printlogo


کد خبر: 277078تاریخ: 1402/11/26 00:00
«وطن امروز» گزارش می‌دهد؛ اظهارات اخیر حجاریان درباره مشارکت مشروط در انتخابات چه اهدافی را دنبال می‌کند؟
نفاق مرکب تحریم

گروه سیاسی: بیانیه اخیر تعدادی از اصلاح‌طلبان موسوم به بیانیه 110 نفر، همچنان در محافل سیاسی - انتخاباتی قابل بحث است. شاید یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که درباره این بیانیه مطرح است این باشد که این تعداد از چهره‌های باسابقه و قدیمی اصلاح‌طلب، تا چه اندازه می‌توانند وضعیت تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری در جبهه اصلاحات را متاثر از دیدگاه‌های تجدیدنظرخواهانه خود قرار دهند؟
مصاحبه اخیر سعید حجاریان با روزنامه اعتماد اما نشان می‌دهد قبل از آنکه این سوال به محل بحث تبدیل شود، باید این واقعیت را به عنوان مبنای رفتار اصلاح‌طلبی در نظر داشت که این جریان دچار نوعی تضاد، تعارض و نفاق در ابراز مواضع خود نسبت به مبانی ادعایی اصلاح‌طلبی، بویژه موضوع انتخابات، مشارکت و صندوق رای است. حجاریان در بخشی از این مصاحبه گفته است: «من در 2 انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ شرکت نکردم و در این دوره هم مشخص است که شرکت نمی‌کنم اما این عدم شرکت بدین معنا نیست که از این به بعد در هیچ انتخاباتی شرکت نخواهم کرد... اصلاح‌طلبان نباید وقت و سرمایه‌ اجتماعی‌شان را صرف سر و کله زدن با دستپخت‌های هیات‌های اجرایی و نظارت کنند تا نهادهای کشور را بین گزینه‌های دوم و سوم و دهم ساخت قدرت دست به دست کنند». وی همچنین گفته است: «حرف من این است؛ انتخابات در دستور کار ما است اما به وقتش. اگر زورمان رسید و توانستیم با اصول و برنامه وارد انتخابات شویم، سیاست‌ورزی انتخاباتی می‌کنیم؛ در غیر این صورت به‌صورت تمام‌وقت از صدر تا ذیل، یعنی از بانیان حذف اراده مردم تا خروجی‌های استصواب را نقد فنی و کارشناسی می‌کنیم. 
اما ممکن است به نقد کارشناسی هم بسنده نشود. من قبل‌تر گفته‌ام میان انتخابات و خیابان منازل زیادی است از جمله نافرمانی مدنی. شکل‌های خفیف نافرمانی مدنی می‌تواند حکومت را سر عقل بیاورد، چون لزوما تصمیم‌های سیاستی فعلی برآمده از عقل نیستند. در میان مردم ایده‌های زیادی است منتها بهتر است من به مصادیق اشاره نکنم». حجاریان همچنین گفته: «من در زمان آقای روحانی گفتم اصلاح‌طلبان حاضر هستند دندانه کلید روحانی باشند، زیرا بر کلید بی‌دندانه فایده‌ای مترتب نبود و نمی‌توانست قفلی را باز کند؛ یعنی فقط وقت کشور گرفته می‌شد.
منظور من این بود ما‌ التفات داریم که آقای روحانی اصلاح‌طلب نبوده و کاندیدای اصلی ما نیست، با این وجود ایشان را می‌پذیریم مشروط به اینکه بخشی از دندانه‌های کلید او نیروهای متخصص اصلاح‌طلب باشند. به این اضافه کنید که به هر حال آقای روحانی در حرف‌های‌ سیاسی و سیاستی‌اش هم نکات اصلاح‌طلبانه کم نداشت».
نکته مهم حجاریان در این گفت‌وگو، استراتژی متعارض و متضاد طیف رادیکال در انتخابات پیش رو است. او درباره استراتژی انتخاباتی اصلاح‌طلبان گفت: «الگوی مطلوب از نظر من این است که اگر حزبی می‌تواند نفر تایید صلاحیت‌شده‌اش را کاملا تضمین کند، به اسم و هویت حزبی‌اش کار کند اما نام جبهه اصلاحات را خرج نکند. بر سر این موضوع نباید دعوای هویتی کرد چون بحث استان‌ها کمی متفاوت است. اما در تهران لیست دادن صحیح نبود و جبهه اصلاحات هم کار درستی انجام داد و اطلاعیه‌ای در این رابطه صادر کرد. درباره رای دادن یا ندادن هم معتقدم این کار جنبه شخصی دارد و به صلاحدید افراد بستگی دارد، ولی طبعا اگر شخصی واجد صلاحیت باشد، می‌تواند بر رای دادن یا رای ندادن مردم تاثیر بگذارد. مثلا تصمیم من برای این انتخابات رای ندادن است حالا اگر 4 نفر من را قبول دارند، به این ترتیب ۵ نفر از مشارکت‌کنندگان کم می‌شود! ببینید! واقعیت این است که رای دادن در انتخابات امسال تفاوت زیادی با رای ندادن ندارد؛ مثل این است که یک تکه کاغذ را داخل جیب‌های یک شلوار شش جیب جابه‌جا کنیم».
* تناقض ذاتی حجاریان
اظهارات حجاریان اگرچه هم نوعی انتقاد و هم نوعی تایید بیانیه اخیر اصلاح‌طلبان است اما بررسی آن در قالب سابقه رفتاری اصلاح‌طلبان نشان می‌دهد وی همچنان دچار عارضه تناقض است.
یکی از اختلافات بانیان بیانیه 110 نفر با امثال حجاریان، شاید همین نگرانی درباره پدیدار شدن این تناقض و ضدیت آن با مبانی اصلاح‌طلبی و در نتیجه پایان یافتن این جریان در کنش‌های سیاسی جامعه باشد.
به عبارتی 110 اصلاح‌طلب معتقدند ادامه اصلاح‌طلبی با شیوه متناقض گذشته که امثال حجاریان آن را نمایندگی می‌کنند ممکن نیست و باید طرحی دیگر دراندازند و حداقل در مواجهه با انتخابات و موضوع مشارکت کمی آبرو‌داری کنند.
* تناقضات کدامند؟
بررسی اظهارات حجاریان نشان می‌دهد او یک دیوار حائل در اطراف خود کشیده و تصور می‌کند تناقضات و نفاق سیاسی آنها بویژه درباره انتخابات و صندوق رای از نظرها دور مانده است. 
حجاریان و جریان رادیکال اصلاح‌طلب که این روزها افسار اصلاح‌طلبی را در اختیار گرفته، در انتخابات‌های مختلف، رفتار متفاوتی درباره مشارکت اتخاذ کرده است. 
حجاریان در همین مصاحبه با روزنامه اعتماد نیز صراحتا گفته است انتخابات در دستور کار آنها است اما به وقتش! به عبارتی این وقت بودن شرکت در انتخابات، به صورت مستقیم با وضعیت آنها در افکار عمومی و امکان به قدرت رسیدن آنان مرتبط است.
این جریان زمانی که امکان پیروزی در انتخابات را برای خود فراهم دیده است، فرمان به مشارکت در انتخابات داده است. از جمله در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92 که با توجه به شرایط اجتماعی امکان پیروزی در انتخابات را فراهم دیدند از کاندیدای عاریه‌ای حمایت کردند. یا در انتخابات مجلس در سال 94، در حالی که تعدادی از کاندیداهای اصلی آنها رد صلاحیت شده بودند، با تعدادی کاندیدای گمنام به رقابت‌ها وارد شدند و فهرست انتخاباتی در تهران و سراسر کشور ارائه کردند. اما همین جریان در دوره گذشته انتخابات مجلس که به واسطه عملکرد دولت روحانی، اقبال عمومی به آنها کمتر شده بود؛ به بهانه رد صلاحیت تعدادی از افراد خود، فرمان تحریم انتخابات دادند.
یا به عنوان نمونه، همین جریان در انتخابات ریاست‌جمهوی یازدهم، در حالی که کاندیدای اصلی آنها محمدرضا عارف بود اما بر روی کاندیدای درجه 2 یا درجه 3 که امکان پیروزی داشت ائتلاف کردند و معجزه رحم اجاره‌ای را پدید آوردند. اما در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم در سال 1400، از آنجا که قافیه را باخته دیدند، حتی روی مهرعلیزاده که کاندیدای جریانی و شناسنامه‌دار آنها بود نیز ائتلاف نکردند و دستور تحریم انتخابات را دادند!   
یا در موضوع شلوار شش‌جیب، حجاریان و طیف تندرو می‌توانند صراحتا بگویند زمانی که آنها هم در سال 92، هم در 96 و هم در انتخابات مجلس در سال 94 که همفکران آنها همه ارکان دولت و مجلس را در اختیار گرفته بودند؛ آیا وضعیت آنها همانند گذاشتن کاغذ در شلوار شش‌جیب بود؟ آیا حضور آنها در تمام مناصب قدرت، تفاوتی با وضعیت فعلی برای آنها نداشته است؟
نکته مهم‌تر؛ اصلاح‌طلبان و همفکران آنها بیشترین طول زمان تصدی قدرت را در ایران داشته‌اند. محمد عطریانفر اخیرا در گفت‌وگو با «وطن امروز» نیز به همین نکته اذعان کرد و این را هم گفت که شاید بیشترین انتقادات نسبت به مدیریت اجرایی کشور متوجه اصلاح‌طلبان باشد. 
بنابراین مدت زمان حضور اصلاح‌طلبان در قدرت، بیشتر از رقیب بوده است و این مهم از صندوق رای حاصل شده است. اینگونه هم نبوده که این جریان برای یک مدت طولانی از صحنه مدیریت کشور دور بوده باشد. تا همین 2 سال قبل نیز دولت در اختیار اصلاح‌طلبان و رئیس‌جمهور مورد حمایت آنها بود. بنابراین صندوق رای همیشه بالابرنده اصلاح‌طلبان بوده است و هرگز حکم شلوار شش‌جیب را برای آنها نداشته است. البته قاعدتا محتوای این جیب‌ها برای اصلاح‌طلبان و رفقای آقای حجاریان مهم بوده است. اینکه درون این جیب‌ها یک تکه کاغذ بی‌ارزش باشد یا کاغذهای باارزش، حتما برای‌ این جریان مهم بوده است!
اظهارات آقای حجاریان نشان می‌دهد در این جریان، در همچنان بر پاشنه سابق می‌چرخد. آنها در حالی ‌که همچنان از انتخابات و صندوق رای به مناصب قدرت می‌رسند اما همچنان در برخی برهه‌ها که امکان جلب افکار عمومی را ندارند، بر طبل تحریم انتخابات می‌کوبند.
* در تحریم هم صادق نیستند! 
مرور دقیق‌تر اظهارات اخیر حجاریان البته نشان می‌دهد او آنگونه که در ظاهر ادعا می‌کند، چندان به تحریم انتخابات نیز پایبند نیست و در بیان همین ادعا هم صادقانه موضع نمی‌گیرد.
در اظهارات حجاریان پیداست سیاست و برنامه انتخاباتی اصلاح‌طلبان این است که آنها نمی‌خواهند حتی از طمع در اختیار گرفتن چند کرسی مجلس هم عبور کنند. حجاریان بر اساس همین فرصت‌طلبی گفته است برخی طیف‌ها و احزاب اصلاح‌طلب از کاندیداهای خود در شهرستان‌ها که امکان پیروزی در انتخابات دارند، حمایت کنند. اما او همزمان، ارائه فهرست انتخاباتی اصلاح‌طلبان در تهران را خط قرمز می‌داند. چرا؟ به 2 دلیل: 
1- او و سران رادیکال اصلاحات می‌دانند در تهران هرگز نمی‌توانند مورد اقبال قرار گیرند. یعنی خود را بازنده قاطع انتخابات تهران می‌دانند.
2- ژست عدم مشارکت خود را در انتخابات تهران می‌گیرند و در واقع ادعای تحریم انتخابات را در حوزه انتخابیه تهران می‌گیرند.
بر همین اساس مشخص است امثال حجاریان که تابع تئوری رحم اجاره‌ای روحانی بودند، هرگز به ادعاهایی نظیر امکان مشارکت و روندهای اصلاح‌طلبانه و نظارت استصوابی پایبند نیستند و رفتار سیاسی آنها بر اساس امکان و فرصت گرفتن ارکان قدرت است. 
* دست خاتمی هم رو شده است
اینکه عده‌ای بگویند بیانیه اخیر 110 اصلاح‌طلب، مغایر یا مطابق نظر محمد خاتمی بوده است، ندانستن صورت مساله این بیانیه و ماهیت تصمیم پشت آن است. از سوی دیگر اینکه عده‌ای تصور کنند میدان‌داری هسته رادیکال اصلاح‌طلب با شعار تحریم انتخابات، مطابق یا مغایر نظر خاتمی است؛ این نیز یک صورت مساله اشتباه است.
واقعیت این است که محمد خاتمی در حال همراهی با هر 2 جریان است. هم می‌تواند بیانیه‌نویسان را ترغیب به انتشار بیانیه کند و هم می‌تواند به تحریم‌کنندگان انتخابات چراغ سبز نشان دهد. او برآورد دقیقی از وضعیت ندارد، بر همین اساس در حال تست کردن هر 2 دیدگاه است. نگرانی اصلی خاتمی، مساله از بین رفتن جریان دوم خرداد در مناسبات و کنش‌های سیاسی کشور است. بر همین اساس او در یک دوگانه مجهول قرار گرفته است. ضمن اینکه شاید خود را نیز اینگونه دلداری می‌دهد که از دل این 2 موضع، می‌تواند یک موضع میانه پدیدار شود.

Page Generated in 0/0062 sec