printlogo


کد خبر: 276945تاریخ: 1402/11/23 00:00
مکتب‌شناسی پارچه‌نوشته‌ها و دست‌نوشته‌های روزهای مبارزات انقلاب اسلامی
گفتمان روی دست‌ها

عباد محمدی: دیروز صبح که از حدود پل کالج وارد مسیر راهپیمایی شدم، برانگیخته از جمعیت حاضر، در مسیر راهپیمایی به ‌پیش می‌رفتم و به این می‌اندیشیدم که تشکیل یک راهپیمایی یا تظاهرات و... چقدر سنجش‌پذیر است. آنچه در این سال‌ها دریافته‌ام، این است که در یک تجمع همه نمادها و نشانه‌ها به‌ صورت آگاهانه در خدمت کنش انسانی قرار می‌گیرد، هر چند خود آن تجمع آگاهانه نباشد یا برآمده از نوعی هیجان باشد. حال اگر یک تجمع، حاصل خودآگاهی تاریخی باشد که حد اعلای کنش جمعی محقق شده و حتماً راز حضور هر ساله مردم در پاسداشت روز پیروزی انقلاب اسلامی نیز از همین جنس است. در مقابل، مراسم‌هایی را شاهد هستیم که اگر چه در مسیر آگاهی‌بخشی و روشنگری پیش ‌رفته‌اند اما به دلیل اینکه حضور توده‌ها آگاهانه نبوده است، در ادامه نیز از سوی مردم به ‌عنوان نقطه عطف مورد استقبال و پیگیری قرار نمی‌گیرد. مثلاً فرانسه در روز ملی خود معروف به جشن‌های روز باستیل (14 ژوئیه) که منتهی به انقلاب فرانسه شد، با تانک و خودروی پلیس کف خیابان‌ها رژه برگزار می‌کند! برخی کشورهای دیگر حتی از این ضعیف‌تر عمل می‌کنند و با چند آتش‌بازی پراکنده، سر و ته ماجرا را هم می‌آورند. اما در اینجا و با گذشت 4 و نیم دهه از پیروزی انقلاب اسلامی وضعیت متفاوت است. «مردم» دعوت می‌شوند به پاسداشت پیروزی انقلاب اسلامی و با مشارکت خود خلق لحظه می‌کنند. یک وجه راهپیمایی 22 بهمن در ایران حضور پارچه‌نوشته‌ها و پلاکاردها و دست‌نوشته‌هاست. پیش‌تر مدعی شدیم حضور مردم در اعتراضات ایام مبارزات انقلاب اسلامی از یک خودآگاهی تاریخی نشأت‌ گرفته بود اما این مدعا چطور قابل ‌اثبات است؟ برای درک این مساله سراغ پارچه‌نوشته‌ها و دست‌نوشته‌های دوران مبارزات رفتیم که در مردمی‌ترین حالت خود کاربرد داشته‌اند. برای این رهیافت به حدود سال‌های 57، کمی قبل‌تر از 22 بهمن بازگشتیم تا مجدداً شرایط جامعه ایرانی را مصور سازیم. هرچند مدل‌های مختلفی برای بررسی این مهم پیش‌روی ما قرار دارد اما با توجه ‌به شرایط آن روزگار و نقش مردم در پیشبرد امور انقلاب، بر «شعارها» متمرکز شدیم و در این مجال هم شعارهای کلامی و دیوارنوشته‌ها را کنار گذاشته و پارچه‌نوشته‌ها و دست‌نوشته‌ها را محور قرار دادیم.
* شعار؛ تبلور خواسته‌های مکتبی
برای این منظور تلاش شد پارچه‌نوشته‌های مبارزان انقلابی به ‌عنوان الگوی گفتمانی و کُنشی مورد بررسی قرار گیرد تا هم از این مسیر بدانیم که نهضت امام خمینی(ره) در نظر عموم جامعه انقلابی آن زمان چگونه بروز یافته است و هم درک کنیم شرایط انقلاب اسلامی مبتنی بر رهاورد و مکتب کدام اندیشه بوده است.
باید اقرار کرد «شعار» در دوران مبارزات انقلاب اسلامی که تمام وسایل ارتباط‌ جمعی اعم از رادیو و تلویزیون و مطبوعات در اختیار حکومت ستم‌شاهی قرار داشت و مردم از هیچ‌یک از این امکانات برخوردار نبودند، به‌ عنوان سلاحی کوبنده و تیغی برنده در جامعه مطرح بود تا جایی که همین شعارهای توفنده در فضای خفقان طاغوت بود که به مردم جرأت بیشتری می‌داد به نهضت اسلامی بپیوندند.
یکی از مجلات ابتدای پیروزی انقلاب که نام آن برای ما مشخص نیست درباره کارکرد شعارها نوشته است: شعار پیوندی مستمر و ارگانیک با مکتب دارد، تا جایی که تبلور خواسته‌های مکتبی به شمار می‌رود. به همین علت شعار در اسلام چند کلمه بی‌محتوا و ظاهری نیست، بلکه در اسلام تعالیمی وجود دارد که رعایت و اجرای آن جنبه شعار دارد.
هرچند عمده تصاویر پارچه‌نوشته و دست‌نوشته‌های برجا‌مانده از روزهای مبارزات مردم ایران علیه نظام دیکتاتوری شاه و تفکر استبدادی غرب، به دلیل امکانات اندک و ضعیف، نامعلوم و غیرواضح است اما کمی دقت و صرف وقت ما را به نتایج جالب و بدیعی می‌رساند. به این منظور سلسله روایت‌های تصویری یک مرکز اسنادی را که بیش از ۳ هزار و هفتصد تصویر را از جای‌جای ایران و در جریان مبارزات منتشر کرده است، مقابل دیده نهادیم و شعارهای پیدای آنها را بررسی کردیم.
* کنش آگاهانه...
بررسی تصاویر، نخست از اهمیت پارچه‌نوشته به ‌منظور انتقال مفهوم خبر می‌دهد. تصاویر راهپیمایی‌ها پر است از پارچه‌نوشته‌ها و دست‌نوشته‌ها، دیوارنوشته‌ها و اعلامیه‌های انقلابیون که گویای نوعی کنش جمعی عمومی و آگاهانه است. پیام‌هایی موجز، قطعی و جریان‌ساز که هم شرایط روز جامعه را ترسیم می‌کنند و هم نوع نگرش انقلاب به آینده را مجسم می‌سازند.
تدا اسکاچپول، نظریه‌پرداز انقلاب‌ها درباره انقلاب اسلامی در مقاله‌ای می‌نویسد: «بی‌گمان این انقلاب نوعی «انقلاب اجتماعی» است اما پدیدار شدن این انقلاب بویژه در وقایعی که به سرنگونی شاه انجامید باعث به چالش کشیده‌ شدن پیش‌بینی‌هایی شد که من در بررسی مقایسه‌ای - تاریخی انقلاب‌های فرانسه، روسیه و چین مطرح کرده بودم». این نظریه‌پرداز در بخشی دیگر از مقاله خود می‌نویسد: «انقلاب ایران چنان آشکارا متکی به توده مردم بود و چنان دگرگونی کاملی در روابط اجتماعی - فرهنگی و اجتماعی - اقتصادی پدید آورد که بیشتر با الگوی انقلابات اجتماعی بزرگ تاریخ انطباق داشته تا با یک انقلاب صرفا سیاسی که در آن تنها نهادهای حکومتی دگرگون می‌شوند». وی تأکید می‌کند: «در حقیقت اگر یک انقلاب در طول تاریخ وجود داشته باشد که به ‌گونه‌ای آگاهانه به ‌وسیله یک جنبش اجتماعی توده‌ای باهدف سرنگونی نظام قدیمی ایجاد شده باشد بی‌شک آن انقلاب، انقلاب ایران علیه شاه بوده است».
لذا نخستین برداشت از پارچه‌نوشته‌ها و دست‌نوشته‌ها، گویای آگاهی عمومی از مشارکت در اعتراضات و رفتن به سمت انقلاب است.  
با وجود اینکه تعداد پارچه‌نوشته‌ها و دست‌نوشته‌ها بسیار زیاد است اما به نظر می‌رسد دوربین تلاش چندانی برای شکار آنها نداشته و نگاه عکاس‌ها بیشتر متمرکز بر تکثر جمعیت و ثبت لحظه‌های درگیری بوده است، لذا توجیه‌پذیر است که عمده دست‌نوشته‌های به تصویر کشیده شده، خوانا نباشد. لازم به تأکید است که ما از بررسی شعارهای تکراری و مشابه نیز پرهیز کرده‌ایم و شعارهایی مانند «مرگ بر دیکتاتور»، «الله‌اکبر»، «خدا، قرآن، خمینی» و... را که شعارهای پرتکرار دوران مبارزات مردم علیه رژیم سرکوبگر پهلوی بوده است به ‌عنوان یک‌ دست‌نوشته در نظر گرفته‌ایم.
* انقلابی برای تبلور آرزوهای بشریت
شعار در هر مسلک و مرامی وسیله مناسبی است برای بیداری مردم و جذب آنان برای شرکت در اجتماعات و بالاخره تبلور خواسته‌ها و آرزوها. برخلاف سایر مکاتب که شعارها در آن مختص مسائل مادی و ظاهری است، انقلاب اسلامی ایران نگاهی فراتر از مسائل مادی به عرصه مبارزاتی خود داشته است، لذا بر همین باور «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را مطرح می‌کند. هرچند در دهه 50 مارکسیست شعار «نان، مسکن، آزادی» را روی دیوارها می‌نوشت اما به گواه تاریخ هیچ مورد استقبال قرار نگرفت، چرا که مردم انتخاب خود را کرده بودند. در یکی دیگر از پارچه‌نوشته‌ها آمده است: «مبارزه ما به خاطر تشکیل حکومت اسلامی می‌باشد».
همچنین بالای سر تعداد زیادی از مردم این متن نوشته شده بود: «مرجعی که کشور اسلامی ایران را از چنگال استبداد و دیکتاتوری بیرون می‌آورد لیاقت دارد خون در راهش بدهیم». این شعار، هم نوعی دست از جان شستگی را روایت می‌کند و هم به ‌صورت صریح تأکید می‌کند نوع نگاه به نهضت مادی نبوده است، بلکه بسیار نیز آرمانی بوده است. گویی انقلاب اسلامی صرفاً برای مردم ایران نبوده و نوعی برآشفتن بر «استبداد و استکبار» بوده است. انقلاب در برابر استبدادی رخ داد که بر جامعه‌ای که در دسته «جهان سوم» جانمایی شده بود، مسلط بود و بر دیکتاتوری‌ای شورید که همان استبداد آن را رسمیت بخشیده بود.
حتی انقلابیون پای خود را فراتر گذاشته و به جهان، الگویی از مبارزه آگاهانه و به ‌دور از شورش و خشونت‌های مرسوم در سایر انقلاب‌های دنیا را معرفی کردند. روند این انقلاب به ‌گونه‌ای پیش رفت که همه اندیشمندان در جهان رؤیای آن را برای بشریت ترسیم کرده‌اند. این نشان می‌دهد انقلاب اسلامی با بهره از تعالیم مکتب اسلام و نهضت حسینی که مقدم بر اندیشه‌های غربی است، برای جهانیان راهکار ارائه داده است. 
در یکی از شعارها آمده است: «پیروزی زیباست اما زیباتر پیکار شرافتمندانه است».
بله! انقلاب اسلامی دستگاهی انسان‌ساز است که تلاش می‌کند ضمن توجه به مسائل بنیادین و جدی، بین گفتمان خود با نوع کنش‌های اعتراضی مرسوم دوران انقلاب صنعتی مرزبندی داشته باشد؛ چنانکه در دیگر دست‌نوشته‌ها تأکید شده است: «انقلاب ما آگاهانه و اسلامی و روشنگرانه، رهبری شده بر مبنای اسلام علی است».
* ترسیم آینده برای نظم جدید
همچنین برخی شعارها حکم ابلاغ پیام را داشت تا جایی که شعار بین نیازهای حال و خواسته‌های آینده پل می‌زد. در یکی از دست‌نوشته‌ها عنوان شده: «نه مسلمان عالِم، نه مسلمان عامی، بلکه مسلمان آگاه» که این دست‌نوشته ترسیم‌کننده نوعی خروج از انفعال مسلمانان از طریق آگاهی است. در نوشته دیگری آمده است: «ای ارتش ایران! شما بیشتر از دیگران پیش خداوند و ملت و نسل‌های آینده مسؤول هستید، همتی دلاورانه کن». ارتباط با خداوند (نسبت طبیعت و انسان)، ملت (درک شرایط جامعه مدرن) و نقش‌دهی به ارتش به‌ عنوان محافظ مرزهای ایران اسلامی در آینده نیز از این سنخ شعارها بوده است.
باید تأکید کرد مبارزان انقلابی همچنین به طور قطعی به دنبال خروج از نظم فعلی و تشکیل نظم جدید بوده‌اند. پارچه‌نوشته‌های بسیاری بر «برقراری»، «خواهان»، «خواستار» و... اصرار ورزیده‌اند. همچنین صریح‌ترین پارچه‌نوشته که تصویر پرتکراری نیز در بین رسانه‌های کشور داشته است، این نوشته است: «جواب ما به طاغوت این است: نه!»
* شهید نیروی محرکه جامعه
نکته مهم در این ‌بین این است که هرچند شعار به ‌مقتضای زمان و مکان طراحی می‌شد و برای همه مردم قابل ‌فهم بود و احتیاج به توضیح و تفسیر نداشت اما مساله این نبوده است که نویسنده یا گوینده خالی ذهن به سمت شعاری رفته باشد. در واقع باید گفت شعار تاریخ مبارزه است. یکی از پررنگ‌ترین و محوری‌ترین واژه‌هایی که در شعارهای نمود یافته، «شهید» و واژه‌های پیرامون آن است. 
«شهید قلب تاریخ است»، «شهادت ره رستگاری است»، «ما خود را با خون می‌شوییم» و... همه ‌و همه اشاره‌ای ندارد جز توجه به مساله شهادت. در حقیقت یکی از مستحکم‌ترین باورها در انقلاب اسلامی گذشتن از جان است. این نه از سر هیجان و یک شرایط احساسی است، بلکه همه مردم در جریان مبارزه انقلاب اسلامی می‌دانستند که آزادی جز با «از جان ‌گذشتگی» حاصل نمی‌شود و اساسا شهدا محور آزادگی هستند. 
تا اینجا همه شواهد زمانه و همه نشانه‌های مستند گویای این است که مکتب انتخابی مردم ایران و درک شرایط بر اساس روش امام حسین(ع) شکل ‌گرفته است. مسجل است نیروی محرک جامعه اسلامی برای تشکیل حکومت اسلامی بر مبنای قیام بوده است و حفظ و رشد آن نیز بر همین مکتب استوار است. سطحی‌نگری است که بگوییم آگاهی تاریخی در مبارزه این جامعه کارکرد نداشته است و توده مردم بر اساس یک هیجان ناشی از کنش به یک انقلاب دست زده‌اند. در واقع جامعه‌ای که آگاهی ندارد، جامعه‌ای خشکیده است، هر چند که انسان‌هایی در آن زیست کنند یا به ‌واسطه موهبت طبیعی از ثروتی نیز برخوردار باشند.
به ‌طور کلی باید گفت عمده شعارها همان‌طور که از کارکرد مفهوم شعار برمی‌آید مبنایی احساسی و اخلاقی داشته‌اند اما نمی‌توان گستره شعارهای منطقی و مبنایی را نیز نادیده گرفت. این مساله در سایر استان‌ها نیز مترتب بوده است، البته هر استان استقلال رفتار در مواجهه با نظام شاهنشاهی داشته است. مثلا استان مرکزی عمدتا بر لغو فضای خفقان موجود در استان متمرکز بوده و عمده شعارها لغو حکومت‌ نظامی و انحلال ساواک است. یا استانی دیگر خواهان آزادی زندانیان است. استان خوزستان نیز به ‌واسطه حضور پررنگ صنعت نفت، اعتراضات جنبه کارگری و شعارهایی پیرامون تداوم اعتصاب بوده است. روی یکی از همین پارچه‌نوشته‌های مردم خوزستان آمده است: «کارگر در طلیعه جمهوری اسلامی روزت مبارک».
بر این ‌اساس ما می‌توانیم، هدف پارچه‌نوشته‌ها و دست‌نوشته‌ها را در چند دسته تقسیم‌بندی کنیم:
1- ارائه مکتب و نظام رهبری
2- معرفی دشمن اصلی مردم
3- خلع شعارهای جریان نفوذ
4- انعکاس اخبار و وقایع
5- دعوت به مبارزه و جذب هرچه بیشتر مردم 
6- کنترل جمعی برای نرفتن به سمت آشوب
7- آرمان‌گرایی و رسم آینده
8- مرزبندی ایدئولوژیک
9- خلق معنا
10- خروج از وضع و نظم موجود

Page Generated in 0/0055 sec