printlogo


کد خبر: 276883تاریخ: 1402/11/18 00:00
ریشه شاه رو بکن!

چه شد که انقلاب شد؟
حدود نیم قرن پیش، ایران، سرزمین کهن، یک شاه داشت که چشم گفتنش ملس بود. محمدرضا پهلوی اوایل شاه‌شدنش فقط بله قربان و چشم گفتن بلد بود. اما کم‌کم طعم دستور دادن را چشید و لذت برد. وی به‌واسطه شاه بودنش هر چه می‌خواست در ایکی ثانیه برایش فراهم می‌شد. از آن‌جایی که دستور دادن به مذاقش خوش آمده بود، خواسته‌هایش کش آمدند و به سمت نامتناهی میل کردند. مردم ایران خیلی تحت فشار بودند اما کسی جرات نمی‌کرد اعتراضی کند و حتی شاه را با عنوانی کمتر از اعلیحضرت همایونی خطاب کند. حتی وقتی زن و شوهری توی یکی از حلبی‌آباد‌های تهران گوشه یکی از اتاق‌های بیغوله‌شان می‌خواستند از وضعیت مملکت حرفی بزنند می‌ترسیدند آریامهر را ممدرضا صدا کنند!
مردم که می‌دیدند وضعیت قاراشمیش زندگی‌شان به چشم شاه نمی‌آید تا شاید فکری برای‌شان بکند، کم‌کم خسته شدند و هی دندان قروچه کردند و نچ‌نچ‌کنان راه رفتند و فکر کردند. همین‌طور تعداد مردمی که از وضعیت ناراضی بودند و توی هر گوشه و کناری نچ نچ می‌کردند زیاد و زیادتر شد تا بالاخره جان بر کف فریاد زدند: «اگر شاه بودن بلد نیستی لااقل برو کنار بذار باد بیاد.» شاه که می‌دید ‌جز درباریان و اطرافیان آدم‌های دیگری هم وجود دارند، با خودش گفت: «بگذار بهشان بفهمانم که صدایشان را شنیده‌ام.» بنابراین نخست‌وزیر را با یک تی‌پا از دربار بیرون کرد و نوکر بعدی را نخست‌وزیر اعلام کرد. مردم عصبانی‌تر از این حرف‌ها بودند که بشود با اینجور کارها ساکت‌شان کرد. پس یکپارچه شعار دادند:
 ما می‌گیم شاه نمی‌خوایم، نخست‌وزیر عوض میشه!
ما می‌گیم خر نمی‌خوایم، پالون خر عوض میشه!
شاه که تازه داشت ویندوزش بالا می‌آمد  و می‌فهمید هوا بدجور پس معرکه است، گفت: ای مردم ببینید! آنقدر سر و صدا کردید که حالم بد شد، مدتی‌ست احساس کسالت می‌کنم و برای درمان باید از کشور خارج بشوم. مردم هم چشمکی زدند و گفتند: «باشه بابا تو راست میگی!» شاه هنوز خیلی دور نشده بود که عوامل پشت صحنه، یعنی همان غربی‌هایی که او را تاج شاهی داده بودند، دست به‌کار شدند. آمریکایی‌ها به همراه روباه مکار(انگلیس) از هر راهی که می‌شد رفتند تا دوباره او را به اریکه قدرت برگردانند؛ اما زهی خیال باطل زیرا این تو بمیری‌ها دیگر مثل قبل نبود‌. مردم شعار می‌دادند: «خمینی بت شکن، ریشه شاه و بکن». آنقدر اعتراضات شدید شد و  در خیابان‌ها ماندند تا عاقبت در تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ ریشه پهلوی و مخصوصا دست‌های پشت پرده حمایت‌گرش از ایران قطع شد.

Page Generated in 0/0063 sec