کد خبر: 276973تاریخ: 1402/11/24 00:00
آیا با قهرمانی قطر میتوان ادعا کرد این کشور در شاخصههای توسعه از فوتبال ایران پیش افتاده است؟
ما و رنکینگ فیفا و خودتحقیرها
باربد بهراد: همیشه خراب کردن، بد دیدن، غر زدن و آیه یأس خواندن، سادهتر از ساختن، خوشبینی، امیدواری و دلگرمی است؛ درست شبیه فوتبال. سادهترین کار برای مربیانی که تازه در آغاز مسیر هستند، ساختن تیمهای تدافعی است. تیمهایی که ۹۰ دقیقه با همه توان دفاع میکنند و چشم به ضد حملات میدوزند. نه اینکه این کار ساده و آسان باشد، هرگز! اما اگر قرار باشد با تیمی هجومی مواجه شود، با دفاع چند لایه اتوبوسی، به مراتب کار سادهتری است. این مقدمه لازم بود تا برسیم به بررسی وضعیت فوتبال ایران در خاتمه جام ملتهای آسیا. ما همانند چند دهه گذشته، متاسفانه قهرمان این تورنمنت نشدیم و قطر میزبان برای دومینبار متوالی موفق شد جام را در خانه بالای سر ببرد. اما از این قهرمانی قطر و ناکامی ایران در رسیدن به فینال، چه چیزهایی را میشود استنباط کرد؟
قطر به عنوان کشوری که با هرگونه صندوق رای و اصول اولیه دموکراسی و جمهوریت به هر شکل و نوع ممکنی غریبه است، آیا به واسطه این قهرمانی میتواند الگویی صحیح در حوزه توسعه معرفی شود؟
موفقیت قطر که از جمعیت ۲.۵ میلیون نفریاش، به زور ۸۰۰ هزار نفر بومی و تمام قطری محسوب میشوند، در زمینه توسعه در حوزههایی همانند رسانه، ساخت ورزشگاههای مدرن و حتی داشتن خطوط هواپیمایی عالی در سطح جهان، بدیهی و مبرهن است و لازم به واگویی دوباره ما نیست اما تعمیم قهرمانی این کشور در فوتبال به سایر حوزهها و جمع زدنش با موارد مذکور هرگز دلیلی بر ارائه یک الگوی مناسب برای همه کشورها نیست. بحث را در همین ورزش حفظ میکنیم و به سایر حوزهها سرک نمیکشیم که صدالبته اگر قصد قیاس در همه حوزهها باشد، باید قدرت فرهنگ، نیروی انسانی، امور نظامی و حتی همه ورزشها جز فوتبال را یک به یک در جدول قیاس قرار داد و دست آخر گفت چه کسی موفقتر است. در این متون به هیچوجه ارادهمان این مقایسه نیست و تنها قرار است درباره فوتبال صحبت کنیم.
کشور قطر یک دهه قبل با تبانیای که اینک بر همگان ابعاد ناگفتهاش مکشوف شده، موفق شد میزبانی جامجهانی ۲۰۲۲ را از آن خود کند. این تنها یک اتهام نیست. برکناری بلاتر و پلاتینی از ریاست فیفا و یوفا به همین دلیل بود. حتی رقمهای رشوه داده شده از سوی رئیس قطری وقت کنفدراسیون فوتبال آسیا، «محمد بن همام» هم مشخص شد و کار به بیکاری و بیآبرویی او هم کشید. اما اگر از این موضوع عبور کنیم، حقیقتا قطر با درآمدهای پایدار از حوزه نفت و گاز و جمعیت کمی که اندازه یک ناحیه تهران است موفق به ساخت و سازهای بزرگی در کشور کوچکش شد. جامجهانی بسیار آبرومند و خوبی را هم برگزار کرد. آنها به واسطه همین زیرساختها، بعد از کنار کشیدن چین از میزبانی بازیهای جام ملتهای آسیا ۲۰۲۳، در بزنگاه مناسب، میزبانی این بازیها را عهدهدار شدند و بدون شک و تردید، همین میزبانی نقش بسزایی در قهرمانیشان داشت. فوتبالیها میدانند در اختیار داشتن یک ورزشگاه پر از هوادار در یک تورنمنت یک ماهه چه آپشن بیهمتایی به حساب میآید. البته منهای این امتیاز بزرگ، حقیقتا تیم ملی فوتبال قطر هم موفق شد در بازیهای بزرگ همانند دیدار با ایران و اردن، بسیار خوب عمل کند اما پرسش بزرگ و اساسی این است: به صرف همین قهرمانی، باید فوتبال قطر را بهتر و بزرگتر از فوتبال کشوری ۹۰ میلیون نفری همانند ایران دانست؟ آیا مدل قطر مدل بهتری از ماست؟ آیا باید بهگونهای تحقیرآمیز همه چیز را سیاه و تلخ دید و گفت با این دست فرمان، قطر مثلا یک دهه دیگر ما را میگیرد؟
چه کسی گفته قهرمانی جام ملتها بزرگترین و مهمترین تجلیگاه برای سنجش قدرت فوتبال کشورهای آسیایی است؟ اگر با همین فرمول پیش برویم، یعنی فوتبال کرهجنوبی با بیش از ۲۰ بازیکن تراز اول در فوتبال جهان، باید ذیل قطر باشد؟ قطر در ۱۰ سال گذشته ۲ مرتبه قهرمان جام ملتهای آسیا شده و کرهجنوبی حدود ۶ دهه رنگ فینال را هم ندیده است.
پس باید در پیشفرضهایمان برای یک نتیجهگیری کلانتر تجدید نظر کنیم. بدون هیچ شک و تردیدی، مهمترین فاکتور در توسعه فوتبال یک کشور، حضور در مهمترین آوردگاه جهانی این رشته است؛ یعنی حاضر بودن در جامجهانی و نتایج اخذ شده در این تورنمنت بزرگ. اگر امروز از پیشرفت کلان کرهجنوبی و ژاپن حرف میزنیم صرفا به واسطه همین مؤلفه مهم و بزرگ است. ایران به همراه کرهجنوبی و ژاپن و همچنین عربستان، چند دهه است یک پای مشترک حضور در جامجهانی به عنوان نماینده آسیا به شمار میرود.
حتی اگر یک کشور بخواهد از ۴ جامجهانی برگزار شده تنها در یکی حاضر باشد و از قضا در همان یک دوره، شگفتیساز شود و مثلا تا ۸ تیم برتر جهان پیش برود، نمیشود ادعای پیشرفت و توسعه فوتبال در این کشور را مطرح کرد. توسعه از مسیر پایداری میگذرد، به این معنا که نتایج دورهای نباشد. اگر جامجهانی را ملاک قرار دهیم، باید حضور در این تورنمنت به عنوان نماینده قاره، دائمی باشد و پلهپله نتایج اخذ شده در این تورنمنت، پیشرفت داشته باشد. با همین متر و معیار میشود پیشرفت در فوتبال را در تکتک کشورها نگریست. رنکینگ فیفا بر اساس همین شاخصها شکل گرفته است.
ژاپن در جایگاه نخست قاره کهن قرار دارد و تیم ملی فوتبال کشورمان هم با فاصله بسیار نزدیک در جایگاه دوم است. ما در این جام از سد ژاپن گذشتیم و اگر موفق به عبور از قطر میشدیم، هم اینک از حیث امتیاز، این جایگاه از آن فوتبال ایران بود.
فوتبالی که ما همه کم و کاستیهایش را میدانیم. ما هم میفهمیم قطر ورزشگاههای بزرگ و مدرنی ساخته است اما همه چیز ورزشگاه نیست. اگر چه ما هم در حد نیازمان در این چند دهه ورزشگاه مناسب نساختهایم اما یادمان نرود مهمتر از ساخت ورزشگاه، داشتن فوتبال و تماشاگری است که آن را پر کند. ورزشگاه بزرگ یادگار امام تبریز، ورزشگاه امام رضای مشهد، فولاد آرهنای اهواز، نقش جهان اصفهان و آزادی تهران، از بزرگترین ورزشگاههایی هستند که همواره در هنگام نیاز لبریز از تماشاگر شده است. از این رو باید عینک بدبینی را برداریم و مدعی نشویم ما در اینجا هیچ کاری برای فوتبال نکردهایم.
بیتردید نواقص وجود دارد که اگر نبود، دستور ساخت ورزشگاه بزرگ در پایتخت صادر نمیشد. نهتنها در تهران که باید در سایر استانهای کشورمان ورزشگاههای بزرگ و مدرن ساخته شود اما مهمتر از ورزشگاه که دست آخر با اختصاص یک بودجه میشود نهایت در طول ۱۰ سال، ۱۰ تایش را ساخت، پرورش فوتبالیست قابل از دل ۹۰ میلیون ایرانی است.
در این مورد قیاس ما با قطر حقیقتا ظلم است به دومین کشور برتر آسیا در رنکینگ فیفا. تعداد بازیکنهای برتر ما در تیمهای اروپایی موید این واقعیت است که فوتبال ایران، از قطر بسیار جلوتر است. صد البته نیروی انسانی و جمعیت هر کشور هم نقش بسزایی در این شاخص دارد. قرار نیست قطری که به اندازه یکی از استانهای کوچک ما است، به اندازه ما فوتبالیست برتر تربیت کند. این اشاره از آن جهت است که ملاک پیشرفت فوتبال در یک جامعه، تنها تعداد ورزشگاههای مدرن و بزرگ نیست. حتی قهرمانی در جام ملتها هم نمیتواند سندی بر برتری باشد. شاید مثال زدن کرهجنوبی و ژاپن برای فوتبال ما الگوی مناسبتری باشد اما یادمان نرود همین فوتبال ما در رده ملی در همه این سالها شانه به شانه این دو کشور حرکت کرده است.
زمانی میتوانیم بگوییم فوتبال قطر با این جمعیت دست به شاهکاری بزرگ و شگفتیآفرین زده است که در طول ۲۰ سال، ۵ مرتبه متوالی به جامجهانی صعود کند و در دل همین تورنمنت قادر به گونهای از رقابت باشد که در هفته آخر مرحله گروهی، شانس صعود داشته باشد؛ اتفاقی که در ۲ جامجهانی گذشته، عینا برای فوتبال ما رخ داد. فاصله ما با صعود از گروهمان در جام جهانی، تنها یک مساوی بود که متاسفانه حاصل نشد. از این رو باید حواسمان باشد یک قهرمانی در جام ملتها را دلیلی بر نتیجهگیری عظما در سایر حوزهها ندانیم که صد البته در همان فوتبال هم قهرمانی در جام ملتها مؤلفه اصلی پیشرفت محسوب نمیشود.
فوتبال ما در حوزههای زیرساختی تا امروز به هر مشقتی که بوده، توانسته حرکت رو به جلویی داشته باشد. اگر چه نواقص زیاد است و کار برای انجام فراوان اما اگر تیم ملی فوتبالمان، در همین تورنمنت هم قهرمان میشد، ما نمیتوانستیم ادعا کنیم حرکتمان تکمیل شده و به قله رسیدهایم.
قهرمانی در جام ملتهای فوتبال آسیا یکی از نیازهای اصلی فوتبال ایران است اما اگر قرار باشد بین این عنوان و صعود از گروهمان در جامجهانی یکی را انتخاب کنیم، بدون هیچ شک و تردیدی دومی از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است.
ما در تمام این ۴ دهه همواره از تیمهای مدعی جام ملتها بودیم و بیشتر از هر کشوری به جمع ۸ تیم برتر صعود کردیم اما بهتر است مدیران بالادستی در برنامهریزیهای خود، به شکلی عمل کنند که هدفگذاری اصلیمان همان جامجهانی باشد. اگر به این مهم برسیم، بدون هیچ تردیدی فوتبالمان آن خودباوری بزرگ را به خودی خود به دست میآورد و سرانجام در یکی از این بازیهای بزرگ پای فینال، ما برنده میشویم.
این نکته را هم باید در نظر داشته باشیم که فوتبال یک رکن مهم از سیاستگذاری ورزشی ایران است. توسعه ورزشی در ایران به مراتب موفقتر از کشوری مانند قطر است و اساسا تفاوتهای جمعیتی و جغرافیایی باعث میشود مقایسه ایران و قطر از اساس غلط باشد. با این حال باید گفت ایران به واسطه عملکرد تیمها و کاروانهای ورزشی خود، یکی از ۳ قطب اصلی ورزش آسیا است و خوشبختانه نمودار حرکتی ایران در دهههای اخیر حاکی از رشد ورزش ایران و بویژه فوتبال است. درباره ورزش، فوتبال و سیاستگذاری و حکمرانی آن باید عالمانه و هنرمندانه سخن گفت و قضاوت کرد، نه با اهداف سیاسی به تحلیل خودخواسته رویدادهای ورزشی پرداخت.