قلعهنویی و کوپر، پیش از بازی ایران - سوریه، با سخنان فاخر درباره عشق و شادی، از گذشتههای تلخ خود گذشتند
شروین طاهری*: نشست خبری پیش از دیدار تیمهای ملی و ایران سوریه، به محملی برای مواجهه 2 سرمربی کهنهکار ایرانی و آرژانتینی، نه با یکدیگر بلکه با گذشته خودشان بدل شد. پیش از ظهر دیروز در فضای آرام سالن کنفرانس مرکز رسانهای جام ملتهای آسیای ۲۰۲۳، امیر اردشیر قلعهنویی و هکتور رائول کوپر، این فرصت را داشتند تا قبل از نبرد امروز مرحله یکهشتم نهایی، یکدیگر را از نزدیک برانداز کنند و با زبان چهره و بدن رقیب آشنا شوند.
در سیمای هر 2 مربی به وضوح رضایت و قوت قلب بیشتری نسبت به روزهای آغازین جام آسیایی در دوحه و حومه موج میزد. از ماهها قبل، بر اساس پیشفرضهای عمومی و رنکینگ فیفا، قرعه ایران - سوریه در نخستین ایستگاه حذفی، بدیهیترین قرعه ممکن - هم برای بخت اول گروه سوم و هم برای سومین تیم قدرتمند گروه دوم - محسوب میشد. طبیعتا سرمربیان 2 تیم هم از اینکه شاگردانشان در مرحله گروهی مطابق انتظارات کار کردهاند، راضی بودند.
اتفاقا دیروز در یک روز زیبای حاشیه فوتبال، قلعهنویی این رضایت درونی را با تمثیل عاشقانهاش از فوتبال عیان کرد و کوپر، با مقایسه فیلسوفانه «شادی» و «سرخوشی»!
این درست که فضای مثبت میان ایرانیها و سوریها، از تبدیل شدن این بازی به یک نبرد حیثیتی ملی برای 2 طرف جلوگیری کرده ولی بالاخره فوتبال، فوتبال است. با این همه در محفل فوتبالی مشترک ایرانیها و سوریها، مسائلی ورای فوتبال مطرح شد.
در یک نشست فاخر و نادر در چنین سطحی از فوتبال ملی، 2 طرف به جای کریخوانی برای رقیب، نهتنها از تیم و شخصیت طرف مقابل با نهایت احترام یاد کردند بلکه هر یک به قرائتی صادقانه از پرانتقادترین دوران سابقه مربیگری خویش پرداختند. فراموش نکنیم که دیدار امروز ورزشگاه عبدالله بن خلیفه، شاید حساسترین مسابقه نوزدهمین جام آسیایی نباشد اما قطعا حساسترین مسابقه هر 2 سرمربی تا اینجای کار محسوب میشود. هر دوی آنها برای رسیدن به قله آسیا خوابها دیدهاند و هر کدام که امشب حذف شود، باید بپذیرد آخرین شکست بزرگ دوران حرفهایاش را دریافت کرده و تقریبا به پایان دوران اوج مربیگری خود رسیده است.
امیر، پرافتخارترین سرمربی لیگ ایران تاکنون موفقیتی همارز در سطح بینالمللی نداشته است.
بزرگترین فرصت او تا پیش از دوره حاضر، 17 سال پیش در جام ۲۰۰۷ جنوب شرق آسیا از دست رفت. او با پرستارهترین تیمملی کشورمان و البته همان طور که خود اشاره کرد، در یکی از بیثباتترین دورانهای فدراسیون فوتبال ایران، در مرحله یکچهارم نهایی جام آسیایی در کوالالامپور در ضربات پنالتی مقابل کرهجنوبی شکست خورد و کنار رفت. هکتور کوپر، استاد بینالمللی فوتبال دفاعی نیز با همه موفقیتها و دستاوردهایش بویژه در لانوس، مایورکا، والنسیا، اینتر میلان و تیمملی مصر طی 30 سال گذشته اما هرگز به قهرمانی هیچ جام یا لیگ معتبری دست پیدا نکرده است.
این پیشینه تلخ دیروز توسط ۲ خبرنگار هموطن، به فاصله کمتر از نیم ساعت در ۲ نشست خبری پیاپی تیمهای ملی ما و سوریه به قلعهنویی و کوپر یادآوری شد و واکنش جالب توجه هر دوی آنها به مصائب گذشته، یک لحظه ناب در تاریخ معاصر فوتبال خلق کرد.
* وقتی امیر، عادل را حلال میکند
دیروز در حالی که به نظر میرسید قلعهنویی و علیرضا جهانبخش یک نشست آرام و بیسر و صدا داشته باشند، با یک پرسش خلاف جریان، ماجرا عوض شد. سرمربی تیم ملی صحبتهایش را با شرح و بسط فنی سبک فوتبال متفاوت ایران و سوریه شروع کرد. او با احترام از بازی سفت و سخت و ساختارمند دفاعی همتای آرژانتینی و بازیکنان چند ملیتیاش در قالب تیم ملی سوریه یاد کرد و در مقابل فوتبال هجومی، مالکیتمحور، خلاق و موقعیتآفرین خود در تیم ملی را یادآور شد. نقطه اوج این بحث زمانی بود که او به اهمیت آزادی دادن به بازیکنان برای حرکات تکنیکی در «فوتبال ایرانی» پرداخت.
اینجا بود که یک مجری سابق تلویزیون، ماجرای حذف تلخ جام ۲۰۰۷ را به یاد قلعهنویی انداخت. او هم در مقابل نشان داد در مواجهه با بازیهای رسانهای تجربه کافی اندوخته و فن بدل را بخوبی اجرا کرد. سرمربی تیم ملی با فلاشبکی ماهرانه، وضعیت بغرنج 17 سال پیش یعنی فدراسیونی تحریمشده، درگیری جناحهای سیاسی در میدان فوتبال و فضای شکست و اختلاف در فوتبال ملی پس از جامجهانی ۲۰۰۶ آلمان را تصویر کرد.
این است تمام آنچه او بر زبان آورد: «نمیخواهم به گذشته زیاد ورود کنم ولی میتوانید از یکی از خبرنگاران خارجی در نشست خبری اینجا از طرف من سوال بپرسید. یک مربی را در بدترین شرایط تاریخ فوتبال میآورند که فدراسیون رئیس ندارد، فوتبال تعلیق است و ۲ گروه سیاسی با هم درگیر هستند و یک مربی میآید باخت نمیدهد و میانگین امتیاز 2.1 در هر بازی دارد و بدون باخت او را کنار میگذارند. از کنار گذاشتن خیلی ناراحت نبودم، از ظلم و رفتارهای بدی که شد ناراحت بودم. فکر نمیکنم در هیچ کجای دنیا بیایند با یک گروهی این کار را کنند. با اتفاقاتی که قبل از حضور ما در جامجهانی 2006 افتاده بود، ما کار کردیم. گروه خاصی بودند که با یکسری آدمها از جمله من مشکل داشتند. به این خاطر آن برنامه تلویزیونی را درست کردند و به خاطر دارم 300 مقاله علیه من نوشتند. خودم تعجب کردم که در 30 سال گذشته مقامی به دست نیاوردهایم و این همه مطلب نوشته شد. سال 2007 مسؤولیت قبول کردیم و بهترین کیفیتمان را هم در بازی با کرهجنوبی در جام ملتهای آسیا داشتیم».
جالب اینکه قلعهنویی مصر است ظلم به او هنوز ادامه دارد: «الان هم ترکشهای آن دوران هست و فکر نکنید دیگر نیست. همان آدمهای 2007 با میکروفنهای دیگر و با لباس دیگری یکسری ترکشها را میزنند. تا لحظهای که حضور دارم وظیفهام را انجام میدهم. من عاشق ایران و عاشق خدمت کردن به جوانها هستم. کسی که در بالاترین سطح مربیگری یعنی تیم ملی به مس کرمان میرود، یعنی عاشق فوتبال است».
سپس او این توصیف رمانتیک از بازی مورد علاقهاش را به مبحث اخلاق در ورزش گره زد و گفت: «آدمهای قبل از ما مخلص بودند و یاد دادند فوتبال عاشقی است. در فوتبال بپرسید قهرمان جامجهانی 1970 چه تیمی شد، نیاز به تحقیق دارد ولی اگر کار اخلاقی شکل بگیرد در ذهنها باقی میماند. فوتبال را باید به صورت عاشقی دنبال کرد ولی در آن سالها نشد. گروهی که آنتن و قدرت داشتند و فقط یک نفر خاص نبود، جریانسازی و با من مخالفت کردند. بعدها دلایلش را فهمیدم و خیلیها آمدند و گفتند اشتباه کردیم».
در حالی که یکی از چهرههای نزدیک به سرمربی، «عادل فردوسیپور» تهیهکننده و مجری سابق برنامه ۹۰ را مخاطب درد دل او معرفی میکند، برخی خبرنگاران حاضر نیز انگشت اتهام را به سوی چهرههایی مثل صفاییفراهانی و دادکان دراز میکنند.
با توجه به اینکه سرمربی تیم ملی در ۳ هفته سپریشده از جام، در کنفرانسهای خبری پیشین درباره وقایع جام ۲۰۰۷ توضیحاتی داده بود، برخی مطرح کردن مجدد این موضوع پیش از آغاز مرحله حذفی را بیجا میدانند. از نظر خود او اما شاید این فرصتی بود برای گذشتن از گذشته و سبکبار شدن برای آینده.
* وقتی کوپر عبوس، شاد است
قلعهنویی خوششانس است که به زعم همتای آرژانتینیاش، بهترین تیم آسیا را دارد که تازه پشت سرش یک تیم ملی رسانهای پرتعداد و حمایتگر در قطر به صف شدهاند.
در مقایسه با آنچه در نشست رسانهای اول بر سرمربی تیم ملی گذشت، پرسشهای تند خبرنگاران در نشست تیم ملی سوریه، حکم جراحی هکتور کوپر را داشت. با پوشش رسانهای بسیار کمرنگ تک و توک خبرنگاران سوری در دوحه، او واقعا تنهاست.
همین باعث شد در بازی رسانهای قبل از بازی اصلی، زخم اول را ما بزنیم. در همان نخستین پرسش، به عنوان فرستاده «وطن امروز» به کوپر گفتم: «سلام استاد کوپر! صعود شما و قهرمانان سوری تا این مرحله را تبریک میگویم. من و خیلیهای دیگر در ایران و سراسر جهان از دوستداران قدیمی شما هستیم ولی شما همیشه دوستدارانتان را ناامید کردهاید. مثل اینتر و والنسیا، فرقی نمیکند در لیگ قهرمانان باشد یا در سری آ و لالیگا، شما همیشه بازیهای بزرگ را میبازید».
قطعا منظور سوالکننده بازی بزرگ سوریه با ایران هم هست.
از آنجا که سوال به انگلیسی مطرح شده بود، نیازی به برگردان مترجم اسپانیولی - عربی تیم ملی سوریه نبود و چهره پیرمرد فورا تغییر کرد. پیدا بود که دست روی زخم کهنه او گذاشته بودم؛ زخمی که چندی پیش در جریان نایبقهرمانی او با مصر در جام ملتهای آفریقا دوباره سر باز کرد.
با این حال مرد کاریزماتیک همیشه نقرهای آرژانتینی در حالی که با آن چهره سنگی و همیشه جدی، نیمنگاهی به من در ردیف اول سالن داشت، نشان داد چرا به او لقب «استاد» دادهاند. کوپر، خیلی ساده به اینکه در بازیهای بزرگ روی نیمکت تیمهای بزرگ نشسته، ابراز افتخار کرد ولی بازی بزرگ را در سطح فینالهای لیگ قهرمانان و جامهای معتبر خواند.
کوپر گفت: «توجه کنید که باختن در بازیهای بزرگ به شانس و اشتباه در لحظات آخر بستگی دارد. من توانستم به فینالهای متعددی مثل فینال لیگ قهرمانان اروپا برسم که عملکرد خوبی است. من از دوران مربیگریام خوشحالم. من در سوریه تلاش میکنم تا لحظه آخر بجنگم و لبخند بر لب مردم بیاورم. من سختکوشی را در بازیکنانم میبینم».
اینکه هکتور کوپر عبوس و نتیجهگرا هم میخواهد با فوتبال لبخند بر لب مردم بیاورد، میتواند خبر خوبی برای عاشقان فوتبال از جمله امیر قلعهنویی باشد که به پیروزی فوتبال تماشاگرپسند اعتقاد دارند.
مرد آرژانتینی برای لحظاتی هم سعی کرد با بیانی فلسفی به یک خبرنگار تفاوت میان رضایتش از عملکرد شاگردانش و خوشحالی ناشی از حضور در جمع بزرگان قاره را توضیح دهد. او در وصف شادی درونی و در مذمت سرخوشی افراطی صحبت کرد. پس کوپر کماکان میتواند یک استاد بازنده شاد باشد.
خبرنگار اعزامی «وطن امروز» به قطر *