گروه فرهنگ و هنر: سازمان سیا وقتی آمد پای کار رمان «دکتر ژیواگو»یی که در شوروی ممنوع اعلام شده بود، تمام توانش را گذاشت تا این اثر در داخل شوروی جریانساز شود؛ حتی اگر در میان نوارهای بهداشتی جاسازی کند. پلیس مخفی شوروی محتوای اثر «بوریس پاسترناک» نویسنده یهودی روستبار را میدانست و رصد داشت و هر کس که در جلسات خانگی این اثر را شنیده بود بازجویی میکرد. البته نشریات شوروی از انتشارش سر باز زدند تا اینکه روزی سرجیو دانجلو، نماینده انتشارات فلترنیلی ایتالیایی به منزل پاسترناک رفت تا اثرش را که آوازهاش را شنیده بود برای انتشار بگیرد.
پس از آن کشوقوسهای فراوانی رخ داد و پلیس مخفی هم از خروج دستنویس رمان از کشور اطلاع یافت و تلاش زیادی هم برای برگرداندن آن کردند که ناکام ماند.
به هر حال پس از همه فراز و فرودها و سختیهایی که به چاپ رمان در خارج از شوروی انجامید، رفتار حکومت کمونیستی شوروی در دوره خروشچف باعث تمرکز توجه دیگر کشورها روی این کتاب شد و مانند یک موج، در کشورهای مختلف اروپایی منتشر شد. آمریکا اما به دلیل ملاحظه شرایط سخت پاسترناک در داخل شوروی، همچنین جنگ سرد با شوروی، در چاپ ترجمه انگلیسی کتاب عجله نکرد. البته آمریکاییها و سازمان سیا، باعث و بانی چاپ نسخههای میلیونی زیادی از این کتاب در اروپا شدند اما تا زمانی که این مساله افشا نشد، کمونیستها متوجه نشدند که ترجمه «دکتر ژیواگو» توسط چاپخانهها و عوامل مخفی سیا در اروپا و خیلی از کشورها توزیع شده است.
پاسترناک اسم رمانش را «دکتر ژیواگو» گذاشت که به روایت سالهای انقلاب 1917 روسیه میپرداخت. البته در کتاب «ادبیات علیه استبداد» آمده است که ژیواگو قرابت بسیاری با پاسترناک دارد و به عبارتی همزادش است.
پاسترناک با توجه به بازخوردهایی که میدید و رفتار حکومت در قبال رمان در حال نوشته شدنش، زمانی که فاصله کمی تا پایان نگارش «دکتر ژیواگو» باقی مانده بود، این جملات را گفته بوده است: «آنها این رمان را به هیچ وجه چاپ نخواهند کرد. معتقدم آنها هیچ وقت چاپش نخواهند کرد. من به این نتیجه رسیدهام که باید رمانم را دست به دست بگردانم تا عالم و آدم آن را بخوانند». ویرایش نهایی کتاب «دکتر ژیواگو» در سال ۱۹۵۵ به سرانجام رسید. پاسترناک در جای دیگری از کتاب گفته: «انتشار دکتر ژیواگو [در شوروی] امر غیرممکنی است».
رقابت تبلیغاتی آمریکا و شوروی در جریان سالهای جنگ سرد، باعث ورود سازمان سیا به کارزاری شد که بهانه اصلیاش کتابهایی چون «دکتر ژیواگو» یا «۱۹۸۴» و یا «مزرعه حیوانات» بودند. علت اصلی فعالیتهای سازمان سیا و سازمانهای پوشش دیگری که در این نبرد به وجود آورد، بیاثر کردن فعالیتهای ماشین پروپاگاندای کمونیستها بود.
دستنوشته روسی کتاب پاسترناک در سال ۱۹۵۸ به سازمان سیا رسید و این شروعی برای جنگی دیگر بین آمریکا و شوروی بود.
با توجه به همه کارهایی که سازمان سیا در زمان جنگ سرد در عرصه فرهنگی انجام داد، «هارولد استاسن» رئیس سازمان جنگ صلیبی برای آزادی، یکی از همان سازمانهایی که سیا برای جنگ نرمش تاسیس میکرد، به مجله گفت: «ما سوراخ بزرگی در پرده آهنین ایجاد کردیم». یکی از واقعیتهای مربوط به این جمله، این است که حدود یکسوم جمعیت بزرگسال شوروی به رادیوهای غربی گوش میدادند (خیلی از این رادیوها را سازمان سیا تاسیس کرده بود) و جالب است که در سال ۱۹۵۸ بودجهای که شوروی برای پارازیت انداختن روی سیگنالهای این رادیوها صرف میکرد، خیلی بیشتر از مجموع بودجهای بود که صرف رادیوهای داخلی و بینالمللیاش میکرد.
دانشجویان لهستانی و دیگر کشورهای تحت سیطره بلوک شرق، واکنشهای مثبت و تشکرآمیزی از باعث و بانی توزیع کتابهای جورج اورول، میلوان جیلاس و چسلاو میلوش داشتند. به همین دلیل سازمان سیا، فعالیتهای مربوط به نشر و توزیع کتاب در اروپا را گسترش داد. این سازمان جاسوسی پس از ارسال پستی کتابها به کشورهای اروپای شرقی، در سال ۱۹۵۶ برنامههای مربوط به ارسال کتاب به داخل شوروی را آغاز کرد. آمریکاییها طبق مستندات تاریخی و مطالب کتاب «ادبیات علیه استبداد»، حقیقتا جنگی همهجانبه را با کتاب علیه شوروی کلید زدند و از هر عاملی هم به عنوان سرباز این جنگ استفاده کردند؛ از جمله افراد معمولی و مسافرانی که به شوروی یا کشورهای اروپای شرقی میرفتند. «کتابها داخل جعبههای غذا و نوارهای بهداشتی جاساز و پنهانی به داخل کشور برده میشد». این برنامهها که تا سقوط کامل اتحاد شوروی ادامه پیدا کرد، توسط مامورانی هدایت میشد که خودشان پیشزمینههای ادبی داشتند.
نمایشگاه جهانی بروکسل که در سال ۱۹۵۸ برپا شد، نخستین نمایشگاه جهانی بعد از جنگ دوم بود. آمریکا سرمایهگذاری زیادی برای عرضه «دکتر ژیواگو» و دیگر کتابهای ممنوع در این نمایشگاه کرد و یکی از این سرمایهگذاریها در غرفه واتیکان خود را نشان داد. یعنی در غرفه این کشور مذهبی بود که بسیاری از نسخههای رمان مورد نظر بین مخاطبان توزیع شد. یک زن کاتولیک که سازمانی مذهبی با نام «زندگی با خدا» را تاسیس کرده و به چاپ کتابهای آموزههای مسیحی اشتغال داشت، در این میدان نبرد به کمک آمریکاییها آمد. کار اصلی این سازمان که توسط «ایرینا پوسنووا» اداره میشد، قاچاق کتابهای مذهبی به زبان روسی به داخل خاک شوروی بود. جالب است که سرانجام، نخستین نسخههای روسی «دکتر ژیواگو» توسط کشیشها و راهبهها به دست گروهی از شهروندان روس رسید. شوروی نیز سرمایهگذاری زیادی برای تبلیغ مرام کمونیسم در این نمایشگاه کرده و حدود ۵۰ میلیون دلار و خیلی بیشتر از آمریکا هزینه آمادهسازی غرفهاش کرده بود.
مجله نویمیر از ژانویه تا آوریل ۱۹۸۸ رمان «دکتر ژیواگو» را به صورت پاورقی چاپ کرد و بالاخره مردم روسیه توانستند به طور علنی و قانونی همه متن آن را به طور کامل بخوانند. در «کتابخانه دولتی والنین» که نامش بعدها به «کتابخانه دولتی روسیه» تغییر کرد، نسخهای از کتاب «دکتر ژیواگو» که سازمان سیا در سال ۱۹۵۹ چاپ کرده بود، از گاوصندوق بیرون آمده و در معرض نمایش عموم قرار گرفت.
البته بوریس پاسترناک نخستین و آخرین سوژه سازمان سیا نبوده است؛ مجله ریویو پاریس، ارنست همینگوی، گابریل گارسیا مارکز و... نیز مورد سوءاستفاده این سازمان قرار گرفتهاند و چه مجلات بسیاری در دهه 1950 تا 1980 با حمایت و سیاستهای آمریکا برای ایجاد پروپاگاندای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی طرحریزی شدند.