گروه فرهنگ و هنر: بیش از یک سال و نیم از حضور محمدمهدی عسگرپور به عنوان پنجمین مدیرعامل خانه هنرمندان میگذرد؛ خانهای با 24 سال قدمت که امروز به یکی از تاثیرگذارترین مراکز فرهنگی - هنری کشور بدل شده و در طول این سالها فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده است. فارغ از ارزیابی و ارزشگذاری اقدامات و سیاستهای عسگرپور در این جایگاه -که بزودی طی یک پرونده ویژه به آن خواهیم پرداخت- یکی از کارهای مثبت و قابل توجه که صد البته برخی از آنها در دوران حضور مجید رجبیمعمار پیریزی شده بود، برپایی مستمر برنامههای هفتگی چون «مستندات یکشنبه» با اکران، نقد و بررسی یک فیلم مستند، «سینمای روز» با پخش یک اثر سینمایی روز جهان، «یک سهشنبه کوتاه» اکران و نقد چند فیلم کوتاه و پخش «فیلم تئاترها» روزهای بسیار موفق و پرمخاطبی را سپری میکند اما بیتردید یکی از مهمترین این اقدامات پخش فیلمتئاترهایی است که به همت انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر افتتاح شد؛ سلسله جلساتی که در گام نخست با پخش فیلمتئاتر «خانه برناردا آلبا» نوشته فدریکو گارسیالورکا، با ترجمه احمد شاملو به طراحی و کارگردانی علی رفیعی در سال ۱۳۹۷ در تالار وحدت به روی صحنه رفته بود.
«شاه لیر» نوشته ویلیام شکسپیر، با کارگردانی پیتر بروک اجرا شده در سال ۱۹۷۱ دومین فیلمتئاتری که بود در هفته دوم این نشستها اکران شد و مورد نقد قرار گرفت، «روزنه آبی» نوشته مرحوم اکبر رادی و به کارگردانی محمود محمدیوسف اجرا شده در سال ۱۳۵۵ و «در انتظار گودو» به کارگردانی مایکل لیندسی هاگ اجرا شده در سال ۲۰۰۱ نیز جلسات بعدی بودند که طی هفتههای گذشته با اقبال و استقبال علاقهمندان، هنرمندان و اصحاب رسانه اکران شدند؛ نشستهایی که میتواند گام بسیار مهم و موثری را برای نسل جوانی که به هر دلیلی دسترسی برای تماشای این آثار را نداشتند با اکران فیلم تئاترها بردارد.
چهارمین نشست جلسات نقد و اکران و بررسی فیلمتئاترها به پخش فیلم تئاتر «در انتظار گودو» به کارگردانی مایکل لیندسی هاگ اختصاص داشت که سال ۲۰۰۱ در مدتزمان ۱۱۰ دقیقه اجرا شده است. این جلسه با حضور عباس غفاری مجری - کارشناس و دکتر رامتین شهبازی، استاد دانشگاه و منتقد تئاتر برگزار شد.
در این نشست پس از پخش فیلمتئاتر تحسین شده «در انتظار گودو»، رامتین شهبازی درباره نمایشنامه این اثر اظهار کرد: صحبت کردن درباره این اثر شاخص و مطرح جهان بسیار سخت است، زیرا با توجه به اینکه مطالب بسیاری درباره این نمایشنامه نوشته شده است اما از زمانی که برای این برنامه دعوت شدم به این موضوع فکر کردم که از چه منظری به این متن بپردازم که تازگی داشته باشد. اگر بخواهیم درباره اجرا صحبت کنیم باید بگویم این اجرا را خیلی واجد ویژگی خاصی نمیبینم که در دیگر آثار خوب اجرا شده از این نمایشنامه نباشد اما شاید این موضوع ویژگی مثبت آن نیز به شمار بیاید، چون به هر ترتیب گودو را برای مخاطبان خوب اجرا میکند، بنابراین باید بگویم از نظر فنی اتفاق خوبی در این اجرا رخ داده است.
این منتقد با سابقه تئاتر در ادامه افزود: نکتهای که در خواندن دوباره نمایشنامه برایم جالب بود، کلید واژهای است که روی آن بحث وجود دارد، به صورتی که آثار بکت یا نویسندگانی که آنها را به عنوان نویسندگان ابزورد میشناسیم؛ با مساله پوچی گره خورده است. در حالی که گره زدن ابزورد با نهیلیسم یا پوچی، تعبیری اشتباه است، زیرا ابزورد قابل ترجمه نبوده و بیشتر ایجاد امری غریب است. مانند اینکه در این جلسه فردی با لباس کابویی وارد شود، روی سن بیاید و شروع به گیتار زدن کند؛ این اتفاق باعث تعجب همه ما میشود.
این استاد دانشگاه با اشاره به ارتباطی که متنهای بکت با ابزورد ایجاد کرده، ادامه داد: در واقع بکت مرز بین متون مدرن و پست مدرن است. اگر بخواهیم مواجهه پدیدارشناسانه با نمایشنامه «در انتظار گودو» داشته باشیم، باید بگوییم شما در این متن با ۲ شکل سوژگی مواجه هستید. اول سوژگی کلی که ما را به امر قابل تعمیم میبرد و دیگر سوژگی خرد که ما میتوانیم درباره آن بحث کنیم و متوجه امری که پوچ نیست اما پوچ ترجمه میشود شویم.
او با طرح این پرسش که چگونه متن «در انتظار گودو» از پوچی فاصله میگیرد؟! درباره سوژهای کلی بیان کرد: ۲ شخصیت اصلی داستان منتظر گودو هستند؛ هر دوی آنها میخواهند از وضعیتی اسفناک نجات پیدا کنند. یعنی پیکان آنها به سمت نیروی خیری است که قرار است از بیرون وارد شود و آنها را از وضعیتی که در آن هستند نجات دهد. مدور بودن صحنه نشان از تکرار و اسارت آن ۲ در این وضعیت است. آنها میخواهند نجات پیدا کنند و هر روز منتظر گودو هستند که آنها را نجات دهد. خب این پوچی نیست و اتفاقا سراسر معناست. حال اینکه گودو نمیآید و این وضعیت به تعویق میافتد، ما را از جهان مدرن به سمت پستمدرن میبرد.
شهبازی در ادامه گفت: سوژههای خرد بین روابط آدمهای متن رخ میدهد. ما اینجا با یک جور گنگی در شکل برقراری ارتباط مواجهیم. این چیزی جز ابتذال زبان نیست. عنصر ابتذال زبان بسیار در جامعه و تفکرات مدرن مورد توجه قرار میگیرد و همان چیزی است که یونسکو نیز درباره آن صحبت کرده و در نمایشنامه درس او شاهدش هستیم. ابتذال زبان در نمایشنامه در انتظار گودو بکت هم وجود دارد. بحثی که امروز با آن مواجهیم، ایدهای است که در قرن بیستم نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته و از آن با عنوان زندگی روزمره یاد میشود.
او در پایان گفت: همه ما درگیر زندگی روزمره هستیم. من نگاه چپ ندارم و با نگاه مارکسیستی هم مشکل دارم اما باید بگویم که اکنون همه ما درگیر نگاه سرمایهداری و اسیر یک جبر سرمایهداری هستیم. فرار کردن از آن نیز ممکن است آسیبهای بسیاری را به ما وارد کند. ممکن است در شرایطی قرار بگیریم که زندگی ما دچار تحول شود.