printlogo


کد خبر: 277104تاریخ: 1402/11/28 00:00
بررسی دلایل نخستین شکست پرسپولیس مقابل آلومینیوم اراک در دور برگشت لیگ با سرمربی برزیلی
از 300 کیلومتری گل خوردند نه 50 متری

مهدی طاهرخانی، دبیر گروه ورزشی: بگذارید حرف آخر را همین اولش بزنم تا اگر حوصله خواندن همه متن را ندارید، مظنه دست‌تان بیاید این همه کلمه کنار هم قرار گرفتند تا تهش چه پیامی را بدهند؛ پرسپولیس از 50 متری گل نخورد، آنها از فاصله 300 کیلومتری و از تهران دروازه‌شان فرو ریخت. نه در روز بازی؛ که خیلی پیش‌تر از سوت بیژن حیدری.

درست در همان روزهایی که جواد نکونام بابت جذب نشدن چند ستاره از لیست اول و دومش در حال تسویه‌حساب رسانه‌ای با علی خطیر در کف مجازی بود، درست در همان روزهایی که سرمربی استقلال بی‌هیچ رودربایستی، مدعی شد مدیریت باشگاه به دنبال ناکامی اوست، کمی این سوتر، سرمربی برزیلی پرسپولیس نمی‌دانست باید روز پنجشنبه با کدام ترکیب به میدان برود، سرلک و عمری را به واسطه سرباز شدن از دست داد، عالیشاه محروم بود اما تکلیف 4 بازیکن جدید را کسی نمی‌دانست. عیسی آل‌کثیر و عبدالکریم حسن مدت‌ها با تیم تمرین کرده بودند و می‌خواستند در نخستین مسابقه میخ خود را محکم بکوبند. ارونوف ازبک هم تازه از اردوی تیم‌ ملی کشورش آمده و در بهترین شرایط ممکن برای مسابقه قرار داشت. باید به این ۳ نفر ابوالفضل بابایی را هم اضافه کرد که با لقب جوان آینده‌دار و پدیده لیگ یک جذب پرسپولیس شده است. بدون تردید از این 4 بازیکن ۳ نفرشان می‌توانستند در اراک به میدان بروند، آن هم در منطقه‌ای که پرسپولیس بیشترین ضعف را در نیم‌فصل نخست داشت. هواداران این تیم منتظر بودند سرانجام چند گلزن بیایند و آنها را از این وضعیت نجات دهند. یکی شبیه اوج همین عیسی که در نهایت از 2 موقعیت خوب، یکی را درون دروازه جا می‌داد اما درست همان روزی که مجمع باشگاه پرسپولیس برگزار شد و به صورت مشخص و واضح این پیام را وزارت ورزش به همه مجازی‌ها مخابره کرد که رضا درویش تا پایان فصل در سمتش ابقا شده است، او به افشین پیروانی خبر داد به اوسمار بگو بدون خریدهای جدید تیمش را برای اراک آماده کند!
* خاطرات اراک محال است از یادشان برود
آلومینیوم اراک، همان نامی است که بیش از هر تیم دیگری در این چند فصل، پرسپولیس را آزار داده است. این دیدار از چند جهت برای قرمزها دارای اهمیت بود؛ نخستین مصافی به حساب می‌آمد که اوسمار به عنوان سرمربی کارش را شروع می‌کرد و از سوی دیگر پرسپولیس باید خاطرات شکست 3 بر 2 فصل قبل را پاک می‌کرد.
درست در روزهایی که عده‌ای در فضای مجازی هشتگ اخراج درویش را داغ کرده بودند، نه صدایی از کادر فنی قرمزها بلند شد و نه حتی حواس هواداران به این خطر بزرگ بود؛ پرسپولیس بدون خریدهایش در اراک به مشکل برخواهد خورد. تصور کنید این وضعیت برای استقلال پدید می‌آمد! بدون‌شک نکونام یک هفته تمام علیه خطیر مصاحبه می‌کرد و می‌گفت با باز نکردن پنجره، قصد تضعیف تیم من را دارید اما «اوسمار ویرا» که خودش را شدیدا وامدار درویش می‌داند، هیچ اعتراضی به این موضوع نکرد. او بازیکنان تازه واردش را با خود به اراک برد به این امید که در لحظه آخر پنجره باز می‌شود اما خبری از باز شدن پنجره نبود؛ شهاب زاهدی در این دیدار فرصت پیدا کرد به عنوان مهاجم ثابت به میدان برود، نبیل باهویی به اندازه کافی زمان برای گلزنی داشت و به وحید امیری بعد از مدت‌ها بازی رسید اما هیچ چیزی برای سورپرایز هواداران وجود نداشت. اگرچه در نیمه نخست، بازی پایاپای بود اما در نیمه دوم پرسپولیس توپ و میدان را در دست گرفت و تازه از اینجا به بعد بود که عوارض باز نشدن پنجره خودنمایی کرد. شهاب زاهدی و نبیل باهویی فرصت‌های تک به تک را از دست دادند. همانند اکثر بازی‌های نیم‌فصل اول، فرصت خراب کردن توپ برای زاهدی، صادقی و سروش پیش آمد. حتی همان اشتباه داوری در نگرفتن پنالتی هم نعل به نعل تکرار شد. انگار یکی از بازی‌های نیم‌فصل نخست را برداشته باشی و زیرش یک کاربن بگذاری. همه چیز شبیه همان روزهایی بود که پرسپولیس به سختی موقعیت به دست می‌آورد و به سادگی از دست می‌داد اما قرار نبود این سناریو برای آلومینیوم هم عینا تکرار شود. بیرانوند این بار از حوالی مرکز زمین گل خورد. چند قدم بیش از حد بیرون آمد و با یک شوت از 50 متری غافلگیر شد!
* برانکو به این دلیل نیامد
شکست در اراک برای پرسپولیس اتفاق جدید و تازه‌ای نیست. در 4 فصل اخیر آنها ۳ مرتبه در این شهر بازی را به آلومینیوم واگذار کرده‌اند اما یک تفاوت بزرگ این بار وجود داشت؛ این نقطه شروع یکی از بی‌نام و نشان‌ترین مربیان یک دهه اخیر پرسپولیس بود. به وضوح خیل عظیم هواداران این تیم پس از استعفای گل‌محمدی، منتظر برانکو بودند اما سرمربی کروات و باهوش سابق قرمزها، در 70 سالگی می‌دانست تفاوت «وعده» و «توانایی» در مدیریت پرسپولیس به چه اندازه است. او پخته‌تر از آن است که خام حرف‌های بی‌پشتوانه شود. او خبر داشت چرا گل‌محمدی، اصرار به خروج داشت و سرانجام رفت.
این جعبه قرمز با ظاهری فریبا و پرزرق و برق به هیچ عنوان برای برانکو فریبنده نبود که بخواهد بعد از سپری کردن یک دوره کامل موفق و رشک‌برانگیز در پرسپولیس، مجددا خودش را در آزمونی دشوار قرار دهد. برخلاف برانکو که تقریبا سال‌های پایانی مربیگری‌اش را سپری می‌کند، اوسمار ویرا در آغاز راه است. او از فرصت پرسپولیس و مربیگری در یکی از پرطرفدارترین تیم‌های آسیا برای خودش می‌خواهد پلی بسازد برای سال‌های سال کار در منطقه. درست همان مسیری که برانکو 2 دهه قبل با تیم‌ ملی فوتبال ایران شروع کرد. اینکه چرا برانکو هدیه را باز نکرده پس فرستاد و در این سو اوسمار ویرا با آغوشی باز آن را پذیرفت، آنقدر واضح  است که محتاج واگویی مجدد نیست.
* قیمت این ۳ امتیاز چند بود؟
اما یک حقیقت تلخ در این بین برای هواداران پرسپولیس وجود دارد. برخلاف همه وعده‌های داده شده مبنی بر بستن تیمی خوب و آماده فتح لیگ، پرسپولیس حتی توان باز کردن پنجره نقل و انتقالاتی‌اش را ندارد. گفته شده مبلغی بین 2 تا 3 میلیارد تومان؛ این همه پولی است که بهای نپرداختنش را با 3 امتیاز در اراک پس دادند. اگر پرسپولیس همانند همه سال‌های گذشته تا هفته پایانی در کورس قهرمانی باقی بماند، آنگاه خواهید دید چگونه همین 3 امتیاز تکلیف قهرمان، نایب‌قهرمان و حتی تیم سوم را مشخص می‌کند. درست مشابه نیم‌فصل نخست که تنها 2 امتیاز همه تفاوت‌های ۳ تیم برتر را مشخص کرد.
صدالبته سایر مدعیان لیگ هم تا پایان لیگ امتیاز از دست می‌دهند اما موضوع مهم و متفاوت برای پرسپولیس این است که این تیم بازیکنان شاخص و تعیین‌کننده‌ای در هفته شانزدهم در اختیار داشت که شاید هر یک از آنها بویژه عیسی و ارونوف توانایی عوض کردن نتیجه را به تنهایی داشتند.
اگر هواداران پرسپولیس در یک هفته گذشته با چند مصاحبه اخطارآمیز کادر فنی، متوجه تاوان واقعی بسته ماندن پنجره می‌شدند، شاید انرژی خود را عوض داغ کردن هشتگ اخراج درویش، به همین موضوع اختصاص می‌دادند اما حواس هیچ‌کس به خطر جدی و مهم اراک نبود. رضا درویش از ابتدای هفته قبل نگران تحرکات افرادی بود که رایزنی خود را برای حضور در هیات‌مدیره پرسپولیس شروع کرده بودند. او هم به تناسب و فراخور نفوذش طبیعتا لابی‌هایش را برای ماندن آغاز کرد. مجمع باشگاه برگزار شد و دست آخر اعلام کردند تا پایان لیگ، درویش مدیرعامل باقی می‌ماند. از سوی دیگر اوسمار خودش را تمام و کمال وامدار این مدیریت می‌داند و از این رو هیچ نگفت؛ حتی بعد از شکست.
* آن جنگ به از این صلح
این تفاوت بزرگ امروز استقلال و پرسپولیس است. نه اینکه اختلاف عیان و واضح مدیرعامل و سرمربی امتیاز مثبت و اصولا رخداد خوبی تلقی شود؛ هرگز! اما دست‌کم این اختلاف نظر موجب می‌شود سرمربی تیم اجازه ندهد به بهانه نداشتن پول سر تیمش کلاه برود. خطیر به هر قیمتی که بود پنجره ۳ قفله استقلال را باز کرد و با خرید سیلوا، ماشاریبوف و فخرالدینی، تا حد ممکن تیمش را تقویت کرد. شاید عده‌ای بگویند با این حجم اختلافات، استقلال قادر نیست قهرمان شود که از قضا هم استقلال لیگ هشتم (مدیریت واعظ و سرمربیگری قلعه‌نویی) و هم نیم‌فصل نخست لیگ جاری، ۲ گزاره دم‌دستی‌اند که ثابت می‌کند اختلاف و هم‌نظر نبودن مدیرعامل و سرمربی مانع قهرمانی یک تیم نمی‌شود. حتی مدیریت درویش و مربیگری یحیی هم در فصل گذشته از این دست بود.
دست‌کم رودربایستی در جریانات این تیم دیده نمی‌شود و کادر فنی با صدای بلند، مطالباتش را ‌طلب می‌کند. درست برخلاف پرسپولیس که ناباورانه حاضر شد چند میلیارد در اردوی امارات هزینه کند اما حواسش نبود بسته بودن پنجره آن هم در یکی از مهم‌ترین بازی‌های خارج از خانه در نیم‌فصل دوم، بهایش ۳ امتیازی است که شاید در پایان،  جام را از آنها بگیرد. آینده ثابت خواهد کرد مدل مطالبه‌گرانه نکونام و خطیر به‌مراتب بهتر از تعامل از روی اجبار اوسمار و درویش است. در مدل نخست شاید جنگ اعصاب برای هوادار ایجاد شود اما خبری از کلاه گذاشتن و کوتاه آمدن نیست که همین یعنی بازی برد - برد برای هوادار.

Page Generated in 0/0285 sec