printlogo


کد خبر: 276867تاریخ: 1402/11/18 00:00
گفت‌وگوی «وطن امروز» با بابک خواجه‌پاشا در آستانه اکران فیلم «آبی روشن» در جشنواره فیلم فجر
فیلمی درباره خانواده

بابک خواجه‌پاشا پس از موفقیت در چهل‌ویکمین جشنواره فجر با فیلم «در آغوش درخت» و دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و دیپلم افتخار بهترین کارگردانی و در حالی که به عنوان پدیده دوره گذشته جشنواره شناخته شد، امسال در چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر با یک اثر دیگر در ژانر اجتماعی یا بهتر بگوییم با موضوع خانواده و تکریم شأنیت و جایگاه این رکن رکین حاضر است. 
این فیلمساز دهه شصتی ارومیه‌ای پیش‌تر تجربه همکاری با حمید بهمنی در فیلم «تو می‌مانی»، سیدرضا میرکریمی در فیلم «قصر شیرین» و مجید مجیدی در فیلم «خورشید» را داشته است. 
آخرین ساخته خواجه‌پاشا برخلاف ساخته قبلی‌اش، شاهد حضور بازیگران مطرح و شناخته‌شده‌ای چون مهران احمدی، مهران غفوریان، سارا حاتمی، مرتضی امینی‌تبار، روح‌الله زمانی، علی‌اکبر اصانلو و کاظم هژیرآزاد است و با توجه به سابقه این کارگردان در دریافت جوایز اصلی دوره قبل، از این کار به عنوان یکی از مدعیان فیلم فجر 42 یاد می‌شود. فیلمنامه این فیلم را امیر ابیلی نگارش کرده است که پیش‌تر نیز با سریال نجلا در قاب سیما خوش درخشیده بود. یکی از مهم‌ترین پارامترهای موفقیت «آبی روشن» وجود یک فیلمنامه درخشان و بی‌نقص است با این فیلمساز به گفت‌وگو 
پرداختیم.
***
* «آبی روشن» چه دغدغه‌ای را دنبال می‌کند؟
دغدغه این فیلم بررسی لایه‌های درونی انسان‌ها برای رسیدن به شأن والای انسانی است. ما در جایگاه یک انسان باید آگاه باشیم هر حرکت نادرست ما تاوانی دارد که روزی ممکن است به خودمان بازگردد و باید مراقب زیست خود باشیم. این فیلم همچنین درباره تفاهم بین ۲ نسل است که با گفت‌وگو و گفتمان می‌شود به آن رسید.
* فیلم قبلی شما «در آغوش درخت» درباره خانواده بود و در «آبی روشن» باز هم سراغ خانواده رفته‌اید. درباره علت این انتخاب بفرمایید.
خانواده به تبع اینکه درونش پر از روابط است به نظرم مقامی تاثیرگذار بر ‌جامعه دارد و می‌تواند بستری برای ایجاد یک درام پر از کنش باشد. در فیلم قبلی‌ام «در آغوش درخت» و همچنین فیلم «آبی روشن» سعی کردم مباحثی را مطرح کنم که شاید دغدغه بسیاری از خانواده‌هاست و از این طریق بتوانیم بر خانواده‌ها تاثیر بگذاریم. خانواده یکی از مهم‌ترین پایگاه‌های اجتماعی است و سینماگر باید بتواند به آن بپردازد و از این طریق فیلمش جامعه را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
* درباره انتخاب بازیگران بفرمایید. به نظر می‌رسد مهران احمدی شبیه همه کلیشه‌هایی است که از نقش حاجی توقع داریم اما مهران غفوریان در نقش ایوب با اینکه شاید نقش کوتاهی دارد ولی حضورش تأثیرگذار و بازی‌اش درخشان است.
به نظرم برعکس، مهران احمدی شبیه کلیشه‌های این جنس نقش‌ها نیست. او نقش را درست بازی کرده است و وقتی دقیق شویم در جامعه، این افراد شاید در تیپ و ظاهر دارای مشترکاتی باشند اما وقتی در «آبی روشن» با شخصیت قهرمان همراه می‌شویم به لایه‌های زیرین حاج یونس و شخصیتی وارد می‌شویم که درباره عاشقی و مهر صحبت می‌کند، لطافت‌ طبع ‌دارد و زیبایی را می‌شناسد. این کاراکتر در فیلمنامه بخوبی پرداخته شده بود و مهران احمدی نیز با بازی‌اش به آن جذابیت بخشیده و هماوردی کرده است. او بازیگری است که پیش از این در فضای ملودرام نیز بازی خود را جا ‌انداخته بود. مهران غفوریان نیز در نقش ایوب بی‌نقص بازی کرده است. در برخی لحظات فیلم هماوردی این ۲ بازیگر به نظرم بسیار خوب درآمده است.
* «آبی روشن» فیلمی معناگرا و در عین حال قصه‌گوست و شاید این ترکیب و جاگذاری مفاهیم در دل یک قصه همان حلقه مفقوده‌ای است که گاهی باعث مهجور ماندن کارهای دینی می‌شود. نظرتان در این باره چیست؟
هنر سینما در ذات هنری پر از معناست و اساسا خارج از معنا نمی‌تواند شکل بگیرد. اگر از سینمای معناگرا نام می‌بریم منظورمان سینمایی اخلاقی و انسانی است؛ سینمایی که در دهه‌های گذشته در جان و کنه سینمای ما جا داشته 
است. 
زمانی که قصه‌ای با محوریت انسان و روابط او داریم با معناهای والاتری رو به رو می‌شویم. وقتی فیلمی با باورهای ما طرف است این فیلم در جایگاهی قرار می‌گیرد که به دین نیز می‌تواند بپردازد.
* در فیلم «آبی روشن» با اینکه هر کدام از شخصیت‌های قصه شاید در میزان اعتقادات دینی خود کمرنگ یا پررنگ هستند اما نماد‌هایی مذهبی در فیلم وجود داشت که به هر یک از اینها ربط می‌یافت. چقدر این هدف را در درام دنبال کرده بودید؟
هویت ایرانی با باورهایش تعریف می‌شود. مذهب و دین ما نیز عین هویت ما است و ایرانی با این هویت زیست می‌کند. تمام کاراکترهای «آبی روشن» نیز هویت ایرانی دارند و درجات مختلفی از باورمندی‌ به دین و مذهب در تمام آنها نمود یافته است.
* همکاری با سازمان هنری - رسانه‌ای اوج در این پروژه چه مواردی را به قصه اضافه و کم کرد. نوع نگاه‌تان چقدر به یکدیگر نزدیک بود؟
سازمان اوج در این پروژه تا جایی که ورود کرده و اگر نظری داشته به ما ارائه کرده، در مسیر بهبود فیلم بوده است. آنها به اندازه و درست در مسیر تولید فیلم «آبی روشن» حضور داشتند و گپ و گفت‌های‌مان دوستانه و صمیمی و جهت ارتقای کیفی پروژه بود. اوج مشورت را قاعده کار خود در ارتباط با فیلمساز قرار داده و باید از این بابت تشکر کرد. این سازمان به سینمای انسانی و آثاری درباره سبک زندگی مردم می‌پردازد.
* در این سال‌ها سینمای ایران به سمت لوکیشن‌هایی غیر از تهران رفته و در فیلم قبلی هم همین ماجرا نمود داشت.
این ماجرا دشواری‌های خود را در تولید دارد. ضمن اینکه مناسبات کاراکترها و بعضی موارد را به قصه اضافه می‌کند. در این پروژه این بعد چطور رقم خورد؟
باورم این است وقتی وارد اقلیمی دیگر می‌شویم و با فرهنگ‌های دیگر برخورد می‌کنیم، فیلم از کلیشه خارج می‌شود و به جذابیت‌های بصری می‌رسد. ایران ظرفیت این را دارد که هزاران شهرک و لوکیشن سینمایی در آن ساخته شود. وقتی وارد این مناطق می‌شویم، می‌توانیم از بازیگران بومی کمک بگیریم و به نظرم باید بیشتر روی این ویژگی در سینما کار کرد. اگر درام بطلبد که از پایتخت دور باشیم، باید این کار را بکنیم. سختی بخشی از حرفه‌ سینماست و اتفاقا هر چه با آن دست و پنجه نرم کنیم، خروجی کار بهتر خواهد بود.
* سخن پایانی؟
یک سنگ‌تراش قطعا علاوه بر داشتن تیشه یا هر ابزاری که بتواند سنگ را تراش بدهد، باید دارای احساساتی باشد که به سنگ شکل دهد و از درونش بتراود. داشتن ابزار صدا، دوربین و امکانات زیاد ما را تبدیل به فیلمساز نمی‌کند، ما در بیشتر فیلم‌ها و ژانرها بویژه زمانی که درگیر فناوری می‌شویم، از روابط جا می‌مانیم. زمانی یک فیلم جان دارد که به روابط و مناسبات کاراکترها توجه و فیلمنامه‌اش اصولی نوشته شود. حال هر قدر امکانات بهتر و پروداکشن قوی‌تری داشته باشیم می‌توانیم فیلم بهتری داشته باشیم. فیلم خوب باید ابتدا فیلمنامه صادقانه‌ای داشته باشد، خلاق و نو باشد و نگاهی غیر از کلیشه داشته باشد. امیدوارم در سینمای ما بیشتر به فیلمنامه‌ها و آثار درست و اصولی پرداخته شود.

Page Generated in 0/0063 sec