• تو این 45 سال چه گلی به سرمون زدید که ارزش داشته باشه انگشتمون رو استامپی کنیم؟ اونم آبی.
با توجه به اینکه 45 سال رقم درشتی است و 45 سال هم طول میکشد دستاوردها را بشماریم، فلذا عرض میکنیم حالا چه عجلهای بود بزرگوار! یک چرت هم میزدید، میشد 60 سال تا یکجا شبهات را برطرف میکردیم. علیالحساب، مقایسهای بکنید با زمان محمدرضا پهلوی که اسم ایرانی رفته بود کنار اسم سگ (آدم از خفت آب میشود میرود توی زمین به خدا!) مقایسه کنید با امروز که اسم ایرانی که میآید، تمام پدافندهای زمینی، هوایی، زیرزمینی، دریایی، فضایی، برو بالاتر، فراجوی، کهکشانی و اینها جلوی چشم ابرقدرتها ردیف میشود. در زمینه علمی هم مقایسهای بکنید با ارسال ۳ ماهواره در هفته، با زمانی که ته پیشرفت علمیمان، ارسال کفتر بق بقو در جشنهای 2500 ساله به هوا بود.
خالی از لطف نیست مقایسه زمانی که گونی گونی پزشک هندی وارد میکردیم با زمانی که واکسنِ واکسن فایزر رو هم خودمان میزنیم (برای کسب اطلاعات بیشتر مراجعه شود به کتاب دستاوردهای 45 ساله انقلاب به خط بریل).
• رای بدیم که چه بشه؟ ایییییش!
این شبهه مثل شبهه ابلیس میماند که ژست روشنفکری به خودش گرفت و حضرت آدم را از بهشت فول آپشن، مفتکی عازم زمین کرد. سادهاش را بگوییم رای ندهیم باید تحملمان را ببریم بالا! ممکن است بعد از مشارکت پایین، یک عده دوباره هوس انقلاب کنند.
از آن انقلابها که شبها باید اتو را بزنیم به برق تا فیوز نظام بپرد یا آشغالها را شبها به جای ساعت 9 ساعت 10 بگذاریم بیرون تا آه گربههای ولگرد نظام را ساقط کند. اعتقاد به آه گربهای که یک ساعت دیر نان سر سفره زن و بچه میبرد، برای این عزیزان از بمب بالستیک کاریتر است. اگر معده قوی دارید و بالا نمیآورید، فقط به خاطر دیدن این صحنهها نیایید پای صندوق رای. بقیه دلایل بماند سر صبر عرض میکنیم.
• با این همه بدبختی باز هم باید رای بدیم؟
برای جواب به این شبهه مثل خندوانه روی صندلی بنشینید تا شما را ببریم به یک جای خوب. تصور کنید رئیس جمهوری دارید که یک روز در ماه هوشیاری دارد. در آن یک روز هم فقط قرار است اسم یک کشور را اعلام کند تا خانه خرابش کند. اگر شانس یاری کند و اسم کشورها را با هم قاطی نکند، با آدم خیالی راه میافتاد سمت ناکجا آباد. در چنین وضعیتی یک رقیب پیرپاتالتر که وضعیتش کمی بهتر از این رئیسجمهور است(۲ ساعت هوشیاری در ماه) برای انتخابات نامزد میشود. تا بال خیالتان بنزینش تمام نشده، تصور کنید ته زندگی شاهانهتان خوردن موش کبابی در خیابانهای نیویورک است. حالا چشمهایتان را باز کنید و ببینید مرزهای بدبختی جابهجا شده است
یا خیر!
• قانع شدیم ولی بازم دوست نداریم رای بدیم. چهار دیواری عقلی، اختیاری
مچتان را گرفتیم. احتمالا شما برانداز هستید و طرح ابتکاری زدن اتو به برق ایده خودتان است. با یک خسته نباشید در اوج خداحافظی کنید. به اندازه کافی شبهه جورواجور ریخته روی سرمان. ضمنا آدرس را اشتباهی آمدهاید. سرچ کنید«pasokh be mohmalat.a khoda.ir»