جشنواره و بازگشت داوری آثار به کتاب سال هستیم.