گروه بینالملل: نتایج انتخابات سراسری پاکستان در 8 فوریه نشاندهنده نارضایتی گسترده از نهادهای نظامی و غیرنظامی این کشور بود اما به نظر میرسد نتایج برعکس آن چیزی است که بسیاری از رایدهندگان میخواستند. نامزدهای مستقل وابسته به حزب تحریک انصاف پاکستان (PTI) که وابسته به عمران خان، نخستوزیر پیشین این کشور بودند و تحت لوای آن از شرکت در انتخابات منع شده بودند بیش از هر حزب دیگری کرسی در پارلمان به دست آوردند اما برای اکثریت کافی نبودند. دولت بعدی پاکستان در عوض توسط ائتلافی از احزاب قدیمی از جمله حزب راست میانه مسلم لیگ نواز پاکستان (PML-N) به رهبری نخستوزیر سابق نواز شریف و حزب چپ میانه خلق پاکستان به رهبری آصف علی زرداری، رئیسجمهور سابق و پسرش بلاول بوتو زرداری (PPP) تشکیل خواهد شد. 8 فوریه نظم سیاسی ریشهدار پاکستان که در آن احزاب برای کسب رای، همچنین به نفع ارتش قدرتمند رقابت میکنند متزلزل شد اما فرونریخت. اگرچه عملکرد شگفتانگیز PTI به شهرت ارتش لطمه زد اما توانایی ارتش برای تأثیرگذاری بر روند رویدادها دستنخورده باقی ماند. آخرین قسمت از بازی تاج و تخت پاکستان در بحبوحه یک بحران اقتصادی جدی، همچنین تهدیدات امنیتی از سوی تحریک طالبان پاکستان (TTP) و دیگر گروههای شبهنظامی رخ میدهد؛ قطبی شدن سیاست پرداختن به بدهی و کسری فزاینده پاکستان را دشوار میکند. پاکستان با تولید ناخالص داخلی 340 میلیارد دلاری باید نزدیک به 78 میلیارد دلار بدهی خارجی خود را قبل از سال 2026 بازپرداخت کند.
اعمال مالیات بر بخشهای کلیدی اقتصاد - کشاورزی، املاک و مستغلات، خردهفروشی - بدون اجماع سیاسی دشوار است و در میان بلاتکلیفی، شرکتهای دولتی زیانده مختلف، از خطوط هوایی بینالمللی پاکستان گرفته تا شرکتهای توزیع برق کشور که در مجموع سالانه حدود 1.7 میلیارد دلار برای دولت هزینه میکنند، نمیتوانند خصوصی شوند. پاکستان همچنین به یک استراتژی جامع برای مقابله با گروههای تکفیری نیاز دارد که اکنون مسؤول حملات تروریستی در داخل کشور هستند اما زمانی به عنوان بخشی از جنگ غیرمتعارف علیه هند و راهی برای تامین نفوذ در افغانستان تشویق یا تحمل میشدند. در همین حال، صلح با هند، روابط با غرب و روابط با خیران اقتصادی در جهان عرب، اکنون گروگان اختلافات داخلی پاکستان است: مخالفان خود اغلب به فروش منافع پاکستان متهم میشوند. با توجه به نتایج پراکنده انتخابات و اتهامات تقلب در آرا، یک دولت فراحزبی باثبات میتواند راه را برای خروج ارتش از سیاست هموار کند. همچنین میتواند به پاکستان کمک کند تا از سنت دیرینهاش دور شود که یک سیاستمدار بزرگ در زندان باشد، مانند عمران خان در حالی که حامیانش مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. بحثهای پارلمانی درباره ایدههای سیاست جایگزین میتواند جایگزین فریادهای کنونی بین حامیان رهبران رقیب درباره اینکه چه کسی فاسدتر است، شود اما به جای ایجاد وحدت و دولت ائتلافی که در حال شکلگیری است، این موضوع بلافاصله با مخالفت حامیان خان مواجه خواهد شد. همانطور که اوضاع پیش میرود، بعید به نظر میرسد اختلافات پاکستان به این زودیها پایان یابد.
نتایج انتخابات هفته گذشته نشاندهنده خستگی رایدهندگان از نخبگان سیاسی و سیاستهای خاندانی، همچنین مداخله چه آشکار و چه پنهان توسط ژنرالهای کشور بود. نارضایتی گسترده از اقتصاد و فقدان فرصت برای جمعیت جوان در حال رشد پاکستان باعث ایجاد سیاستهای پوپولیستی شده است که منجر به آشتی نمیشود. خان، ستاره کریکت که به رهبر معترضان اصلی تبدیل شده است، ایده حل و فصل مذاکره با مخالفان سیاسی خود را رد میکند و به گفته خودش توسط ارتش و آمریکا به زندان افتاده است. او روایت قدرتمندی از قربانی شدن ساخته است که نخبگان سیاسی پاکستان و توطئههای خارجی را مسؤول مشکلات این کشور میداند. ابهت او ممکن است راهحلهای واقعبینانه ارائه نکند اما دریچهای برای افراد ناتوان ایجاد میکند تا خشم و ناامیدی خود را تخلیه کنند. به نوشته فارن پالسی، به نظر میرسد خان معتقد است یک انقلاب میتواند به او قدرت بیشتری نسبت به پذیرش ایده یک پیمان ملی جدید بدهد. خان به جای استفاده از موفقیت انتخاباتی حزب تحریک انصاف برای گفتوگو با احزاب اصلی دیگر، پیشنهاد اتحاد را به ۲ حزب مذهبی کوچک ارائه داده، اگرچه یکی از آنها قبلا مشارکت را رد کرده است.