printlogo


کد خبر: 276811تاریخ: 1402/11/16 00:00
یادداشت روز
وابستگی آمریکا به جنگ‌طلبی

علی بهادری‌جهرمی*: رئیس‌جمهور آمریکا در روزهای ابتدایی جنگ نابرابر رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه برای حمایت از جنایت‌های رژیم صهیونیستی، تصریح کرد: «اگر اسرائیل نبود هم، آن را ایجاد می‌کردیم». این اظهار صریح، علاوه بر اینکه از حیث حقوق بشری و موازین حقوق بین‌الملل قابل نقد و تحلیل است، یک اعتراف آشکار به جنگ‌طلبی آمریکا هم به حساب می‌آید.
1- تاریخ آمریکا، از همان ابتدا با درگیری آغاز و در ادامه هم با جنگ عجین شده است. در قرن گذشته، آمریکا به طور متوسط هر سال در یک جنگ، مستقیم یا نیابتی یا غیرمستقیم، مشارکت داشته است. اینها تنها بخشی از آمار جنگ‌افروزی و جنگ‌طلبی آمریکا در سال‌های اخیر است که به‌رغم فشارهای فراوان برای سانسور منتشر شده است: از سال ۱۸۰۰ میلادی، بیش از ۴۶۰ مداخله نظامی آمریکا صرفا با تایید کنگره این کشور انجام شده است. بر اساس گزارشی که سرویس تحقیقات کنگره (CRS) منتشر کرده است، بین سال‌های ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۸، آمریکا ۲۰۰ مداخله نظامی مستقیم یا غیرمستقیم انجام داده است. مطابق پژوهشی که اندیشکده «واتسون» وابسته به دانشگاه آمریکایی براون انجام داده است، 4.5 میلیون نفر بر اثر جنگ‌افروزی‌های آمریکا فقط پس از سال ۲۰۰۱ در غرب آسیا و شمال آفریقا به طور مستقیم یا غیرمستقیم کشته شده‌اند. همین پژوهش تصریح کرده است ۳۸ میلیون نفر بر اثر جنگ‌های آمریکا پس از ۲۰۰۱ آواره یا پناهنده شده‌اند.
2- اقتصاد آمریکا وابسته به جنگ است. مطابق برخی گزارش‌ها، صادرات تسلیحاتی آمریکا در سال ۲۰۲۲ به بیش از ۲۰۵ میلیارد دلار رسیده است. آسوشیتدپرس در گزارشی اعلام کرد آمریکا فقط سال ۲۰۲۳ به بهانه جنگ اوکراین، ۸۱ میلیارد دلار قرارداد تسلیحاتی جدید امضا کرده است. معنای این آمار و ارقام این است که اقتصاد آمریکا با صلح مستمر، در عمل ورشکسته می‌شود. از این رو، آمریکا از حیث اقتصادی ناچار است جنگ‌افروزی کند یا سایر کشورهای جهان را به جنگ تهییج کند تا تسلیحات خود را بفروشد و بتواند اقتصادش را سرپا نگه دارد.
3- هندسه قدرت در دنیا در حال تغییر است و دهه‌های آینده جهان را تحت تاثیر قرار خواهد داد؛ به این مهم نه فقط سران کشورهای آسیایی، بلکه مقامات سیاسی آمریکا هم در اظهارنظرهای اخیر خود اذعان داشته‌اند. جو بایدن مهر امسال در مرکز هنر تمپه در آریزونا تصریح کرد: «ما در یک نقطه عطف کشورمان هستیم. اکنون یکی از لحظاتی است که نه‌تنها هر 8 یا 9 نسل یک بار اتفاق می‌افتد، بلکه جایی است که تصمیماتی که اتخاذ می‌شود، مسیر آمریکا و جهان را در 6 یا 7 دهه تعیین می‌کند». شواهد متعددی وجود دارد که نشان می‌دهد کانون این هندسه جدید، آسیاست. آمریکا که پی به این تغییر هندسه قدرت برده، ناگزیر است برای جلوگیری از تقویت هندسه قدرت آسیاپایه، راه‌های ترانزیتی و سایر زیرساخت‌های توسعه اقتصادی را در آسیا و شرق درگیر ناامنی و جنگ کند.
مهم‌ترین ابزار آمریکا برای تحقق همه این اقدامات شریرانه، رژیم صهیونیستی است. این تنها اسرائیل با خوی ضدانسانی است که می‌تواند دستورالعمل‌های جنگ‌افروزانه آمریکا را در منطقه، آسیا و سراسر جهان پیاده‌سازی کند. با مشغول کردن آسیا به جنگ، زیرساخت‌های لازم برای تغییر هندسه قدرت، مستهلک یا اقلا دچار بازدهی کمتر می‌شود. استمرار ناامنی‌های محلی و جنگ‌های منطقه‌ای در سایر نقاط جهان هم، تسلیحات‌فروشی آمریکا را تسهیل و سر پا ماندن اقتصاد آمریکا را تضمین می‌کند. با چنین مقدماتی است که اگر رژیم دست‌نشانده صهیونیستی نتواند هوس‌های جنگی آمریکا را ارضا کند، آمریکا هیچ ابایی از ورود مستقیم به پشتیبانی ستادی و جنگ میدانی به نفع رژیم صهیونیستی ندارد؛ همان‌گونه که از ۷ اکتبر آمریکا رسما و علنا وارد میدان نبرد علیه مردم مظلوم فلسطین شده است. به‌رغم این همه، با تنگ شدن بیش از پیش عرصه بر رژیم صهیونیستی، آمریکا همپیمانانش را هم به ‌خط کرده است تا به هر وسیله ممکن به جنگ دامن بزنند؛ حمله غربی‌ها به یمن از این قبیل است.
نتیجه مهم آنکه جنگ‌افروزی‌ها و جنگ‌طلبی‌های آمریکا را نباید بر پایه قدرت، بلکه باید از منظر ضعف و نیاز ارزیابی و تحلیل کرد. اقتدار دفاعی ایران که مبتنی بر استراتژی مقابله با جنگ‌افروزی است، اصلی‌ترین شیوه‌ای است که می‌تواند بر «نیاز آمریکا به جنگ» در راستای جلوگیری یا اقلا کند کردن فروپاشی هژمونی سابق قدرت، لگام زند.
سخنگوی دولت *

Page Generated in 0/0073 sec