printlogo


کد خبر: 277380تاریخ: 1402/12/5 00:00
درباره انتقاد تند خلیل‌زاده به رواج کی‌روشیسم و آسیب‌های آن در فوتبال ایران؛ خیانت از قاجارتا برنامه 90
شجاعت یا حقیقت؟

محمد رشوند: بغضی فروخورده و فریادی از سر تظلم‌خواهی اما در نهایت بی‌سلیقگی ‌و صد البته اتهام‌زنی به همه جامعه خبرنگاران ورزشی. این چکیده آن چند دقیقه‌ای بود که چهارشنبه شب در میکسدزون ورزشگاه آزادی بین مدافع تراکتور و خبرنگاران عموما حوزه باشگاه پرسپولیس رخ داد.
 شجاع خلیل‌زاده، کاپیتان تراکتور پس از شکست ۲ بر صفر با حالتی بر افروخته پا به راهروی زیرین ورزشگاه آزادی گذاشت.
از حالت چشم‌ها و رگ‌های گردن هویدا بود که خودش را آماده می‌کرد درباره شکست توضیحاتی بدهد اما در ادامه بحث به تیم‌ ملی کشیده شد. شجاع خلیل‌زاده که در چند سال اخیر یکی از ارکان اصلی تیم‌ ملی بوده است، ناگهان دو‌قطبی‌ کی‌روش - قلعه‌نویی را مطرح کرد و سپس در مجادله‌ کلامی عنوان کرد چرا خبرنگاران در زمان کی‌روش ساکت بودند و انتقادی را علیه تیم‌ ملی و‌ سرمربی‌اش مطرح نمی‌کردند؟ او که مشخص بود به خاطر تصمیمات کی‌روش در گذشته بسیار آسیب دیده، در اشتباهی که ریشه در خشم لحظه‌ای داشت، همه خبرنگاران ورزشی حاضر در جمع را متهم به سودجویی کرد. در ادامه شخصا با یکی از خبرنگاران که میکروفن برنامه فوتبال ۳۶۰ را در دست داشت، وارد بحث شد و گفت فردوسی‌پور با حمایت از کی‌روش فوتبال ایران  را نابود کرد. 
* حرفی که صحیح بیان نشد
کارلوس کی‌روش به عنوان یک مربی خارجی یک دهه در تیم‌ ملی فوتبال ایران فعالیت کرد که در این سال‌ها نکات منفی و مثبت فراوانی در کارنامه‌اش دیده می‌شود. کی‌روش برای بالا بردن ارزش پیراهن تیم‌ ملی و حکمرانی مطلق انضباط، در همان ابتدای کار، مهدی رحمتی و هادی عقیلی را از تیم‌ ملی خط زد؛ سیاستی که مورد تایید اکثریت جامعه فوتبال قرار گرفت، البته او این سیاهه را گسترش داد و هر بازیکنی که در هر  مقطعی دعوت اولیه او را نپذیرفت، برای همیشه از تیم‌ ملی خط زد. 
شاید عدم انعطاف‌پذیری کی‌روش از مواردی بود که جا داشت با دخالت فدراسیون کمی تلطیف شود اما به واسطه عدم مدیریت قوی در راس مدیریت فدراسیون، متاسفانه این اقتدار هرگز دیده و اجرا نشد. خلأ بزرگی که پدیدآورنده اختیارات فراقانونی کی‌روش شد تا جایی که او با وزیر ورزش هم وارد چالش شد! 
در  بخش دیگر شاهد تصمیماتی بودیم که ریشه در سلیقه کی‌روش داشت و متاسفانه کمی بعدتر با دوقطبی شدن فضا بین او و برانکو، چند بازیکن برتر پرسپولیس، از دایره مدعوین به تیم‌ ملی بیرون رانده شدند. 
یکی از این بازیکنان شجاع خلیل‌زاده بود؛ مدافعی که به همراه سیدجلال حسینی یکی از مستحکم‌ترین خطوط دفاعی تاریخ لیگ برتر را ساخت. در روزهایی که پرسپولیس با شجاع در حال ربودن یک به یک عناوین فوتبال ایران بود، متاسفانه کی‌روش قلم بزرگ قرمز را روی نام او کشید.
 بهترین دوران فوتبالی خلیل‌زاده مصادف شد با خط خوردن او از تیم ملی. او میادین مهمی چون ۲ جام‌جهانی و جام ملت‌ها را از دست داد و کی‌روش هرگز دلیل موجهی برای این رفتار خود بیان نکرد.
شاید بسیاری بر این باور بودند سلیقه و انتخاب مربی پرتغالی صحیح بوده اما برهان خلف درست بعد جام ملت‌های ۲۰۱۹ رخ داد و‌ به صورت عملی به جامعه فوتبال ثابت شد در گذشته اشتباه رخ داده است.
برای مقدماتی جام‌جهانی ۲۰۲۲ برای مقطعی، «کلاش بزرگ» بلژیکی و «کلاهبردار» معروف، مارک ویلموتس آمد و با شکست مقابل تیم ملی فوتبال عراق در بصره، ما را تا آستانه حذف پیش برد اما شکوفایی شجاع درست از مقطعی کلید خورد که دراگان اسکوچیچ به جای ویلموتس آمد.
این مربی کروات، بعد از مدت‌ها از زوج شجاع خلیل‌زاده  و حسین کنعانی‌زادگان‌ استفاده کرد و با اینکه چند سال از دوره شکوفایی ابتدایی خلیل‌زاده گذشته بود، همگان با آن نمایش ارائه شده، حسرت نبود شجاع در سال‌های گذشته را خوردند. 
شجاع از بهترین بازیکنان دوره اسکوچیچ بود و با درخشش او و سایر بازیکنان بود که مربی بی‌ادعای کروات با قرارداد ۲۰۰ هزار دلاری،  ایران را با اقتدار کامل  به جام‌جهانی ۲۰۲۲ رساند.
شجاع بعد از سال‌ها و اینک بعد از عبور از ۳۲ سالگی به آرزوی دیرینش رسید و حضور در جام‌جهانی قطر می‌توانست کمترین پاداش برای او باشد.
اما متاسفانه در فاصله ۳ ماه تا برگزاری جام‌جهانی ۲۰۲۲ قطر، شاهد یک کودتا علیه سرمربی تیم‌ ملی بودیم. با تغییر رئیس فدراسیون فوتبال و آمدن مهدی تاج، کی‌روش ناباورانه بعد از حذف ۲ تیم‌ ملی فوتبال کلمبیا و مصر در راه رساندن به جام جهانی، مجوز حضور روی نیمکت ایران را دریافت کرد!
این بار ا‌و نتوانست چشم بر توانایی‌های زوج کنعانی‌زادگان‌ و شجاع خلیل‌زاده ببندد. هر دو‌ را به جام‌جهانی برد اما این ۲ در ترکیب اصلی نخستین مصاف ما مقابل انگلیس قرار نداشتند.
اگرچه در نیمه دوم بازی با انگلیس، کنعانی‌زادگان به زمین آمد اما در ۲ بازی  بعد تیم‌ ملی هیچ جایگاه ثابتی برای خلیل‌زاده در نظر گرفته نشد. یک کابوس تمام‌عیار برای فردی که از ستون‌های صعود ایران به جام‌جهانی بود.
برای دومین‌بار باز هم کی‌روش چشم بر توانایی‌های او بست و حتی روزبه چشمی را که هافبک تدافعی است، به وی ترجیح داد.
کی‌روش بعد شکست مقابل تیم‌ ملی فوتبال آمریکا برای همیشه از تیم‌ ملی ایران رفت و در ادامه، قلعه‌نویی همانند اسکوچیچ به شجاع اعتماد کرد؛ آن هم در ۳۵ سالگی.
 با اینکه خلیل‌زاده در جام ملت‌ها از بهترین‌های ایران بود اما او نمی‌تواند چشمش را بر همه آن سال‌هایی که کی‌روش حقش را خورد ببندد. حالا که عنوان می‌شود قرار است قلعه‌نویی نسل را جوان کند و دست‌کم بازیکنان بالای ۳۲ سال را دعوت نکند، شاید پایان کار برای شجاع فرارسیده، از این رو ترجیح داد سفره دلش را باز کند اما در بی‌ربط‌ترین و اشتباه‌ترین مکان ممکن با اتهام‌زنی به خبرنگاران!
* حامیان کی‌روش در مظان اتهام
همان‌طور که در ابتدای گزارش عنوان شد، خلیل‌زاده در اعتراضات تندش متاسفانه همه خبرنگاران حاضر در ورزشگاه را بدون هیچ تفکیکی، سودجو خطاب و نوک انتقادش را متوجه برنامه به تاریخ‌پیوسته 90 کرد.
آیا می‌شود گفت یکی از ارکان حضور تقریبا یک دهه‌ای کی‌روش برنامه 90 و فردوسی‌پور بودند؟
بی‌آنکه قصد دفاع از آنچه خلیل‌زاده علیه جامعه خبری مطرح کرد را داشته باشیم، باید بپذیریم دوره «کی‌روشیسم»
به وجود نمی‌آمد اگر برنامه 90 در طول دهه 90 آن همه حمایت بی‌مرز از کی‌روش نمی‌کرد.
عادل فردوسی‌پور به صورت واضح و نمایان و بی‌هیچ پوششی، حامی کی‌روش بود و عقیده داشت فوتبال ما باید در هر حالتی او‌ را حفظ کند.
همین مصونیت رسانه‌ای عجیب که برنامه 90 و تهیه‌کننده‌اش پیرامون کی‌روش ساختند، موجب شد او عملا از حیطه «کنترل» ۲ رئیس فدراسیون فوتبال ما خارج شود. نه علی کفاشیان توانایی مهار کی‌روش را به عنوان «کارفرما» داشت و نه متاسفانه مهدی تاج در ۲ مقطعی که بود.
امثال خلیل‌زاده برخلاف رحمتی و عقیلی و آن افرادی که از تیم‌ ملی قهر کردند، متاسفانه تنها قربانی سلیقه کی‌روش شدند و چون فضای رسانه‌ای ما در آن مقطع تا حدود زیادی تحت نفوذ برنامه ۹۰ قرار داشت، عملا هیچ حامی بزرگ رسانه‌ای‌ برای «مغضوبان» وجود نداشت.
بعد ایجاد دو‌قطبی بزرگ بین کی‌روش و برانکو متاسفانه این اعمال سلایق بی‌توجیه  بیشتر شد و چون فدراسیون وقت و سرمربی تیم‌ ملی تحت چتر حمایتی 90 بودند، عملا می‌شود پذیرفت تا حدودی این بخش از گلایه‌های شجاع درست است اما اهانت او به خبرنگاران چیزی نبود که زمین بازی را به نفعش کند.
او می‌توانست در فضایی آرام و بی‌آنکه بخواهد همه خبرنگاران را «آدم رسانه‌ای» کی‌روش ‌و «سودجو» عنوان کند، حرف دلش را بزند و بگوید چرا به اندازه‌ای که لیاقتش را داشت، برابر کی‌روش از او ‌دفاع نکردند؟
 اما خلیل‌زاده با عصبانیت و بد مطرح کردن صورت مساله، کار را به بدترین شکل ممکن پیش برد تا جایی که باشگاه تراکتور از خبرنگاران عذرخواهی کرد و عنوان شد کمیته انضباطی به این موضوع رسیدگی خواهد کرد. او فریاد «دادرسی» سر داد اما خشک و تر را با هم سوزاند. 
تاریخ  معاصر را نمی‌شود به این زودی‌ها تحریف کرد؛ بخش‌هایی از گلایه‌های یکی از بهترین مدافعان چند دهه اخیر فوتبال ایران، درست بود و باید با بررسی دقیق‌تر آن روزها،  آسیب‌شناسی کرد چگونه یک رسانه با حمایت‌های چشم‌بسته‌اش می‌تواند از یک «فرد خارجی» در این فوتبال یک «خودکامه» تمام‌عیار بسازد.
کارنامه کی‌روش نه تماما سپید سپید بود، نه صرفا سیاه و تار. عملکردش  و ۳ حضور در جام‌جهانی مشخص است. با اعتماد روی جوانانی مثل طارمی و آزمون و عزت‌اللهی نسل جدیدی را معرفی کرد اما در آن سو افرادی همانند شجاع خلیل‌زاده و سیدجلال حسینی بودند که بی‌هیچ منطقی در لیست سیاه او قرار گرفتند. 
همان‌گونه که برنامه‌های ورزشی تلویزیونی و حتی فضای رسانه‌ای ورزشی کشور مقابل قلعه‌نویی کاملا پرسشگر و فعال است، شاید بهتر بود در دهه‌ای که گذشت، برنامه ۹۰ به عنوان مهم‌ترین برنامه ورزشی «وقت» تلویزیون، عوض بسط چتر رسانه‌ای برای کی‌روش، از او به اندازه «کافی» انتقاد می‌کرد.
تنها فایده واکاوی اتفاقات گذشته این است که چراغ تابنده‌ای را پیش روی امروز فوتبال ما و رسانه‌ها قرار می‌دهد.
نه «انتقادات مغرضانه» و نه «حمایت‌های چشم و گوش بسته»؛ این چاقوی  دولبه‌ای است که منافع ملی ما را در فوتبال تهدید می‌کند.
موضع ما نسبت به خلیل‌زاده و اتهامی که به اکثریت جامعه خبرنگاران ورزشی زد کاملا روشن و شفاف است اما بعد از تقبیح این رفتار، بهتر است کمی هم گذشته را زیر و رو کنیم تا مبادا یک دهه بعد مجددا بازیکنان شایسته‌ای پدید بیایند که بغض‌شان را در یک روز بی‌ربط بترکانند و از ته دل فریاد بکشند که چرا در وقتش، حامی امثال من نبودید.
پرسشگری رسانه و دوری از منافع شخصی یا باندی موجب می‌شود همه این فوتبال و بازیکنانش زیر چتر حمایت قرار بگیرند نه صرفا افراد و اشخاص خاص. 
شجاع خلیل‌زاده نمونه‌ای از بازیکنانی است که دهه 90، قربانی جریان نودیسم در فوتبال ایران شدند؛ قربانیان حکمرانی پدیده عجیب و منحصربه‌فردی به نام مکتب «کی‌روشیسم»! یک خارجی که حامیان داخلی قدرتمندی را پیدا کرده بود و اثبات کرد اگر ما تعریف درستی از حکمرانی‌مان در حوزه ورزش و فوتبال نداشته باشیم، چگونه همان خوی استعمارگرانه نهفته در ژن این افراد بیدار می‌شود و بیداد می‌کند.
* قلعه‌نویی و پیام یکدست کیوسک روزنامه‌ها در چهارشنبه
امیر قلعه‌نویی دوشنبه شب هفته گذشته با کمک‌ و‌ راهنمایی تیم ۳ نفره‌ مشاوران جوانش (در پشت صحنه) به مدت ۲ ساعت در برنامه «فوتبال برتر» حضور یافت و با وجود چند بار عذرخواهی، بحث را به سمت و سویی برد که در انتها اکثریت جامعه ورزش ما قانع نشدند.
پیرو‌ همین‌ داستان،‌ پرتیراژترین روزنامه تخصصی ورزش ایران یک نظرسنجی به مدت ۲۴ ساعت ‌روی خروجی سایتش قرار داد‌‌ که در آن حدود ۷۰ درصد مردم به گزینه «قانع نشدم» رای دادند.
از سوی دیگر تنها لازم است تیترهای روزنامه‌های ورزشی و غیرورزشی را در  صبح روز چهارشنبه مشاهده کنید تا ببینید اگر چتر مخفی رسانه‌ای بالای سر سرمربی تیم‌ ملی نباشد، چگونه او را پس از باخت حتی در پای فینال نقد می‌کنند.
تیم ملی در سال ۲۰۱۵ در مرحله یک‌چهارم نهایی جام ملت‌های آسیا مقابل تیم‌ ملی فوتبال عراق در کشور، استرالیا حذف شد و بنا به جوی که آن سال‌ها «برنامه 90» و شخص «مجری‌اش» پیرامون کی‌روش ساخته بودند، چگونه مردم همانند قهرمان در فرودگاه تهران از او استقبال کردند. شاید بعد گذشت 9 سال خیلی‌ها بپرسند چگونه آن فضا رقم خورد؟ مگر می‌شود بعد حذف در آن مرحله، چند هزار نفر برای استقبال به فرودگاه بیایند؟ بله! آمدند و‌ به عنوان یک شاهد زنده شهادت می‌دهم چگونه اکثریت مردم راضی بودند. اینک سوال به وجود آمده که چه ترفندی به کار بسته شد؟ چگونه مهندسی افکار عمومی در بالاترین شکل ممکن رخ داد؟
به عنوان نگارنده این سطور در آن روز سرد زمستانی در فرودگاه تهران حاضر بودم و با چشمانم می‌دیدم و‌ با گوش‌هایم می‌شنیدم که چند هزار نفر شعار «کی‌روش آریایی» را سر می‌دادند و همگی اعتقاد داشتند اگر داور استرالیایی به غلط، مهرداد پولادی را اخراج نمی‌کرد، تیم‌ ملی در ضربات پنالتی به عراق نمی‌باخت و در ادامه کی‌روش به راحتی تیمش را قهرمان می‌کرد.
مهندسی ذهن مردم فوتبال‌دوست آن روز دقیقا به این شکل انجام شد و اگر کسی در جامعه ‌رسانه، نظری غیر این داشت، محال بود کسی متوجه کلام و‌ صدایش شود. 
بهمن سال ۹۳ جریان‌های اصلی‌ و تصمیم‌ساز فضای رسانه‌ای ورزش، هوشیارانه همه تقصیرها را متوجه داور استرالیایی کردند و به جامعه فوتبالی و احساسی ما این دروغ بزرگ را تحمیل کرد اگر داور آن کارت قرمز را نمی‌داد، کی‌روش تیم‌مان را قهرمان می‌کرد. یک ادعای جعلی و بی‌پشتوانه که همه دوست داشتند به زور باورش کنند.
عملا کی‌روش با حمایت روشن و مشخص «برنامه 90»، نه تنها پاسخگوی حذف ایران نشد که در سلسله مذاکرات برای تمدید قرارداد آتی، دست بالا را گرفت و متاسفانه علی کفاشیان را مغلوب خودش کرد.
کی‌روش همه چک‌هایی را که طرفداران رسانه‌ای‌اش برای او کشیده بودند یک به یک در باجه افکار عمومی و در زمان مقتضی و مورد نیازش  نقد کرد و با قراردادی گران‌تر تا پایان جام‌جهانی ۲۰۱۸ و جام ملت‌های ۲۰۱۹ امارات، میخش را محکم با قرارداد جدید کوبید.
اما در ۴ سال آتی بعد از شکست سنگین در مسابقه پای فینال مقابل ژاپن، می‌دانست دیگر «90» نمی‌تواند مقصری برای این ناکامی پیدا کند، از این رو بر خلاف ۴ سال قبلش، این بار ترجیح داد با تیم به تهران بازنگردد. او رفت و ۳ سال بعد ناباورانه همان‌طور که شرحش رفت، برای ۳ بازی تیم‌ ملی ایران مقابل انگلیس، ولز و آمریکا به تیم‌ ملی بازگشت.
 در بازگشت آخرش، دیگر ارکان مهندسی افکار عمومی در دست برنامه 90 و تهیه‌کننده‌اش نبود اما «هم‌طیف»های آن جریان به توده القا می‌کردند کی‌روش آمده تا ما را از شکست ۶ بر صفر مقابل انگلیس نجات دهد.
او آمده تا همانند ۲۰۱۴و ۲۰۱۸ مقابل آرژانتین، پرتغال و اسپانیا، لقمه گلوگیری باشیم، چتر رسانه‌ای برای آخرین مرتبه بر سر کی‌روش گسترانده شد اما شکست ۶ بر ۲ مقابل انگلیس و باخت تلخ یک بر صفر مقابل آمریکا، حلاوت تنها پیروزی ما مقابل ولز را از بین برد تا اینچنین داستان پیرمرد پرتغالی و یک دهه جولان در فوتبال ما به پایان برسد.
مربی پرتغالی بدون «برنامه 90» هرگز قادر نبود حتی ۳۰ درصد حاکمیت جریان کی‌روشیسم‌ را در فوتبال ایران گسترش و‌ تعمیم دهد.
اصولا در تاریخ ایران، هیچ فرد خارجی‌ای موفق به سلطه بر ما نشد مگر با اهرمی از داخلی‌ها. 
تکلیف ما که با خارجی‌ها مشخص است، در قراردادی می‌خواهیم از توانایی‌های یک مربی خارجی مثلا در یک تیم فوتبال بهره ببریم و سطح خودمان را ارتقا بدهیم اما اگر یک جریان «کژ اندیش» یا «واداده» داخلی با هر  قصد و نیتی، قصد حمایت چشم بسته از آن جریان خارجی را داشته باشد، آن وقت با پدیده‌های عجیبی همانند کی‌روش در فوتبال ایران مواجه می‌شویم. یک پرتغالی که وزیر ورزش این مملکت را به هیچ می‌انگاشت، رئیس فدراسیون فوتبال را بازی می‌داد‌ یا صریحا با او می‌جنگید، چرا که عده‌ای داخلی، همه رموز پیروزی در چنین جنگ‌هایی را به او یاد داده بودند.
همیشه خیانت شبیه کار ابراهیم‌خان کلانتر نیست که کلید قلعه را از پشت برای ارتش آغا محمدخان بفرستد تا در چشم برهم‌زدنی کوه انباشته شده از چشمان  از حدقه بیرون‌ آمده ۲۰ هزار کرمانی، تپه‌ای شود از چشم‌هایی که یک جفت «چشم خائن» آن را روی هم انداخت و کوه ساخت.
پس چشم‌مان کور، اگر ندانیم ابراهیم‌خان کلانتر زمانه‌مان کیست و قرار است کی و کجا با خیانتش چشم‌ها را کور کند تا واقعیت قلب شود.

Page Generated in 0/0061 sec